پس از آرام شدن اوضاع داخلي ايران كه به دنبال شورش افغانها و سقوط صفويه در كشور ايجاد شده بود نادر قلي افشار با درايت و جنگجويى خود توانست يكي پس از ديگري بر مشكلات فائق آيد و اوضاع را كنترل كند. وي در سال 1736م كليه معتمدان محلي و كشوري را در صحراي مُغان جمع كرد و شرحي از خدمات خود و بيكفايتي آخرين شاه صفوي خواند. سپس نادر از اين افراد خواست كه درباره سلطنت تعيين تكليف كنند و در اين ميان، حاضرين او را نامزد سلطنت كردند. نادر در ابتدا با سياست كاري سعي كرد از پذيرش سلطنت خودداري نمايد. اما سرانجام پس از يك ماه تامل به شرط اينكه كسي از خاندان صفوي حمايت نكند و تمامي شركت كنندگان بايد نسبت به نادر و فرزندان او وفادار باشند، سلطنت را پذيرفت. وقتي اين شرايط مورد پذيرش حضار قرار گرفت نادرقلي افشار در نهم مارس 1736م به نام نادرشاه افشار در دشت مغان تاجگذاري كرد. وي در طول نزديك به 12 سال سلطنت خود جنگهاي مهمي از جمله جنگ با هند و عثماني كرد و غنايم بيشماري نصيب ايران نمود. نادر شاه در سالهاي پاياني عمر خود تغيير اخلاق داد و پس از كور كردن فرزندش، اغلب اطرافيان خود را كشت. در نتيجه تعدادي از سردارانش به سراپرده او حمله كردند و او را از پاي درآوردند. نادرشاه افشار به دليل جنگهاي فراوان و كشورگشاييهايي متعدد به عنوان "ناپلئون شرق" معروف است.