خانواده، مهمترین نهاد مؤثر به جهت حفظ و تقویت امنیت روانی فرد است. در این میان اهمیت پدر به عنوان ستون حمایتی خانواده باید بیش از هر نقشی مورد توجه قرار گرفته و مردان جامعه نسبت به نقش خود آگاه شوند.
پدر و توجه به سلامت روان در تربیت نوجوانبه گزارش ایکنا، طه اسداللهی، پژوهشگر مطالعات خانواده در یادداشتی که برای انتشار در اختیار خبرگزاری ایکنا قرار داده است بر تأمین سلامت روان نوجوانان تأکید کرد و به نقش پدر در این زمینه پرداخت. مشروح این یادداشت را در ادامه میخوانید؛
امروزه در دنیای هجمه اطلاعات و تأثیر خردهفرهنگها و ارتباطات آسان بین گروهها و جریانات دور و نزدیک فرهنگی و البته مدیریت رسانهای به سر میبریم. در این دنیا حفظ سلامت روان با وجود عوامل متعدد و گاهی غیرمنتظره، تهدید آرامش مادی و معنوی بسیار سخت است. به ویژه در دوره نوجوانی که دختران و پسران برای بزرگسالی و یک زندگی مستقل و هدفمند آماده میشوند، بسیار مهم است. با وجود اهمیت و تأثیرغیرقابل انکار نهادهای مختلف مؤثر و موظف در تأمین سلامت روان نوجوان و توانمند کردن فرد برای مسئولیت بزرگسالی، خانواده، مهمترین نهاد مؤثر به جهت حفظ و تقویت امنیت روانی فرد است. در این میان اهمیت پدر به عنوان ستون حمایتی خانواده باید بیش از هرنقشی مورد توجه قرار گرفته و مردان جامعه نسبت به نقش خود آگاه شوند.
همانطور که ذکر شد پدر برای حفظ فرزندان خود باید در فرآیند ورود به سن بزرگسالی به طور مؤثر ورود کرده و در توانا کردن فرزند، پشتیبان اصلی وی باشد. مهمترین اصلی که فرزند باید بیاموزد؛ احساس هویت ممتاز است. پدر باید کمک کند تا نوجوان استعدادها و محدودیتهای خود را به خوبی بشناسد و در برهههای زندگی خود بتواند به خود و دیگران اعتماد کند، بدون اینکه خود را بیشتر و کمتر از آنچه هست ارزیابی کند. همچنین در گام بعدی با توجه به این شناخت باید مسیر به کارگیری استعدادهای خود را شناسایی کرده و با حمایت پدر و البته مادر بدون انتظار برای ضرورت اجتماعی یا اجبار به سمت موفقیت گام بردارد.
با وجود تأکید بر حمایت والدین، نوجوان نیاز دارد، ضمن به کارگیری فرصتها و امکانات محیطی برای رشد استعدادهای خود احساس استقلال کند و ابتکار عمل را در دست خودش ببیند. البته باید همواره به یاد داشته باشد که کمک گرفتن از دیگران در این مسیر بدیهی است. بدین منظور و بدون نقض استقلال شخص، نوجوان باید با نظارت پدر روابط اجتماعی سالمی داشته باشد و ضمن کسب تجربه نیازهای احساسی متنوع خود را نیز تأمین کند.همراهی خانواده در این مسیر بسیار مورد توجه است، چراکه در کنار تجربه متنوع ارتباطات اجتماعی فرد باید بتواند امنیت عاطفی را نیز تجربه و حفظ کند. احساس ناکامی در بسیاری از تجربیات و برهههای زندگی گریزناپذیر است، اما فرد باید اسیر احساس شکست، نشده و با پذیرش نقاط ضعف، توانمندی خود را به کار گرفته و مسیرهای دیگر را برای حفظ سلامت جسم بیابد.
هر قدر فرد تجربیات بیشتری پیدا میکند، مفهوم خود، گستردهتر میشود. این مفهوم شامل قلمروی بیشتری از آرمانها و ارزشهاست. فرد بالغ با حفظ استقلال هویتی خود، توجهش به بیرون از خود و اندیشههای متفاوت دیگران بیشتر شده و بدین جهت تابآوری بیشتری را تجربه میکند یا از سلامت روان پایدارتری برخوردار است. در نهایت اینکه پدر با همراهی مادر باید کمک کند، نوجوان با حفظ روحیه بلندپروازانه و امید و نگرش واقعبینانه یک دنیای مستقل و موفق بسازد. نوجوان باید به کمک نقش تربیتی والدین و البته تجربه موقعیتهای متفاوت بیاموزد که دنیای بیرون کاملاً بد یا خوب نیست و هیچگاه مسیر زندگی، خالی از چالش نخواهد بود و چالش و امید در کنار هم هستند و کسی که قصد دارد خود را از ناکامی رها کند، باید به این واقعیت آگاه شود.