ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : يکشنبه 4 آذر 1403
يکشنبه 4 آذر 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : چهارشنبه 31 خرداد 1402     |     کد : 201264

"ژان پل سارتْرْ" فيلسوف و نويسنده معروف فرانسوي (1905م)

ژان پل سارْتْرْ نويسنده معروف فرانسوي، در 21 ژوئن 1905م در شهر پاريس فرانسه به دنيا آمد. وي در خردسالي پدر را از دست داد ...

ژان پل سارْتْرْ نويسنده معروف فرانسوي، در 21 ژوئن 1905م در شهر پاريس فرانسه به دنيا آمد. وي در خردسالي پدر را از دست داد و تحت نظر مادر و مادربزرگش تربيت يافت. سارتر پس از اخذ دانش‏نامه خود به تدريس پرداخت و از 33 سالگي، فعاليت مطبوعاتي خود را آغاز كرد. وي در سال بعد مجموعه داستان‏هاي كوتاه را تحت عنوان ديوان منتشر نمود و سپس خود، رماني به نام تهوع نگاشت كه باعث شهرت او شد. وي در اين كتاب، انديشه خود را درباره پوچي زندگي و آرزوهايى كه به ناكامي و آشفتگي روح مي‏انجامد، منعكس مي‏سازد. وي هم‏چنين در مجموعه داستان‏هاي كوتاه ديدار نيز كساني را توصيف كرده است كه هر يك مي‏خواهند به نحوي از زندگي پوچ خود بگريزند، اما هر جا مي‏روند به ديواري بر مي‏خورند كه راه گريزشان را ناممكن مي‏سازد. سارتر در سال‏هاي بعد، به نشر عقايد خود پرداخت و در شمار رهبران مكتب اگزيستانسياليسم يا اصالت وجود قرار گرفت. بر اساس اين مكتب فلسفي، انسان و هستي او مركز و غايت همه مسائل است. سارتْرْ شالوده نظريات فلسفي خود را با تكيه بر آثار فلاسفه بزرگ جهان قرار داد. به نظر او، اين فلسفه پاسخي به دردهاي وي و ديگر ابناء بشر بود. پل سارْتْر مي‏گفت: آن چه كه من از زندگي دارم اين است كه فقط زنده هستم و اين هم يك كيفيت خسته كننده است. من زندگي مي‏كنم، فقط براي آن‏كه بميرم. همه ما، وجودهاي مجعولي در يك دنياي مجعول هستيم. وي درباره آزادي، مي‏گفت: در اين دنياي ماشيني، ما آدميان محكوم به آزادي هستيم، اما اين آزادي ما را مجبور مي‏سازد كه در جستجوي ذات واقعي خويش برآييم و رنج و ملال شخصي را با بزرگواري پذيرا گرديم. مذهب اصالت وجودِ سارْتر را مي‏توان به تسليم شجاعانه در برابر سرنوشت توصيف كرد كه تعبير جديدي از بدبيني برخي فلاسفه است، اما بدون گله و شكايت. وي مي‏گفت، بگذاريد بدين فكر خرسند باشيم كه تماشاگران شيفته وجود هستيم، ولي با آنچه مشاهده مي‏كنيم هيچ‏گونه نسبت اساسي نداريم. سارْترْ عقيده نويسندگان گذشته را كه از زير بار تعهد شانه خالي مي‏كردند و به اصل هنر براي هنر معتقد بودند، طرد مي‏كند و نظر چنين نويسندگان را كه اگر هم جامعه را وصف مي‏كردند، چون ناظري ساده يا دانشمندي بودند كه اجتماع را آزمايشگاه خود مي‏پنداشته‏اند، قبول ندارد. در نظر سارتر، عالم ادب نيز بايد مانند هر امر ديگر، هدفي را دربرداشته باشد و از حال بي‏طرفي و بي‏غرضي بيرون و وظيفه خود را نسبت به عالم بشريت انجام دهد. افراد در نظر ساتر، اجزايى هستند كه در هم تاثير متقابل مي‏گذارند و ميان آنان تفاهمي است كه موجب تشكيل روح كلي و واحد مي‏گردد، پس هيچ كس نبايد به كار ديگران بي‏اعتنا بماند. به عقيده او، در دنيا خدايى وجود ندارد و زندگي چيز بيهوده‏اي است. وي شخصاً آدم فوق‏العاده بدبيني بود با اين حال، او ترجمان احساسات نوميدانه ميليون‏ها اروپايى است كه زير شلاق گرسنگي و بيكاري و عواقب جنگ، خرد و خسته شده بودند. پل سارتر نظرات خويش را ضمن يك سري كتاب، داستان كوتاه و قصه و نمايش‏نامه و مقالاتي منتشر مي‏ساخت كه بازتاب فراواني در جامعه مي‏يافت. همانقدر كه فلسفه پل سارتر مورد انتقاد و اتهام قرار گرفته است، نوشته‏هايش هم از نظر بسياري از مردم و منتقدين، ناپسند و هرزه است. بسياري از جهان، فلسفه‏اش را فساد انگيز و غيراخلاقي شناخته‏اند به طوري كه در سال 1948، نوشته‏هايش از طرف واتيكان، ضاله و گمراه كننده قلمداد گرديد و براي هر كاتوليكي مطالعه آن ممنوع شد. علي رغم آن كه سارتر هميشه از انسان‏گرايى دم زده است ولي به عنوان نمونه، وي بارها بر مظلوميت رژيم صهيونيستي اشك تمساح مي‏ريزد و از ستم اعراب، به ويژه آوارگان فلسطين كه سرزمينشان غصب شده، ناله‏ها سر مي‏دهد. سارتر، مدت‏ها نويسنده و فيلسوف مورد علاقه و باب روز بود، اما بعدها از اين نفوذ كاسته شد و بر مخالفان عقايد او افزوده گشت. از ديگر آثار سارتر مي‏توان از تخيل، بود و نبود، راه‏هاي آزادي، شيطان و خدا و انديشه‏هايي درباره قوم يهود نام برد. ژان پل سارْترْ سرانجام در سال 1980م در هفتاد و پنج سالگي جان سپرد.


نوشته شده در   چهارشنبه 31 خرداد 1402  توسط   کاربر 1   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode