گفتن، خواندن و نوشتن از قهرمانان دفاع مقدس لذت خاصی دارد. دکتر مصطفی چمران یکی از بزرگترین قهرمانان جنگ است که در همه زمینهها و ابعاد شخصیتی خودسازی کرده بود. شناخت شهید چمران در ابعاد مختلف درسهای زیادی برای آموختن دارد. او در تحصیل، زندگی شخصی و اجتماعی، مجاهدت و تقوای انسانی شاخص و ممتاز بود و حضورش غنای خاصی به جبهههایمان میبخشید.
به گزارش ایسنا، احمد محمدتبریزی در ادامه یادداشت خود در روزنامه «جوان» نوشت: معمولاً میگویند چریکها در سراسر دنیا عمرشان را وقف مبارزه میکنند و خیلی به تحصیل و دانش علاقه نشان نمیدهند، اما دکتر چمران از این قاعده مستثنی است و روی آگاهی، علماندوزی و تخصص خودش وقت زیادی گذاشته بود. اصلاً شاید این سؤال برایتان پیش بیاید کسی که سالها در بهترین دانشگاههای دنیا درس خوانده، میتواند قید همه چیز را بزند و به تمام این امکانات پشت کند و چریک شود؟
در جواب باید گفت بله، استثنایی مثل مصطفی چمران پیدا میشود که در بهترین موقعیت شغلی و در راحتترین شرایط زندگی تمام اینها را پشتسر بگذارد و به یاری مستضعفان و ضعیفان بشتابد. دقیقاً به خاطر همین موارد، چمران یک نمونه شاخص است. او آگاهانه از تمام مواهب زندگی در امریکا دست کشید و با تفنگی در دست و لباسی خاکی بر تن، مبارزه و جهاد را انتخاب کرد.
چمران این مسیر را نه از روی احساس بلکه از روی آگاهی انتخاب کرد. او میدانست مسیر خودسازی و سعادتش در مجاهدت و دستگیری مظلومان است. شهید چمران با علم به تمام سختیها گام در راهی سراسر سختی گذاشت، ولی از دید خودش او جز زیبایی چیز دیگری نمیدید. از دید ناظر بیرونی این مسیر سخت و پر از رنج بود، اما چمران این راه را محلی برای خودسازی، رشد و نزدیکی به معبودش میدانست.
نیایشهای دکتر چمران به خوبی انتخاب آگاهانه او را نشان میدهد: «چه خوش است دست از جان شستن و دنیا را سه طلاقه کردن، از همه قید و بند اسارت حیات آزاد شدن، بدون بیم و امید علیه ستمگران جنگیدن، پرچم حق را در صحنه خطر و مرگ برافراشتن، به همه طاغوتها نه گفتن، با سرور و غرور به استقبال شهادت رفتن.» کسی که دنیا را سه طلاقه کرده، جنبههای ظاهری و مادی برایش چه ارزشی دارد. چنین انسانی به دنبال بالاتر از این مسائل میگردد و متوجه شده راه رشد و سعادت کجاست.
مرور نیایشهای شهید چمران اوج عظمت و بزرگی این مرد را نشان میدهد. گفتوگوی عاشقانه او را با خدا نشان از دلدادگی و جانسوختگی عمیق این فرمانده دارد. کسی که، چون شمع میسوخت و به دیگران نور و گرما میبخشید. بسیاری از نیروهای مردمی اول جنگ، جذب شخصیت، مهربانی و بزرگی دکتر چمران میشدند و وجود فرمانده جنگهای نامنظم جذابیت زیادی برای نیروها داشت. فرماندهای که بین نیروها تبعیضی قائل نبود و همچون عارفان هر کدام از نیروها را نشانهای از لطف و محبت خدا میدانست. شهید چمران نشانهای بود برای آدمهای دیگر، نشانهای که میتوان طور دیگری زندگی کرد. او راه و رسم خدایی زیستن را به همه آموخت و نشان داد چگونه در رنج و سختی میتوان مسیر رشد و بزرگی را پیدا کرد.
دکتر چمران برای شهادت و دیدن معبود لحظهشماری میکرد و شهادت را زیباترین لحظه حیاتش میدانست. شهید چمران در نیایشی عاشقانه خطاب به جسم خستهاش چنین مینویسد: «ای پاهای من! سریع و توانا باشید.ای دستهای من! قوی و دقیق باشید.ای چشمان من! تیزبین و هوشیار باشید.ای قلب من! این لحظات آخرین را تحمل کن. به شما قول میدهم که پس از چند لحظه، همه شما در استراحتی عمیق و ابدی آرامش بیابید، من دیگر شما را رنج نخواهم داد. دیگر به شما بیخوابی نخواهم داد و دیگر شما از خستگی فریاد نخواهید کشید.»