آیتالله جوادی آملی، استاد برجسته اخلاق حوزه گفت:اگر دست و گوش و چشمی که سرباز خداست طبق خطبه ۱۹۹ به جا و درست و در راه علم و مشاهده آیات الهی و عبادت استفاده شود در این صورت حبیبالله خواهد شد وگرنه بهشت که پاداش متوسط برای چنین فردی است. چنین نعمتی تجلیات و افاضات حق در مقام فعل خداوند است زیرا احدی به مقام ذات راه ندارد.
آیت الله جوادی آملیبه گزارش ایکنا، آیتالله جوادی آملی دوم شهریور ماه در ادامه دروس اخلاق خود به شرح خطبه ۱۹۹ نهجالبلاغه و حکمت ۱۳ اشاره کرد که متن سخنان وی به شرح زیر است:
در حکمت ۱۱۳ حضرت به فضایل اخلاقی پرداخته است و اینکه انسان در کجا باید حسن ظن داشته باشد و اینکه اگر در جایی فساد وجود داشت حسن ظن داشتن به آن روا نیست. این مطالب وصیت آن حضرت به فرزندانشان است و بخشی از آن هم در اصول چهارصدگانهای است که در کتاب شریف تمام نهجالبلاغه آمده است.
دستورات دینی مخصوصا در بیانات نورانی امیرالمؤمنین(ع) متنوع و شرح قرآن کریم است. برخی مربوط به حالات شخصی انسان است مانند اینکه همیشه وضو داشته باشد و لباس پاکیزه بر تن کند. سلسله دستورات هم مربوط به خانواده و برخی هم مرتبط با مسائل اجتماعی و تمدنی است. سلسله دستوراتی هم مرتبط با کشاورزی و معادن و ... است و اینکه کجا از معدن و زرع و کشت استفاده شود یعنی مربوط به امور ظاهری است. برخی هم به روابط بینالملل مرتبط است.
دستوراتی را هم آن حضرت از پیامبر(ص) نقل میکند که در حکم قانون اساسی است از جمله این تعبیر که هیچ کسی حق ندارد حکم خدا را کنار بگذارد به این دلیل که من معذور هستم. این قانون اساسی جهانی است و ربطی به منطقه و شهر و ... ندارد بنابراین قابل کنار گذاشتن نیست. لا طاعة لمخلوق فی معصیت الخالق.
گاهی به تربیت انسان و نحوه رشد اخلاقی و معنوی و گاهی هم به رفاه جامعه و معاد و برزخ و بهشت و سؤالات قبر و ... اشاره دارد. بخش اساسی فرمایشات ایشان هم مباحث عرفانی است یعنی ابتدا انسان را معرفی میکند که او چیست و چگونه خلق شده است و چه باید بکند تا خلیفة الله و یدالله و اذن الله و ... شود. سلسله دستوراتی دارند که کاری بکنید که بشوید یدالله.
وقتی یدالله شدید هر کاری انسان بکند کار الهی است و این مباحث در مقام فعل خداست نه ذات، زیرا احدی به ذات خدا دسترسی ندارد بنابراین علی(ع) وقتی در قلعه خیبر را کند فرمود من با قدرت بدنی خود نکندم بلکه با قدرت ملکوتی کندم؛ این راه مخصوص انبیاء و ائمه(ع) هم نیست بلکه شاگردانی که در ردیف و درجه آنان هم باشند وجود دارد؛ سلمان و ابوذر و عمار هم میتوانند عین الله و یدالله شوند.
حضرت در خطبه ۱۹۹ نهجالبلاغه فرموده است که اعضا و جوارح شما برای شما نیست و هیچ کسی حق ندارد آن را از خودش تصور کند. خلوت شما جلوت الهی است و هر کاری کردید قبل از آن که انجام دهید خدا میداند و در روز قیامت هر کاری اعضای شما بکنند قبل از آن که زبان شما باز شود دست و پا و سایر اعضا شهادت خواهند داد.
اعضای انسان سربازان خدا هستند
در خطبه ۱۹۹ در بخش پایانی فرموده است: إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى لَا يَخْفَى عَلَيْهِ مَا الْعِبَادُ مُقْتَرِفُونَ فِي لَيْلِهِمْ وَ نَهَارِهِمْ، لَطُفَ بِهِ خُبْراً وَ أَحَاطَ بِهِ عِلْماً؛ أَعْضَاؤُكُمْ شُهُودُهُ وَ جَوَارِحُكُمْ جُنُودُهُ وَ ضَمَائِرُكُمْ عُيُونُهُ وَ خَلَوَاتُكُمْ عِيَانُه. دستی که دارید درست است دست شماست ولی سرباز خداست و اگر با آن رومیزی و زیرمیزی و رشوه گرفتید و دادید میبیند و قبل از آن که کتمان کنید شهادت میدهد. این کاری به تمدن و اجتماع ندارد و این سخنان مربوط به عرفانیات است و کسی که بخواهد انسان و عارف شود باید اینها را رعایت کند. انسان کامل کسی است که نه بیراهه برود و نه راه کسی را ببندد و بگوید من مخلوق او هستم و باید صفات او را داشته باشم.
اینکه فرمود اعضا و جوارح شهادت میدهند برای ترساندن از جهنم نیست زیرا سخن از بهشت و جهنم، حرفهای متوسط دین است. کاری بکن که ید بشود یدالله و عین بشود عین الله در این صورت انسان جز معارف دینی و حقایق چیزی را مطالعه نمیکند و نمیبیند؛ اگر گوش انسان مظهر هو السمیع و چشم او مظهر هوالبصیر شد در این صورت از چشم و گوش او جز نورانیت دیده نمیشود و وقتی مطالب علمی را خواند، علامه میشود.
محبوب خداشدن از بهشت رفتن بالاتر است
در کتاب تمام نهجالبلاغه آمده است که پیامبر(ص) فرمودند: شخص کاری که انجام میدهد باید قربة الی الله باشد و برای تقرب به خدا بهترین کار انجام واجبات و ترک محرمات الهی است؛ از هر راهی بخواهد به خدا نزدیک شود همین است. اگر کسی اعمال و وظایفش را تقربا الی الله انجام داد و مقرب شد؛ و انه یتقرب الی بالنافله. یعنی وقتی واجبات را انجام داد برای تکمیل آن مستحبات را هم انجام دهد تا تقربش بیشتر شود و وقتی به وسیله نوافل به خدا نزدیک شد، محبوب خدا خواهد شد؛ در اینجا سخن از بهشت و جهنم نیست؛ خیلیها بهشت میروند ولی اینکه کسی محبوب خدا شد هنر است و این افراد کم هستند.
اگر دست و گوش و چشمی که سرباز خداست طبق خطبه ۱۹۹ به جا و درست و در راه علم و مشاهده آیات الهی و عبادت استفاده شود در این صورت حبیبالله خواهد شد وگرنه بهشت که پاداش متوسط برای چنین فردی است. چنین نعمتی تجلیات و افاضات حق در مقام فعل خداوند است زیرا احدی به مقام ذات راه ندارد.
چه کنیم مستجابالدعوه شویم
انسان اینچنینی را هر چه خدا شنید به اذن او خواهد شنید و هر چه خدا دید خواهد دید و مستجابالدعوه میشود. خیلیها شب و روز دعا میکنند ولی ممکن است به مقصد نرسند ولی یدالله و مستجابالدعوه شدن مرتبهای است که هدف خلقت هم رسیدن به آن است.
بنابراین نهجالبلاغه و قرآن فقط برای فرستادن انسان به بهشت نیامده است بلکه هدف مراتبی بالاتر است. فقهای بزرگوار ما سالیان متمادی مجتهدانه فروع را از قواعد فقهی گرفتهاند ولی برای عرفان و عرفا هم یکسری قواعد وجود دارد تا انسان بداند باید چه کند تا به عرفان برسد.
فقه انسان بهشتی تربیت میکند نه عارف
فقه و فروعات آن نهایتا انسان را به بهشت میبرد ولی اینکه انسان یدالله وعین الله و بصرالله شود جزء قواعد فقهی و اخلاقی نیست بلکه قواعد عرفانی است یعنی انسان کاری بکند که مظهر تجلیات خداوند شود. سلمان و ابوذر و مقداد و مستجابالدعوه شدن کار آسانی نیست و اینها صرفاً با فقه به دست نمیآید، همه میدانیم که تربت حضرت سیدالشهداء و سوره حمد عامل شفای بیمار است و عارف باید حمد بخواند تا شفا دهد و مستجاب الدعوه شود البته وقتی شخص چند آیه قرآن را ببرد ثواب میبرد ولی بین این دو فاصله است.
بشر میتواند به پیشرفت و تمدن برسد ولی اینکه انسان محبوب خدا و عین الله و یدالله شود کار عقل و بشر نیست و باید به نهجالبلاغه رجوع کند؛ اینکه حضرت امیر فرمود عقل و پرهیز از گناه خوب است همه برای این است که انسان محبوب الله و مستجاب الدعوه شود.
اگر کسی دور کعبه طواف کرد حاجی خواهد شد و اگر گسی دور حبیبالله گشت حبیب ومحبوب خدا خواهد شد و پیامبر(ص) حبیب و محبوب خداوند است. خدا فرمود شما اگر دوستدار خدا هستید در مدار و مطاف اهل بیت(ع) و پیامبر(ص) بگردید و بچرخید تا محبوب خدا شوید و اگر محبوب خدا شدید مستجابالدعوه خواهید شد. اگر گفتند حمد و قرائت قرآن و تربت سیدالشهداء(س) شفاست درست است ولی باید دید از لسان و زبان چه کسی قرائت میشود.
بنابراین اعضاء و جوارح جنود الهی هستند و اگر از آن درست استفاده شود محبوب او خواهیم شد و در این صورت به عرفانیات دست خواهیم یافت.