عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، گفت: در سیره امام حسین(ع) عقلانیت رفتاری نهفته است و اگر عاشورا رخ داد به سبب حماقت و سختگیری دشمنان بود و امام در بدترین وجه هم دنبال خونریزی و جنگ نبودند و این سیره عقلانی در بین تمامی ائمه وجود داشته است.
سیدحسین فلاح زادهبه گزارش ایکنا، سیدحسین فلاحزاده، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ۱۰ مرداد ماه در نشست علمی «عقلانیت رفتاری در سیره امام حسین(ع)» با بیان اینکه در مورد عاشورا ابعاد زیادی وجود دارد از جمله اینکه میتوان به زمینهها و علل پیدایش آن پرداخت، گفت: همچنین میتوان سیر آن حادثه را بررسی کرد و جزئیات آن حادثه و پیامدها و نتایج آن را تحلیل و بررسی کنیم و در مورد سیره امام حسین(ع) هم مباحث مختلفی از جمله سیره شخصی و اجتماعی و ... قابل بحث است.
وی افزود: اینکه امام حسین(ع) در تنهایی و اعمال شخصی خودشان چه رفتاری داشتند، در برخورد با همسر و فرزندان چگونه بودهاند یا سیره عبادی و فرهنگی و سیاسی را مورد نظر قرار دهیم ولی در این بحث به دنبال عقلانیت در رفتار و گفتار ایشان هستیم و قصد داریم به این پرسش پاسخ دهیم که امام چقدر به موقعیت دشمن و موقعیت خودشان و وضعیت اصحاب و یاران و مکان و زمان توجه داشتند و اهداف را چقدر متناسب با شرایط تغییر میدادند.
فلاحزاده با بیان اینکه نظر بنده این است که امام(ع) عقلانیت لازم را در تمامی این عرصهها داشتهاند، ادامه داد: اینطور نبوده است که امام حسین(ع) مثلا هدف حکومت را در هر شرایطی پی بگیرند و با فراز و فرودها و بیوفاییها و شرایط زمانی و مکانی بی توجه باشند و ایشان اهداف را کم و زیاد و گاهی تغییر میدادند.
دیدگاه صالحی نجفآبادی
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با بیان اینکه برخی مطرح کردهاند هدف امام تشکیل حکومت بوده است، اضافه کرد: آقای صالحی نجفآبادی این نظریه را دنبال کرد و گفت که امام به دنبال تشکیل حکومت بودند ولی در این کار موفق نشدند. برخی مانند مرحوم شهید مطهری هدف متعالی را امر به معروف و نهی از منکر میدانند و اینکه این واجب دینی سبب شده است تا امام(ع) از مدینه خارج شوند. برخی معتقدند که امام دنبال شهادت بودند و قصد داشتند با فداکردن جان خود و یارانشان سنت پیامبر(ص) را احیا و جان خود را فدا کنند.
وی افزود: به نظر بنده امام(ع) طبق شرایط مختلفی که در آن قرار داشت اقدام کردند و نمیتوان هیچکدام از اینها را هدف غایی و نهایی امام بدانیم. در قرآن کریم داریم: لا یکلف الله نفسا الا وسعها؛ یعنی حتی تکالیفی که بر دوش ائمه(ع) هم نهاده شده است منطبق بر توانایی امام و استطاعت است؛ خداوند حج را هم بر افراد مستطیع واجب فرموده است و تکلیف مالایطاق را بر هیچ کسی قرار نمیدهد یا تکلیف نماز در حالت ایستاده تا زمانی است که فرد بتواند ایستاده بخواند وگرنه نشسته و خوابیده هم میتواند بخواند و تکالیف سیاسی و اجتماعی هم اینطور است.
فلاحزاده با بیان اینکه اهداف امام در مسیر متغیر بوده است، تصریح کرد: زمانی که امام(ع) میتوانند یاران زیادی داشته باشند تکلیفی دارند و وقتی همه او را تنها میگذارند باز تکلیف دیگری خواهند داشت و امام چنین محاسبهگریها را داشتند. در دوره معاویه، او بر جهان اسلام سلطه و سیطره عامی را داشت و دوره استبداد و خفقان شدیدی ایجاد کرده بود و امام مجتبی(ع) در چنین شرایطی و با وجود اینکه بیشتر یاران ایشان از او جدا شده بودند مجبور به پذیرش صلح شدند گرچه عدهای هم حاضر به نبرد بودند ولی چون همین تعداد اندک یاران هم فدا میشدند امام دست به اقدام نظامی نزدند.
سیاست امام حسین(ع) در دوره معاویه
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با بیان اینکه وقتی برخی به امام حسین(ع) روآوردند به هوای اینکه ایشان اقدامی علیه معاویه بکنند، ایشان هم نپذیرفتند، تصریح کرد: امام حسین(ع) تابع نظر برادر بودند و به صحل پایبندی نشان دادند؛ در سال ۴۹ که امام مجتبی(ع) شهید شدند برخی تصور کردند که امام حسین(ع) شاید در دوره برادر اقدامی نکردند و الان شاید علیه معاویه تصمیم جدیدی بگیرند و نامههایی به امام نوشتند و خواستند که با معاویه درگیر شوند ولی باز امام حسین(ع) فرمودند تا زمانی که معاویه زنده است اقدامی نکنید و در خانه بنشینید.
فلاحزاده اظهار کرد: معاویه از جهتی بدتر از یزید بود زیرا او بنیانگذار مصیبتهای بعدی بود که به عالم اسلامی وارد شده است و یزید را هم او به مردم تحمیل کرد ولی با همه اینها امام حسین(ع) عدم درگیری را توصیه کردند و تا رجب سال ۶۰ هجری این روند ادامه مییابد؛ در همین مقطع قیام حجر در کوفه و در دفاع از امام علی(ع) رخ داد و ایشان به شهادت رسید ولی امام حسین(ع) قیامی نکرد و در عوض معاویه را در کشتن حجر و یارانش سرزنش کردند و شرایط اجازه جنبش و قیام را نمیداد.
وی اضافه کرد: معاویه در رجب سال ۶۰ و بعد از ۲۰ سال دیکتاتوری و استبداد و خشونت عظیمی که به خرج داد مرد و به نظر میرسید جبهه دشمن تضعیف شده است و امام حسین(ع) هم تقابلش با یزید مقداری متفاوت میشود و حاضر به بیعت با یزید نمیشوند و نهضتی را در مبارزه با او به راه میاندازند یعنی شرایط جدید و اقدام جدید؛ شبانه پیکی از کوفه به مدینه آمد که حسین بن علی و ابن زبیر را باید به بیعت دعوت کنی و اگر بیعت نکردند سر از تن آنها جدا کن.
فلاحزاده افزود: حضرت وقتی پیک به سراغ ایشان میآید تنها به دارالعماره نرفتند و حدود ۱۹ تن از یاران و اقوام را جمع کردند و همراه خود بردند و در بیرون مستقر کردند و فرمودند اگر اینها تعرضی کردند شما جان مرا نجات دهید؛ این هم نوعی عقلانیت رفتاری در سیره امام(ع) است و در داخل دارالعماره هم وقتی به بیعت دعوت شدند فرمودند بیعت مخفی خیری ندارد و بهتر است این کار در معرض عموم مردم صورت بگیرد و با این روش خود را از دارالعماره بیرون آوردند.
چرایی حرکت به مکه
وی اظهار کرد: البته چون والی مدینه دستور داشت یا بیعت بگیرد یا سر امام را بزند امام صلاح دانستند که در مدینه نمانند لذا به مکه رفتند؛ در مکه هم اگر اتفاقات بعدی نمیافتاد از آنجا حرکت نمیکردند ولی وقتی نامهها از کوفه آمد امام با تأمل و درنگ با این موضوع برخورد کردند و با وجود نامههای زیاد مسلم بن عقیل را برای بررسی شرایط اعزام کردند تا اگر کوفه اهل حمایت بودند، امام اقدام بعدی را انجام دهند و مسلم هم نامهای به امام(ع) نوشتند و گفتند که بشتاب زیرا شرایط مهیاست.
فلاحزاده ادامه داد: اینکه امام قصد داشتند در کوفه تشکیل حکومت بدهند و اگر موفق شدند به سمت شام و سقوط حکومت اموی بروند ممکن است جزء اهداف امام باشد ولی وقتی روند و شرایط عوض شد و خبر شهادت مسلم رسید امام با توجه به شرایط جدید تصمیم جدیدی گرفتند و وقتی با حر مواجه شدند، از کوفه هم نومید شدند لذا قصد بازگشت به مکه را در پیش گرفتند.
وی افزود: این موضعگیری در بازگشت امام حسین(ع) به مکه نقطه عطف و مهمی است زیرا اگر تا قبل از آن امام(ع) ممکن بود قصد تشکیل حکومت در کوفه را داشتند ولی در اینجا سطح پایینتری از هدف را بسنده کردند و قصد برگشت داشتند که حر به عنوان فرمانده مسیر امام حسین(ع) را بست؛ برخی فکر میکنند حر مسیر رفتن امام به سمت کوفه را بست ولی اینطور نیست بلکه او مسیر امام به سمت مکه را بست.
تلاش برای جلوگیری از جنگ
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با بیان اینکه در اینجا امام دیگر دنبال قیام و اعتراض و تشکیل حکومت نبودند بلکه فقط دنبال مفری برای حفظ جان خود و یارانشان بودند، تصریح کرد: امام حسین(ع) حدود ۸۰ کیلومتر راه را به سمت دورشدن از کوفه طی کردند تا بتوانند خود و یارانشان را از این شرایط نجات دهند ولی حر امام را در کربلا متوقف کرد و باز امام(ع) دست از عقلانیت رفتاری خودشان برنداشت و تلاششان را به کار بستند و حتی با فرمانده سپاه عمر سعد ارتباط برقرار کردند تا ماجرا بدون جنگ ختم شود.
وی افزود: در اینجا امر دایر بین تسلیم ذلیلانه و شهادت عزتمندانه بود و امام حسین(ع) هم شهادت عزتمندانه و دفاعی را ترجیح دادند و در هر مرحلهای اگر دشمن اقدام نظامی نکرده بود امام حسین(ع) به هیچ وجه دست به شمشیر نمیبردند و حاضر بودند به سمت مکه برگردند و البته شرایط نیروهای امام(ع) هم طوری نبود که وضعیت به نفع جبهه حق باشد ولی متأسفانه سختگیریهای یزید و عبیدالله بن زیاد و کوتاهی شیعیان کوفه و دعوتکنندگان امام سبب شد تا عاشورا رقم بخورد.
وی تأکید کرد: بنابراین در سیره امام حسین(ع) عقلانیت رفتاری نهفته است و اگر عاشورا رخ داد به سبب حماقت و سختگیری دشمنان بود؛ امام در بدترین وجه هم دنبال خونریزی و جنگ نبودند و این سیره عقلانی در بین تمامی ائمه وجود داشته است کما اینکه امام علی(ع) ۲۵ سال شرایط بدی را تحمل کردند تا اسلام محفوظ بماند.