در چند ماه اخیر و در زمانی که رژیم صهیونیستی، توسط راستگراترین و در عین حال متزلزلترین کابینه تاریخ خود رهبری میشود و تنشها در اراضی اشغالی تشدید شده، واشنگتن به دنبال این است که عربستان را به عنوان ثروتمندترین کشور عربی متقاعد کند تا هرچه زودتر به طرح موسوم به «پیمان ابراهیم» بپیوندد.
به گزارش ایسنا، در اواخر حضور «دونالد ترامپ» در کاخ سفید و در راستای اجرای طرح معامله قرن که از سوی دولت پیشین آمریکا جهت ایجاد سازش میان تشکیلات خودگردان فلسطین و رژیم صهیونیستی در سال ۲۰۱۸ مطرح شده بود، بیانیه مشترک رژیم صهیونیستی با کشورهای امارات و بحرین با عنوان پیمان ابراهیم منتشر شد که بر اساس این بیانیه دو کشور عربی مورد اشاره بعد از مصر و اردن، اقدام به عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی کردند.
این بیانیه توسط «عبداللطیف بن راشد الزیانی» وزیر امور خارجه بحرین، «عبدالله بن زاید آل نهیان» وزیر امور خارجه امارات و بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی در ۱۵ سپتامبر سال ۲۰۲۰ در کاخ سفید با حضور دونالد ترامپ امضا شد.
در ۲۳ اکتبر سال ۲۰۲۰ سودان نیز در ازای خروج این کشور از سوی آمریکا از لیست حامیان دولتی تروریسم به توافق ابراهیم پیوست و برای عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی اقدام کرد.
از همان مقطع یکی از کشورهایی که آمریکا تاکید داشت باید هر چه زودتر به این پیمان بپوندد و اقدام به عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی کند، کشور عربستان سعودی بود؛ موضوعی که تاکنون بنا بر برخی از ملاحظات که دولت سعودی به عنوان «خادم حرمین شریفین» با آن مواجه است، محقق نشده است.
به گزارش ایسنا، در هفتههای اخیر به خصوص پس از عادیسازی روابط ایران با عربستان و کاهش تنشها بین ایران و کشورهای عربی منطقه و همچنین تمایل کشورهای عربی برای برقراری مجدد روابط با سوریه و حضور مجدد دمشق در اتحادیه عرب و از دیگر سو افزایش تلاشها برای کاهش اختلافات بین گروههای مقاومت فلسطینی با تشکیلات خودگردان، شاهد هستیم که تلاش دولت آمریکا برای فشار به عربستان جهت عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی افزایش پیدا کرده است؛ چنان که با نشان دادن در باغ سبز تلاش دارد که دولت سعودی را برای پیوستن به توافق ابراهیم متقاعد کند.
در همین چارچوب در هفتههای اخیر شاهد سفرهای متعدد مقامات آمریکایی از جمله آنتونی بلینکن و جیک سالیوان، وزیر امور خارجه و مشاور امنیت ملی آمریکا به عربستان در راستای پیشبرد هدف یاد شده هستیم گرچه بر اساس اعلام رسانههای خبری مقامات سعودی در مواضع اعلامی خود در برابر این تلاشها اعلام کردهاند تا زمانی که منازعه چند ده ساله رژیم صهیونیستی و فلسطین حل نشود، این رژیم را به رسمیت نمیشناسند.
«فیصل بن فرحان»، وزیر امور خارجه عربستان سعودی نیز چندی پیش در جریان سفر اخیر بلینکن به این کشور عربی تصریح کرده بود که عادیسازی با رژیم صهیونیستی بدون «پیدا کردن راهی برای صلح با مردم فلسطین، مزایای محدودی خواهد داشت».
در این روزها از سوی رسانهها و تحلیلگران غربی گمانهزنیهای مختلفی درباره دلایل تلاش واشنگتن در این مقطع زمانی برای عادیسازی روابط عربستان و رژیم صهیونیستی مطرح میشود، در همین چارچوب برخی از کارشناسان مسائل بینالملل در غرب، با ادعای «تهدید ایران علیه عربستان سعودی» میگویند که «در حال حاضر در دستگاه سیاست خارجی آمریکا، بسیاری معتقدند چرخش عربستان سعودی به سمت ایران ناشی از این است که کشورهای عربی به این نتیجه رسیدهاند که آمریکا برای دفاع از آنها علیه ایران دست به اقدام نظامی نخواهد زد».
به ادعای آنها، «انفعال» آمریکا در برابر حمله ارتش و انصارالله یمن به تاسیسات نفتی آرامکو در زمان ترامپ و سپس «بیعملی» واشنگتن در مواجهه با حمله پهپادی انصارالله یمن به امارات در زمان بایدن، این باور را نزد برخی از کشورهای عربی منطقه که به امنیت درونزا اعتقادی ندارند، تقویت کرده است که عدم مداخله نظامی آمریکا به نفع آنها یک سیاست مشترک از سوی دو حزب جمهوریخواه و دموکرات آمریکا است.
در چنین شرایطی، دولت بایدن تصور میکند با تحرکات خود در خلیج فارس، عربستان را نیز به عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی ترغیب و تشویق میکند؛ با لحاظ اینکه یکی از شروط عربستان برای این عادیسازی، بهرهمندی این کشور از حمایت نظامی آمریکا بوده است.
از دیگر سو آمریکاییها و صهیونیستها تصور میکنند که عادیسازی روابط عربستان با رژیم صهیونیستی میتواند روند رو به بهبود مناسبات ریاض با تهران را خنثی کند. در همین ارتباط کارشناسان مسائل بینالملل معتقد هستند با در نظر گرفتن نگاه تهران مبنی بر این که بهبود مناسبات میان ایران و عربستان به معنای نادیده گرفتن خطوط قرمز تعامل کشورهای مسلمان با رژیم صهیونیستی نیست و ایران ملاحظات خود را در این زمینه حتی در قبال ریاض خواهد داشت، ولی نوع واکنش تهران به تلهگذاری صورت گرفته از سوی آمریکا به نفع رژیم صهیونیستی برای تخریب ریلگذاری انجام شده در عادیسازی روابط ایران و عربستان، تعیینکننده و مهم خواهد بود.
عده ای دیگر از کارشناسان بینالملل نیز در ارتباط با دلایل آمریکا و رژیم صهیونیستی برای تشدید تلاشهایش برای پیوستن عربستان به پیمان ابراهیم، معتقدند با توجه به اوضاع به هم ریخته و آشفته رژیم صهیونیستی در داخل که بر اثر تنشهای جریانهای سیاسی و شکافهای اجتماعی به وجود آمده، این رژیم دچار مشکلات بسیار زیادی شده که برای انحراف افکار عمومی در پی دستیابی به دستاورد در خارج است و چه دستاوردی مهمتر از عادیسازی روابط با عربستان.
همچنین آمریکا و رژیم صهیونیستی به این مسئله به خوبی واقف هستند که پیوستن عربستان سعودی به توافق عادیسازی، به عنوان ثروتمندترین کشور عربی، پتانسیل تغییر شکل منطقه و تقویت موقعیت تلآویو را به روشهای تاریخی دارد و اگر عربستان برقراری روابط را بپذیرد، سایر کشورهای عربی نیز ممکن است با سهولت بیشتری به عادیسازی روابط با تل آویو روی آورند و از این رو تمام تلاش خود را به کار گرفتهاند تا بتوانند این پروژه را به سرانجام برسانند.
در کنار تلاشهای آمریکا و رژیم صهیونیستی برای انداختن عربستان در تور پیمان ابراهیم، باید به این موضوع توجه داشت که دولت سعودی از جمله «محمد بن سلمان» ولیعهد سعودی برای پیوستن به این روند با چالشهایی در داخل کشورش و منطقه مواجه است که مهمترین آن نگاه منفی مردم منطقه به روند سازش با رژیم صهیونستی و حمایت ملتهای منطقه از حقوق مردم فلسطین است.
نمونه این حمایتها را در جام جهانی قطر و شعارهایی که در حمایت از ملت فلسطین در ورزشگاهها و خیابانهای قطر با مضامینی همچون «قدس متعلق به فلسطین است» و یا اقدام تیم ملی مراکش به عنوان یکی از تیمهای شگفتیساز در این دور از مسابقات جام جهانی در برافراشتن پرچم فلسطین پس از پیروزی در هر مسابقه بهرغم عادیسازی روابط این کشور با رژیم صهیونیستی، مشاهده کردیم.