تئوفيل گوتيه، شاعر فرانسوي، در 31 اوت 1811م در شهر تارْبْ در فرانسه به دنيا آمد و در سه سالگي به همراه خانوادهاش به پاريس مهاجرت كرد. وي در ابتدا در نقاشي طبع آزمايى كرد ولي پس از چندي به شاعري روي آورد. گوتيه نخستين اثر خود را در 19 سالگي منتشر كرد و از 29 سالگي به ايتاليا، الجزاير و خاور نزديك مسافرت نمود. وي زماني نيز به روزنامهنگاري پرداخت و درباره ادبيات و نقاشي، پاورقيهاي بيشمار و نقدهاي هنري فراواني انتشار داد. گوتيه طي سالهاي بعد، كتابها و سفرنامههاي متعددي نگاشت و به شهرت نسبي رسيد. گوتيه را شاعر آب و رنگ ناميدهاند، زيرا اشعار او همه كار يك نقاش هنرمند است. او علاوه بر اينكه شعر ميسرود، رماننويس و باستان شناس و منتقد هنري و تئاتر نيز بود. گوتيه در ميان ادبا و هنرمندان عصر، بزرگترين طرفدار عقيده هنر براي هنر بود و معتقد بود كه هنرمند جز هنر خود به هيچ اصل اجتماعي و اخلاقي نبايد كار داشته باشد. گوتيه كه اهميت تاريخي خود را در ارائه اين نظريه به دست آورده است، هنر را ذاتاً خالق زيبايى ميداند و همين مستثني كردن هنر از مسائل فلسفي، اجتماعي و مذهبي، شماري از منتقدان را برانگيخته است تا وي را از باب محدوديت ديد و قلّت انديشه به باد انتقاد، بگيرند. از گوتيه آثار متعددي به جاي مانده كه به جز كمدي مرگ و اسپانيا و كاپيتان فراكاس، كتاب بسيار معروف لعابها و سنگهاي نقشدار، شاهكار او به شمار ميرود و با قطعه شعر زيبايى درباره حافظ آغاز ميگردد. اين ديوان، مهمترين و بديعترين اثر شاعرانه گوتيه است كه بيش از ساير آثارش، استادي او را در زيبايى قالب شعر تثبيت ميكند. گوتيه در اين اشعار، با آرايش رنگين صحنهها و چشماندازها چنان در صنعتگري و فنون كلام استادي به كار برده كه گويى به جاي نوشتن با قلم، گوهرهايى در نگين نشانده است. گوتيه را به دليل خلق اين آثار، جادوگر ادبيات فرانسه نيز ناميدهاند. با اين حال سالهاي آخر عمر او با مشكلات مالي مواجه گرديد و ناچار تمام وقت خود را به نوشتن داستان كوتاه، رمان و نقد ادبي براي مجلات اختصاص داد. گوتيه با آنكه از نويسندگان و شاعران درجه اول عصر خود به شمار نرفته و به غير از يكي دو اثر او، خواننده فراواني نداشته است، با اين حال در جريانهاي ادبي زمان، شخصيتي ممتاز به حساب آمده است و الهام بخش شاعران دهه 1850م بوده است. تئوفيل گوتيه سرانجام در 23 اكتبر 1872م در 61 سالگي درگذشت.