عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی ضمن تعریف تمدن به عنوان تلاش برای همگرایی حداکثری انسانها گفت: راهپیمایی اربعین از این نظر که یک آرامش جمعی ایجاد میکند و نوعی همبستگی ملی پدید میآورد، میتواند مثل هر سنت اجتماعی دیگری در مسیر همگرایی حداکثری آدمیان اثرگذار باشد و از این منظر وجهی تمدنی خواهد داشت.
پیادهروی اربعین رویدادی مهم و اثرگذار در حوزه آئینها و مناسک دینی شیعیان به شمار میآید. بیگمان این رویداد فراگیر مانند هر پدیده فرهنگی و اجتماعی دیگری آبستن فرصتهایی است و در معرض آسیبهایی قرار دارد که باید به مطالعه آنها پرداخت.
خوشبختانه مطالعات انتقادی درباره اربعین همگام با گسترش این رویداد شکل گرفته و کارشناسان و جامعهشناسانی که دغدغه دینی دارند آثاری را از خود به جا گذاشتهاند. یکی از منظرهایی که باید مورد خوانش انتقادی قرار گیرد، نگاه به پیادهروی اربعین به مثابه یک حرکت تمدنی است.
به همین منظور خبرنگار ایکنا با سیدعلیرضا واسعی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، گفتوگو کرده است که حاصل آن را در ادامه میخوانیم؛
ایکنا ـ اربعین و حفظ شعائر و مناسک حسینی به منظور پاسداشت تشیع و ارزشها و پیامهای حرکت امام حسین(ع) چه اهمیتی دارد؟
امام حسین(ع) به عنوان نماد تشیع در دنیای کنونی شناخته شده و تعدادی از محققان غیرشیعی آغاز تشیع را با حرکت امام حسین(ع) پیوند میزنند؛ گویی تشیع از زمانی شکل گرفت و تکون پیدا کرد که شهادت امام حسین(ع) رقم خورد. اگر شیعه چنین دیدگاهی را نپذیرد که نمیپذیرد، در اهمیت جایگاه امام حسین(ع) تردیدی به خودش راه نمیدهد، یعنی کسی در اینکه امام حسین(ع) همچون نمادی در فرهنگ شیعی شناخته شده است تردید ندارد.
امام حسین(ع) ویژگیهای بسیاری دارند و از فلسفه اعتراض ایشان تحلیلهای مختلفی صورت گرفته است، ولی به دو ویژگی قیام ایشان اشاره میکنم که پایه و اساس حرکتشان است؛ یکی ایثارگری به مثابه امری تمدنی است. در مفهوم عام انسان برای نجات و کمک و آزادی دیگری یا در مفهوم امروزیتر با از خودگذشتگی حقوق دیگری را تأمین کند. بیتردید امام حسین(ع) یک ایثارگر بود و ویژگی ایثارگری در او برجسته است. اگر همه خصوصیات دیگر را در کنار این خصوصیت بگذاریم، کوچک دیده میشوند، چون عظیمترین ویژگی اخلاقی حرکت امام حسین(ع) ایثارگری و از خودگذشتگی و دیگربرترنشانی یا دیگری را مهمتر از خویشتن دیدن و خود را برای دیگری هزینه کردن است. پس همراهی نکردن او با دستگاه خلافت یا عدم بیعت به منظور رسیدن به مال و منال و پست و مقام نبود.
ویژگی دوم امام(ع) که بسیار اهمیت دارد شریعتمداری است. امام در تمامی مراحل زندگیاش از یک چیز فاصله نگرفت و آن پایبندی به دین و شریعت است. کسی نمیتواند در این شاخصه امام تردید کند که در زندگیاش یک انسان پاکباخته دینی و شریعتمدار واقعی بود. کاری را برخلاف شریعت و خوشایند دیگران انجام نمیداد و وقتی که ایثار میکرد برای به دست آوردن دلی نبود، بلکه انسانیت دینی او یا پایبندی به عقاید الهی، ایشان را به چنین کنشی وامیداشت. پس حفظ شعارهای امام با برگزاری شعائر امری منطقی، معقول و حتی ضروری است؛ زمانی که انسان با دغدغه تشیع به عنوان اسلام راستین، شعار امام را به مثابه الگویی برای زیستن متعالی خودش برگزیند و شعائری را برای حفظ آن شعارها در نظر بگیرد، کاری بایسته و مهم است، اما اگر به هر دلیلی شعائری رسمیت یابد که حامل شعارهای حسینی نباشد یا آنها را به ذهن متبادر نسازد، ارج و منزلتی نخواهد یافت.
در نگاه کلان، هدف از بزرگداشت اربعین به پا داشتن شعائر و حفظ و ترویج شعارهای حسینی است و اگر این شعائر با آن شعار همراه نباشد، امری غیرحسینی است. بنابراین بزرگداشت اربعین اهمیت بسزایی دارد، چنانکه دیگر شعائر حسینی چنین است، اما وقتی که بزرگداشت اربعین با پیادهروی همراه باشد، افراد بسیاری برای حضور در آن اعلام آمادگی میکنند.
ایکناـ در متون و مستندات دینی درباره اربعین به ویژه پیادهروی اربعین چه اشاراتی وجود دارد؟
در متون دینی مقوله اربعین همانند امروز مد نظر قرار نگرفته است. البته شیعیانی در دوران ائمه خصوصاً در دوره امام صادق(ع) پرسوجو میکردند که آیا باید در اربعین کار خاصی را انجام دهیم و امام در پاسخ فرمودند که در اربعین سلامی به امامحسین(ع) داده شود یا به پشت بام خانه بروید و زیارتی برای آن حضرت داشته باشید و این امر بر یادکرد امام حسین(ع) تأکید میکند. روایات کمی درباره محرک یا انگیزهساز بودن چنین عملی وجود دارد. البته اگر همان تعداد اندک از اعتبار سندی و وثاقت لازم برخوردار باشند.
در مراسم اربعین چهره عالم و متفکر سرشناس دینی یا فقیه بزرگی دیده نمیشود. روح برآمده از روایات این است که برگزاری شعائر حسینی برای حفظ شعارهای امام(ع) ارزشمند است. بنابراین اربعین به معنای اینکه یاد و خاطره امام زنده نگه داشته شود، مقولهای مهم و مستند به دادههای مذهبی است اما نه به تأکید؛ یعنی طبق متون دینی، نام و یاد امام حسین(ع) را باید زنده نگه داشت، ولی از چه طریق و روشهایی محل بحث است و چهبسا تابع زمان و اقتضائات متغیر باشد.
ایکنا ـ آیا میتوان بین پیادهروی اربعین و مسئله تمدن ارتباطی برقرار کرد؟ در سالهای اخیر تحلیلهای مختلفی مطرح شده و برخی با جدیت از آن دفاع میکنند و میگویند که پیادهروی اربعین یک پدیده تمدنساز است و مولفههای تمدنی آن را برمیشمارند. دیدگاه شما چیست؟
بیگمان انجام کارهای اجتماعی پیامدهای تمدنی دارد. البته تمدن معانی بسیاری دارد و افرادی که از این واژه استفاده میکنند باید معنای مد نظرشان را بیان کنند، چون در کاربردهای رایج، وقتی سخن از تمدن به میان میآید، اذهان آدمیان بیش از هر چیزی به سمت دستاوردهای اجتماعی میرود مثل علم، مدیریت سیاسی، صنعت، تکنولوژی و هنر. اگر تمدن را به این معنا بدانیم، پیادهروی اربعین نمیتواند با تمدن ارتباط برقرار کند مگر بسیار اندک و سطحی، مثل اینکه بگوییم این عمل موجب شده است که موکبهایی برپا، خیابانهایی ساخته یا امکانات رفاهی فراهم شود یا مدیریتهایی صورت گیرد که همه اینها در مقابل رشد رعدآسای مظاهر تمدن در دنیای معاصر عددی به شمار نمیآید.
یک معنای مهم تمدن، که با آن همسو هستم، یعنی آن معنایی که آثار اشارهشده از آن برمیخیزد و منشأ همه دستاوردهای بشری است، تلاش برای همگرایی حداکثری انسانها یا ساختن نوعی از زندگی است که در آن انسانها به صورت برابر و آزادانه زندگی میکنند. این معنای ذاتی یا اصلی تمدن است، چون در چنین جامعهای هموندان به مانند اعضای یک خانواده در کنار یکدیگر زندگی میکنند. به تعبیر شهید مطهری، خود انسانی گسترش مییابد و از خانواده و خویشاوند و قوم و قبیله و ملت و همکیش فراتر میرود و همه انسانها را دربرمیگیرد. طبق این معنای تمدن، پیادهروی اربعین اهمیت بسیاری دارد، مشروط بر اینکه اولاً، برای همگان باشد نه قشر خاصی و ثانیاً، اربعین از روی معرفت، شناخت و آگاهی باشد نه صرفاً برگزاری سنت و مراسم یا سرگرمی یا با امنیت و بهداشت و سلامت در تعارض باشد یا خلاف سرمایه اجتماعی یا خلاف اتحاد ملی باشد.
از این نظر که راهپیمایی اربعین آرامش جمعی ایجاد میکند و همبستگی ملی پدید میآورد، میتواند مثل هر سنت اجتماعی دیگری مانند اعیاد مذهبی و ملی در مسیر همگرایی حداکثری آدمیان اثرگذار باشد، بدان شرط که به لحاظ محتوا به اهداف تمدنی معطوف باشد و مناسبات حاکم بر آن، چه در داخل ایران و چه در خارج، مایه دلزدگی، رنجش یا شرمندگی و حس حقارت عدهای نشود و مرزبندی ارزشی پدید نیاورد؛ یعنی افرادی که در این مراسم مشارکت میکنند برتری ارزشی و توفیق دینی را برای خود در نظر نگیرند. بارها در سازمانها افرادی که در این راهپیمایی شرکت کردهاند ابراز توفیق میکنند و آنانی که به هر دلیلی در آن حضور نیافتهاند، ناخواسته احساس سرشکستگی میکنند. پس اربعین و هر عمل اجتماعی دیگری میتواند در مسیر شکلدهی به تمدن، همگرایی حداکثری انسانها، اثرگذار باشد، اما میتواند جنبههای منفی هم داشته باشد و آن زمانی است که از نظر محتوا موجب توهین و تحقیر ملی یا رنجش دیگران شود.
ایکنا ـ برخی افراد کارکردهای متعددی را برای این مراسم برمیشمارند. برخی نیز نگاه تقلیلگرایانه دارند و آن را صرفاً یک رویداد آئینی و سنتی میدانند. اگر نگاه واقعبینانه داشته باشیم، این رویداد چه ظرفیتهای فرهنگی را ایجاد میکند تا برنامهریزان فرهنگی از آن استفاده کنند؟
با دولتی شدن چنین سنتهایی مخالفم، نه اینکه معتقد به حکومت سکولار باشم، اما مسائل مذهبی را باید جزء فرهنگ جامعه دانست نه سیاست. پیادهروی اربعین پشتوانههای تبلیغی بسیار گستردهای از سوی حکومت پیدا کرده است که ظرفیت اربعین را زیر سؤال میبرد. اربعین مثل بسیاری از فعالیتهای اجتماعی یا کنشگریهای جمعی چون از چاشنی مذهب و عقاید برخوردار است و میتواند در زندگی انسانی اثرگذار باشد، مشروط به اینکه این سنت یا مراسم به صورت صحیح، اصولی و مبتنی بر باورهای عمومی مردم باشد نه تبلیغات سیاسی. اگر به درستی برگزار شود، میتواند اثرگذار باشد، ولی با نگاه به وضع موجود، انسان احساس میکند که مراسم اثرگذاری لازم را ندارد یا برای اثرگذاری مذهبی برگزار نمیشود، بلکه اهداف سیاسی مد نظر است.
در دیانت ما یک حرکت عظیم دینی وجود دارد که در مراسم حج تجلی پیدا میکند. در بسیاری از مناسک حج مانند طواف و عرفات با چنین حرکت جمعی تمدنی مواجهیم. برخی پیادهروی اربعین را نوعی رقابت با آن مراسم نشان میدهند که ظرفیتسوزی عجیبی است. این تلقی که اربعین برای ما و حج متعلق به دیگران است، خیانت به تفکر شیعی محسوب میشود. اربعین نباید در تقابل با حج پیش برود. گاهی نگاهها و فلسفهبافیهای غلط فرصتسوزی میکند و ظرفیتها را از بین میبرد.
تعدادی از برادران اهل سنت یا غیرشیعه از این زاویه به شیعه انتقاد میکنند که تا حدی وارد است، چون ما به عنوان شیعه تندرویها، تقابلسازیها و مرزبندیهایی کردهایم که با رویکرد تمدنی فاصله دارد. این را یک خطر بسیار بزرگ برای آینده جامعه شیعی میدانم و چنین مرزبندیهایی به تقابل درونمذهبی میانجامد. چنانکه در چند سال اخیر در این مراسم شیعیان اسماعیلی خودشان را متمایز و بهتر از شیعیان امامیه نشان میدهند و این حرکت، اقدام سودمندی برای شیعه و جهان اسلام نیست. باید ظرفیتها را شناسایی کرد و اصولی پیش رفت و شعائر را معطوف به شعارها سامان داد و به افرادی که نگاه اقتصادی یا سیاسی دارند تریبون نداد. همچنین، بهرهگیری از امکانات دولتی و ایجاد فرصتهای تشویقی اداری برای افراد به ظاهر حرکتی در مسیر گسترش شعائر حسینی است، اما در واقع مسیر کژی است که به نفع مذهب و مملکت و مردم نخواهد بود. آسیبشناسی اربعین یک ضرورت است، هر چند شاید برای برخی پیشنهاد خوشایندی نباشد.