پژوهشگر و محقق بنیاد فرهنگی امامت اظهار کرد: امام کاظم(ع) بر خشمشان غلبه میکردند و به همین سبب کاظم لقب گرفتند. امروزه کنترل خشم برای زیست سالم در جامعه اهمیت دارد، زیرا اکثر رفتارهای ناشایست از آن ناشی میشود.
امام کاظم(ع)؛ الگوی کنترل خشم برای زیست سالم اجتماعی انسان معاصردر سالروز شهادت هفتمین امام همام و ستاره آسمان ولایت، حضرت موسی بن جعفر(ع)، قرار داریم؛ امامی که در دوره چند خلیفه جائر عباسی زیست، ولی با علم امامت و تدابیر برخاسته از عقلانیت دینی توانست نقشهای مهمی را در تقویت شیعه و دین اسلام ایفا کند.
خبرنگار ایکنا به همین مناسبت با حجتالاسلام والمسلمین علی جلالی، پژوهشگر و محقق بنیاد فرهنگی امامت، گفتوگو کرده است که در ادامه میخوانید؛
ایکنا ـ وضعیت زمانه و زندگی امام کاظم(ع) چگونه بود و چه محدودیتهایی برایشان وجود داشت؟
امام کاظم(ع) با چهار خلیفه از خلفای عباسی همزمان بودند. امام صادق(ع) میدانستند که منصور عباسی قصد جان فرزند و جانشین ایشان را دارد. لذا به چند نفر از جمله خود منصور وصیت کرد که مبادا دست به این کار بزند. البته در نهایت منصور به هلاکت رسید و بعد از او مهدی عباسی روی کار آمد و او نیز مانند خلیفه قبل به شیعیان به خصوص امام صادق(ع) بسیار سخت میگرفت.
در تاریخ نقل است که سختگیری وی از خلیفه قبلی بیشتر بود و بعد از او هادی عباسی، سادات و بنیهاشم را زیر سختترین فشارها قرار داد و حقوق آنان را از بیتالمال سلب و دستور تعقیب و بازداشت آنان را صادر کرد. تا اینکه زمامداری به هارون رسید که خلیفه مقتدری بود و بسیار به بنیهاشم و خاندان و فرزندان امیرالمؤمنین(ع) سخت گرفت. او نخستین کسی بود که دستور داد قبر امام حسین(ع) را خراب کنند و بارها امام کاظم(ع) را به زندان انداخت و مانند اسلاف خود این امام همام را شهید کرد.
امام کاظم(ع) در دوره ۳۵ ساله امامتش فعالیتهای متعددی داشتند که اولین آن تداوم حوزه علمی بود که امام باقر و امام صادق(ع) آن را ایجاد کردند و توسعه دادند. مناظراتی که آن حضرت با خلفا و برخی رهبران ادیان و فرق مذهبی دیگر داشتند باقی مانده است. گسترش سازمان وکالت از ویژگیهای بارز این دوره محسوب میشود و شیعیان به صورت سازماندهیشده توانستند با یکدیگر مرتبط باشند و از این طریق به مشکلات اقتصادی، اعتقادی، اجتماعی و سیاسی شیعیان پاسخ داده میشد.
ایکنا ـ نحوه تعامل امام کاظم(ع) با گروههای دیگر مانند معتزلیان و اهل حدیث و برخورد با احادیث جعلی چگونه بود؟
در آن زمان علاوه بر وجود مرجئه، معتزله و خوارج و برخی گروههای منحرف فکری، در درون شیعیان هم اختلافاتی ایجاد شده بود؛ از جمله فطحیه که عبدالله افطح را جانشین امام صادق(ع) کرده و عدهای به سمت محمد دیباج رفته و عدهای طرفدار اسماعیل و برخی طرفدار فرزند اسماعیل یعنی محمد شده و برخی هم طرفدار غلو به رهبری محمدبن بشیر شده بودند که امام معصوم را خدا میدانست و خودش را نبی او معرفی کرده بود و امام باید در جایگاه حجت خدا با این افراد برخورد میکرد.
امام راهبردهای مختلفی را برای مواجهه با این انحرافات به کار بردند که مهمترین آنها راهبرد تبیینی بود؛ امام و شاگردانشان اعتقادات درست را در جامعه مطرح میکردند تا شبهات رفع شود و کسانی که واقعاً فریب خورده بودند به راه درست برگردند. راهبرد دیگر امام، تذکر دادن و انذار و تنذیر بود. کسی مانند زیادبن مروان قندی از امام تذکر گرفت و امام انحراف او را متذکر شد. مواجهه دیگر امام، عملی بود و اگر کسی مورد توصیه و تنذیر امام(ع) قرار میگرفت، ولی باز به دنبال گسترش و رواج عقاید باطل خود در بین شیعه بود، ممکن بود دستور قتل وی صادر شود و ریختن خون او ر ا جایز و مباح بدانند. امام کاظم(ع) در مورد محمدبن بشیر فرمودند که او به ما دروغ میبندد و او را لعن کردند و مهدور الدم دانستند. پس امام(ع) علاوه بر زندان و مراقبتهای بسیار، از جامعه شیعه غافل نبودند و تلاش کردند تا جامعه شیعه دچار انحراف فکری و عقیدتی و فروپاشی عقیدتی نشود.
ایکنا ـ مهمترین فعالیتهای امام کاظم در دوره امامتشان چه بود؟
زندگی و امامت امام کاظم(ع) در اواخر دوره بنیامیه و اوایل دوره عباسی بود؛ در این زمان چون این دو با هم درگیری داشتند فرصت خوبی برای آن امام و به تبعیت از امام صادق(ع) برای توسعه مباحث علمی و گسترش تشیع فراهم شد. همچنین، منصور عباسی در اوایل خلافتش واهمه داشت تا آسیبی به امام برساند و ایشان را تحت فشار قرار دهد. لذا راه مدارا پیش گرفت. البته هرقدر زمان گذشت، منصور بیشتر بر امام(ع) سختگیری کرد تا جایی که در دوره هارون به اوج رسید، ولی امام(ع) دست از مدرسه علمی و فعالیتهای خود برنداشتند. ارتباط با حضرت کم شده بود و راویان حدیث در نقل احادیث، تعابیری را برای نام آن حضرت استفاده میکردند که جالب است مثلاً سمعت اباابراهیم، سمعت ابوالحسن و سمعت عبد صالح، سید، عالم، حدثنی رجل، یعنی جرئت نداشتند نام آن حضرت را در مقطعی بر زبان بیاورند و امام(ع) به یارانشان دستور دادند که روابط شیعه با امام و بین خودشان را پنهان کنند.
هارون امام را احضار میکرد و ایشان را به زندان میفرستاد و این مسائل سبب شد که امام نتوانند مانند امام صادق(ع) حوزه علمی شیعه را توسعه دهند، ولی آن حضرت شاگردان بزرگی چون یونس بن عبدالرحمان و صفوان بن یحیی، محمدبن ابی عمیر و بزنطی و... را تربیت کردند که جزء اصحاب اجماع بودند. مدرسه امام کاظم(ع) تعطیل نشد، البته این خفقانها و سختیها سبب شد تا گستردگی مدرسه امام کاظم(ع) به گستردگی مدرسه پدرشان نباشد.
بعد از وفات پیامبر(ص) و کنار گذاشتن باب علم، ایشان یعنی وجود مقدس و نورانی امیرالمؤمنین(ع)، افرادی که اطلاع درستی از مباحث دینی نداشتند به میدان آمدند و اطلاعات غلطی را ارائه کردند و این مسیر با ایجاد یک چارچوب برای معتقدات خودشان ایجاد شد. فرقههایی را ایجاد کردند که سبب شد جامعه از مسیر اهل بیت(ع) و معدن وحی منحرف شود، از جمله این فرقهها معتزله بود یا در دوره بعد از منع حدیث، حکومت افرادی زیادی را برای جعل حدیث در راستای اهداف خود اجیر کرد و اینها به اعتقادات مردم جهت دادند و نیز اعتقادات خودشان را صحیح و اعتقادات ائمه اهل بیت(ع) را انحرافی جلوه دادند؛ کسانی چون ابوهریره، سمرة بن جندب و عروة بن زبیرها این کار را با نسبت دادن یکسری جعلیات به پیامبر(ص) انجام دادند و عقایدی را رواج دادند که ماحصل کلام پیامبر(ص) نبود، بلکه در مدرسه سقیفه درست شده بود.
ایکنا _ نحوه مواجهه حضرت با اهل حدیث و دیگر جریانات فکری چگونه بود؟
ائمه(ع) به ویژه وجود مبارک امام کاظم(ع) که در ایام شهادت ایشان قرار داریم هم شاگردانشان را مجهز کردند و هم مطالب درست را با مردم مطرح کردند و به جعلیات و تحریفات و برداشتهای ظاهرگرایانه اهل حدیث از روایات تاختند و به شبهات پاسخ دادند؛ شاگردان آن حضرت هم خدمت ایشان میرسیدند و سؤال میپرسیدند و از پاسخهای امام برای رفع مشکلات فکری و عقیدتی جامعه استفاده میکردند؛ مثلاً اهل حدیث جبرگرا بودند و در برابر آنها معتزله قرار داشتند و امام کاظم(ع) دیدگاه صحیح را مطرح میکردند.
امام یاران خود از جمله هشام بن حکم را به مباحث فلسفی و کلامی مجهز کردند که شاگرد امام صادق(ع) هم بود و نقش مهمی در تبیین عقاید درست دینی داشت یا امام کاظم(ع) به محمدبن حکیم فرمودند که در مسجد مدینه بنشیند و به پرسشهای عقیدتی و فکری و فقهی مردم پاسخ دهد و چون حرکتهای علمی و فرهنگی به مذاق حاکمان خوش نمیآمد، سرانجام ایشان را به قتل رساندند.
ایکنا ـ چه مطالب و بیاناتی از امام کاظم(ع) میتواند برای امروز ما درسآموز باشد؟
امام(ع) مقام عصمت دارند و هر فعل و قول و تقریر او معصومانه و برای انسانها الگوست؛ وجود مبارک رسولالله(ص) ما ینطق عن الهوی است و حرف بیدلیل و بدون پشتوانه الهی نمیزند. این مقام بعد از پیامبر(ص) برای اهل بیت(ع) هم ثابت است و هر بیانی که از امام کاظم(ع) به ما رسیده است الگو محسوب میشود و میتوانیم به آن اقتدا کنیم. بیانات مختلفی از آن امام وجود دارد، ولی من بیانی را ذکر میکنم که شاید خیلی در مجالس بیان شده است، ولی به دلیل اهمیت آن و اینکه گمشده جامعه امروز است باید بر آن تأکید کنیم.
امام کاظم(ع) از این نظر کاظم لقب گرفتند، چون غلبه بر خشم مقوله خیلی مهمی برای زیست سالم در جامعه امروز تلقی میشود و اکنون جامعه ما گرفتار آن است؛ اگر به دادگاهها و پروندهها نگاه کنیم، اکثرا به این علت رخ داده است که فردی یک لحظه عصبانی شده و رفتار ناشایستی کرده است و یک عمر باید پشیمان باشد. امام کاظم(ع) در طول زندگیشان این درس عملی را به ما دادند که اگر بتوانیم عصبانیت و خشممان را کنترل کنیم، زندگی زیباتر و قشنگتری خواهیم داشت.
گفتوگو از علی فرجزاده