کتاب «به دنبال پدر (پندهای امام علی(ع) در نامه ۳۱ نهج البلاغه)» اثر سیدمهدی سیدی منتشر شد.
به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «به دنبال پدر (پندهای امام علی (ع) در نامه ۳۱ نهج البلاغه)» اثر سیدمهدی سیدی در ۱۱۲ صفحه به همت مؤسسه بوستان کتاب به چاپ رسید.
انسان امروز، هزار و یک مشکل ندارد؛ مشکل او فقط یکی است: «بیمعنایی». ما در عصر هزارهها، در محاصره فناوریها و اسارت شتابها، افزون شدهایم! آنچنان که خود را فراموش کردهایم و در توهم خود ساخته، همه چیز را بازی انگاشته و ثانیههای خود را در غفلت و اضطراب باختهایم.
این کتاب، شرحی کاوشگرانه بر یک متن حیات آفرین؛ نامه ۳۱ نهج البلاغه که در آن امیرالمومنین علی (ع) توصیههایی را خطاب به فرزندشان امام حسن مجتبی (ع) مکتوب کردهاند. این نامه اکسیر حیات است؛ چرا که کلام علی - ساقی قلبهای - تشنه بزرگترین درمان برای «بیمعنایی بشر» است.
ساختار اثر
این اثر در قالب ۲۷ پرتو که همان پندهای حضرت بوده، به رشته نگارش درآمده است؛ عناوین برخی از مباحث مطرح شده در این اثر عبارتند از: «چشمهایت را ببند»، «به سوی خدا رها شو»، «با پدر همراه شو»، «با فهم و صبر توانایی را تجربه کن»، «بخواه تا بشود»، «عمرت رو به اندازه تاریخ طولانی کن»، «در برابر اشتیاق کور مقاوم باش»، «باور کن فقط خدا هست و دیگر هیچ»، «در دنیا بیش از یک مسافرخانه معطل مشو»، «ترازوی بین خود و دیگران باش»، «خود را مپرست و راه را بیاب»، «بر دلت شعاعی از نور بتابان»، «احتمال بده که شاید به آرزویت نرسی»، «راز بپوشان و نهان پنهان دار»، «از راههای بسته نترس»، «جهان آینده را با دیروز بشناس»، «فرصت شناس و زماندار باش».
عمرت را به اندازه تاریخ طولانی کن
شاید گمان کنی پدر هم مانند تو پر از خطا و نادانی است و او هم عمری نظیر عمر تو داشته و از این رو چگونه میخواهد راهنمای نادانستههای تو باشد؟ پس از او میپرسی و او را خطاب میکنی و اعتراضت را کودکانه به رخ میکشی و مثل همیشه، او با سکینه و وقار آماده است تا حرف دلت را بشنود و پدرانه پاسخ دهد:
«ای فرزند! گرچه من به اندازه پیشینیان عمر نکردهام، ولی در کارشان نگریسته و در سرگذشتشان اندیشیده و در آثارشان سیر نمودهام، تا آنجا که گویی خود یکی از آنان شده ام. آنچه از آنان به من رسیده، چنان است که انگار از آغاز تا انجام با آنان زیسته و دریافتهام که در کارها آنچه صاف و عاری از خطاست، کدام است و آنچه تیره و نادرست است، کدام؟ چه کاری سودمند است و چه کاری زیان آور؟ پس برای تو از هر عمل، پاکیزهترین آن را برگزیدم و زیبا و پسندیدهاش را اختیار کردم و آنچه را مجهول است و سبب سرگردانی تو شود به یک سو نهادم و چنان پدری شفیق که در کار فرزندش مینگرد، در کار تو نگریستم و برائت از ادب، چیزها اندوختم که بیاموزی و به کاربندی و تو هنوز در روزهای آغازین جوانی هستی و در عنفوان آن، هنوز نیتی پاک داری و نفسی دور از آلودگی».
این گونه است که پدر، سفره بینظیر پیشِ رؤیت پهن کرده، سرشار از انتخابها و بایدها و نبایدها؛ فقط باید اعتماد کنی و از این سفره گزیده، لقمه برداری.
....... او میداند که این زندگی پر از شبهه و تلاطم است و اندیشههای نو به نو و بزک کرده و جذاب، پیشِ روی دختران و پسران عالم خودنمایی میکند و آنها را در سرزمین عقاید رنگارنگ، خبرهای پراکنده، علمنماییهای تهیدستانه، سرگردان و حیران به هر سو میکشاند.... پدر از این ماجرا نگران است؛ پس باید برائت کاری کند: «سپس ترسیدم که مبادا آنچه سبب اختلاف عقاید و آرای مردم شده و کار را بر انسان مشتبه نموده است، تو را نیز به اشتباه اندازد. در آغاز نمیخواستم تو را به این راه کشانم، ولی با خود اندیشیدم که اگر در استحکام عقایدت بکوشم، بهتر از این است که تو را تسلیم جریانی کنم که تو را به هلاکت میاندازد. پس بدان امید بستم که خداوند، تو را به رستگاری توفیق دهد و راه راست را به تو نشان دهد. پس کاربست این وصیتم را به تو سفارش میکنم».