عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی بیان کرد: علامه طباطبایی معتقد است چون دولت در طول اجتماع قرار دارد، خود اجتماع موقعیت ویژهای در تأمین عدالت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی دارد.
به گزارش خبرنگار ایکنا، نشست «عدالت سیاسی در قرآن کریم» امروز یکشنبه ۲۷ فروردینماه از سوی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد.
حجتالاسلام والمسلمین احمدرضا یزدانیمقدم، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در این نشست سخنرانی کرد.
در ادامه متن سخنان وی را میخوانید؛
برای عدالت، تعاریف مختلفی ارائه شده و از مهمترین تعاریف این است که هر چیزی در جای خود قرار گیرد یا حق هر کسی به او داده شود. ما در قدم اول، درباره عدالت سیاسی به همین معنا صحبت میکنیم. عدالت سیاسی با این تعریف بدین معنی است که هر کسی در جای خودش قرار داشته باشد و حقش به او داده شود. حال سؤال این است که آیا در جهان کسانیکه کشورها را اداره میکنند در جای مناسب خود قرار دارند یا خیر؟ واقعیت این است کسانیکه در پستهای سیاسی هستند لزوما در سیاست تخصص ندارند بلکه ممکن است تخصص آنها در زمینه حقوق، اقتصاد و ... باشد. در برخی از کشورها نیز افراد در قالب حزبی یا با داشتن صلاحیتهایی به مقام تصمیمگیری میرسند.
معنای لغوی عدالت سیاسی
در روایت آمده که پیامبر(ص) فرمود: اگر قومی امور ولایت خود را به شخصی بدهند در حالیکه بهتر و متخصصتر از آن شخص بر اداره آن قوم وجود دارد اینها در حال سقوط و پائین رفتن هستند. همچنین از پیامبر(ص) نقل شده که فرمود: اگر شخصی امامت جامعه را بر عهده بگیرد در حالیکه داناتر از او وجود دارد این قوم تا قیامت در حال سرازیری و سقوط هستند. حال آیا میتوانیم از آیات قرآن استفاده کنیم که کار سیاست را باید به متخصصان سیاست سپرد یا خیر؟ معتقدم یکی از آیاتی که میتوان چنین امری را از آن استنباط کرد آیه ۵ سوره مبارکه نساء است که خدای متعال فرموده است: «وَلَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِيَامًا وَارْزُقُوهُمْ فِيهَا وَاكْسُوهُمْ وَقُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفًا؛ و اموالی که خدا قوام زندگی شما را به آن مقرّر داشته به تصرّف سفیهان ندهید و از مالشان نفقه و لباس به آنها دهید و با آنان سخن نیکو و دلپسند گویید». بر اساس این آیه شخص یا اشخاصی که میخواهند اداره جامعه را بر عهده بگیرند باید توانایی لازم را داشته باشند چون مردم نباید اموال خود را در اختیار شخص سفیه قرار دهند.
سفیه هم کسی است که توانایی اداره اموال خود را ندارد و طبیعتاً توانایی اداره اموال دیگران را ندارد. از سوی دیگر وقتی نباید مال خود را در اختیار سفیه قرار دهیم طبیعتاً اداره امور سیاسی را نیز نباید به کسی بدهیم که توانایی آن را ندارد. لازم به ذکر است اگر از لحاظ عدالت سیاسی بخواهیم تحقیق و پژوهشی در آیات قرآن داشته باشیم آیات زیادی در اینباره وجود دارد. البته ممکن است دقیقا با عنوان عدالت سیاسی مورد اشاره قرار نگرفته باشد اما از آیات زیادی میتوان عدالت سیاسی را تفسیر کرد.
معنای اصطلاحی عدالت سیاسی
البته علاوه بر معنای لغوی، عدالت سیاسی دارای معنای اصطلاحی هم هست. در اینجا پرسشهایی وجود دارد از جمله اینکه آیا دولت مشروع است و قابلیت توجیه عقلی دارد؟ آیا دولت عادل است؟ روابط دولت و اجتماع چگونه باید باشد تا بگوئیم که این دولت عادلانه است؟ بنابر آیات قرآن چگونه میتوانیم بگوئیم فلان دولت عادلانه است یا خیر؟ علامه طباطبایی به آیه شریفه ۱۹۵ سوره آل عمران استناد میکند که خداوند فرموده است: «فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّي لَا أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَىٰ ۖ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ ۖ فَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَأُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَأُوذُوا فِي سَبِيلِي وَقَاتَلُوا وَقُتِلُوا لَأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ثَوَابًا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ؛ پس خدا دعاهای ایشان را اجابت کرد که البته من (که پروردگارم) عمل هیچ کس از مرد و زن را بیمزد نگذارم، زیرا شما از یکدیگرید (و همه در نظر من یکسانید)، پس آنان که از وطن خود هجرت نمودند و از دیار خویش بیرون رانده شدند و در راه من رنج کشیدند و جهاد کرده و کشته شدند همانا بدیهای آنان را بپوشانم و آنها را به بهشتهایی درآورم که زیر درختانش نهرها جاری است. این پاداشی است از جانب خدا، و نزد خدا است پاداش نیکو» ایشان میفرماید برای اینکه دولتی به وجود بایدی باید اول اجتماع به وجود بیاید و با پدید آمدن این جامعه قدرت سیاسی نیز شکل میگیرد پس حکومت متعلق به آحاد مردم است.
مرحوم آیتالله نائینی نیز در کتاب خود با عنوان «تنبیه الأمة و تنزیه الملّة» دهها بار به آیات قرآن کریم اشاره کرده و دولت را متعلق به مردم میداند. مخصوصا ذیل آیه ۳۲ سوره نمل که خداوند فرموده است: «قَالَتْ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِي فِي أَمْرِي مَا كُنْتُ قَاطِعَةً أَمْرًا حَتَّىٰ تَشْهَدُونِ؛ آنگاه گفت: ای رجال کشور، شما به کار من رأی دهید که من تاکنون بیحضور شما به هیچ کار تصمیم نگرفتهام» این موارد هم نشان میدهد که حکومت به عنوان یک مجری متعلق به مردم است. همچنین به آیه ۱۵۹ سوره آل عمران اشاره میکند که خداوند فرموده است: «وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ» این هم نشان میدهد که حکومت متعلق به مردم است تا جایی که پیامبر هم با مردم مشورت کرده است بنابراین حکومتی که با رای و نظر مردم سر کار بیاید حکومتی عادلانه است. به همین دلیل امام خمینی(ره) میفرمایند میزان رای ملت است. این سخن مبنای فقهی و سیاسی دارد.
جایگاه عقل در قرآن
سؤال دیگر این است که آیا دولت باید به عدالت عمل کند؟ دلیل اهمیت این مسئله این است که در قرآن کریم آمده است: «إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَىٰ أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ ۚ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ كَانَ سَمِيعًا بَصِيرًا؛ همانا خدا به شما امر میکند که امانتها را به صاحبانش باز دهید و چون حاکم بین مردم شوید به عدالت داوری کنید. همانا خدا شما را پند نیکو میدهد، که خدا شنوا و بیناست» (نساء/ ۵۸) این قضاوت و داوری از شئون حکومت است که با عدل محقق میشود. آیات و روایات دیگری نیز با این مضمون وجود دارد. از سوی دیگر عدل به وسیله مردم و عقل و شرع و عرف قابل تشخیص است. همچنین علامه طباطبایی معتقد است چون دولت در طول اجتماع قرار دارد، خود اجتماع موقعیت ویژهای در تامین عدالت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی دارد.
سؤال دیگری که وجود دارد این است که روابط دولت و اجتماع چگونه باید باشد تا عادلانه باشد؟ خدای متعال در قرآن کریم فرموده است: «إِنَّ هَٰذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَيُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا كَبِيرًا؛ همانا این قرآن (خلق را) به راست و استوارترین طریقه هدایت میکند و اهل ایمان را که نیکوکار باشند به اجر و ثواب بزرگ بشارت میدهد» (اسراء/ ۹) علامه طباطبایی درباره «أَقْوَمُ» میفرمایند به معنای استوارتر است و منظور هم استوار بودن از منظر عقلی است یعنی وقتی عقل بررسی میکند به این نتیجه میرسد که قرآن احکام عادلانه دارد و ما را به راه درستی میبرد لذا عقل میتواند حکم کند نظام سیاسی الف بهتر از نظام سیاسی ب است همانگونه که عقل جمعی ایرانیان در سال ۱۳۵۷ حکم کرد که نظام سیاسی جمهوری اسلامی بهتر از پادشاهی است.