ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : سه شنبه 6 آذر 1403
سه شنبه 6 آذر 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : شنبه 21 خرداد 1401     |     کد : 198882

رابطه دینداری و نشاط در زندگی

اگر ایمان به خدا در وجود انسان باشد، ضرر را چیزی می‌بیند که در آخرت باعث ضرر باشد نه هم در دنیا و هم آخرت.

اگر ایمان به خدا در وجود انسان باشد، ضرر را چیزی می‌بیند که در آخرت باعث ضرر باشد نه هم در دنیا و هم آخرت. انفاق، صدقه، هدیه، بخشش، مهربانی، محبت، گذشت، ایثار و بسیاری از این قبیل مسائل حتی احکامی مانند خمس و زکات، به‌ظاهر ضرر دنیایی دارند؛ اما در باطن دارای سود آخرتی هستند. پس فکر کردن به اینکه در ازای این‌کار یا ضرر دنیایی، خداوند در آخرت پاداشی بزرگ به انسان می‌دهد، ایجاد نشاط می‌کند.

انسان بر انجام هر کاری به انگیزه نیاز دارد و اگر بخواهد آن‌‌ کار را به‌نحو احسن انجام دهد، باید نشاط و شادی داشته باشد. انسان روحش و جسمش با خمودگی، خستگی، ناامیدی و... نه سنخیت دارد و نه کنار می‌آید. هرگاه خستگی و ناامیدی سراغ انسان بیاید، او را از هر پیشرفت و رشدی بازمی‌دارد یا کارش را نیمه تمام و ناقص می‌گذارد. روح انسان بسیار لطیف است و از برگ گل نازک‌تر، پس هرگونه فشار فکری و جسمی می‌تواند بر روی آن اثر بد بگذارد. این خستگی با دین‌داری هم منافات دارد و می‌تواند بر کیفیت اعمال عبادی اثر بگذارد. بسیاری از اتفاقات که سبب بدحالی یا بی‌حالی انسان می‌شود، ناآگاهی از ماهیت اتفاقات پیرامون، ماهیت رفتارها و وظایف، احساس تنهایی و شکست در رسیدن به هدف است. وقتی این آگاهی زیاد شود و رسیدن به اهداف میسر شود، بی‌حالی و خمودگی هم از بین می‌رود. دین اسلام برای ایجاد نشاط در انسان توصیه‌های زیادی دارد که یکی از آنها ارتباط باخداست، ارتباطی با توضیحات کامل. یعنی وقتی اسلام وظایفی را برای بندگان خدا تعیین می‌کند، اثرات و نتایج آن را هم توضیح می‌دهد. اینجاست که وقتی به ماهیت دستورات دینی نگاه می‌کنیم، چیزی جز رشد، پیشرفت و در نتیجه شادی و نشاط در آن نمی‌بینیم. شادمانی از عالی‌ترین صفات و خصایص انسانی بوده و یک نوع احساس رضایتمندی است که موجب سلامتی جسم و روح انسان می‌شود. وقتی جسم و روح سالم باشند، بی‌تردید عقل و خرد نیز عملکردهای سالمی را برای زندگی انسان تدارک می‌بیند.

دین اسلام برای «نشاط روح» به «نشاط جسم» قائل است؛ به‌همین دلیل احکام شرعی حول محور جسم، طهارت جسم، دوری از آلودگی جسم و... می‌گردد. خستگی جسمی و خستگی روحی به‌هم پیوسته هستند و هر یک باعث نشاط یا عدم نشاط یکدیگر می‌شوند. درصد زیادی از توصیه‌های دینی برای مراقبت از جسم به این دلیل است که عدم سلامت جسم می‌تواند به عدم سلامت روح و در نتیجه به عدم سلامت ایمان برسد. در رفتارهای دینی آدابی داریم که می‌تواند روح انسان را زیبا کند، دقیقا مانند آدابی که باعث نشاط یا لذت جسم می‌شوند. یکی از یاران امام رضا(ع) می‌گوید روزی حضرت از ما پرسیدند: «کدام غذا خوشمزه‌تر است؟» هر کسی پاسخی داد. یکی گفت: «گوشت»، دیگری گفت: «زیتون»، سومی گفت: «شیر» و... آن‌گاه حضرت فرمودند: «خیر، بلکه نمک است.» (ظاهراً منظور آن بوده که اگر نمک نباشد، غذاهای دیگر هم لذت‌بخش نیست). سپس فرمودند: «روزی برای تفریح و هوا‌خوری بیرون رفته بودیم. جوان‌ها گوسفند چاقی را ذبح کردند، ولی نمک با خود نیاورده بودند. از این‌رو، نتوانستیم از گوشت به‌خوبی استفاده کنیم و لذّت ببریم.»(وسائل‌الشیعة، ج17، ص60) کنایه از اینکه برخی مراقبت‌ها می‌تواند لذت زندگی را بیفزاید. مراقبت‌های دینی نشاط می‌آورد، درک درست احکام و دستورات دین هم نشاط می‌آورد، نشاط در انجام دستورات خداوند، یعنی شناخت ماهیت این دستورات.

ضمن آنکه خداوند زیبایی‌هایی در این دنیا قرار داده که می‌تواند جسم و روح انسان را از خستگی و خمودگی نجات دهد و او را شاداب کند. حتی تعالیم دینی به ما توصیه می‌کند برای ایجاد نشاط جسمی و روحی به سفر برویم. امام صادق(ع) می‌فرمایند: «سافِرُوا تَصِحُّوا»؛ سفر کنید تا سالم باشید.(همان، ج8، ص251) همچنین امیرمؤمنان علی(ع) می‌فرمایند: «چنانکه بدن خسته می‌شود، روح نیز خسته و دل‌تنگ می‌گردد و هر دو به تفریح و استراحت نیاز دارند. خستگی‌های بدن با دیدن منظره‌های زیبای جهان آفرینش، برطرف می‌شود و خستگی‌های روان با شناخت و فهم حقایق هستی.»(روضة‌المتقین، ج4، ص278) شناخت حقایق هستی و شناخت زیبایی‌های دین انگیزه ما را در انجام تکالیف بالا می‌برد و این انگیزه قوی باعث شادی و نشاط‌ ما می‌شود. شادی مدنظر دین آن است که وقتی با خودمان خلوت می‌کنیم و به رفتارها و اتفاقات زندگی‌مان فکر می‌کنیم، احساس یأس، پشیمانی و ضرر نداریم. به‌عبارتی شادی و نشاطی ماندگار است که هر زمان که به آن فکر می‌کنیم دل‌مان شاد می‌شود. این نوع شادی انگیزه زندگی کردن را هم زیاد می‌کند.

از دیگر عوامل که در شادی و نشاط دینی مؤثر است، سودها و ضررهاست. انسان برای هر کارش حساب و کتاب می‌کند که آیا در آن سود کرده یا نه؟ اگر سود نکرده باشد دچار پشیمانی و خمودگی می‌شود، اما وقتی سود قابل توجهی در آن ببیند، احساس نشاط و سرزندگی می‌کند. البته سود و ضرر باید در دو بعد دنیایی و آخرتی دیده شود. اگر ایمان به خدا در وجود انسان باشد، ضرر را چیزی می‌بیند که در آخرت باعث ضرر باشد نه هم در دنیا و هم آخرت. انفاق، صدقه، هدیه، بخشش، مهربانی، محبت، گذشت، ایثار و بسیاری از این قبیل مسائل حتی احکامی مانند خمس و زکات، به‌ظاهر ضرر دنیایی دارند؛ اما در باطن دارای سود آخرتی هستند. پس فکر کردن به اینکه در ازای این‌کار یا ضرر دنیایی، خداوند در آخرت پاداشی بزرگ به انسان می‌دهد، ایجاد نشاط می‌کند. این رفتارها حتی در دنیا هم به‌شرط شناخت ماهیت‌شان نشاط‌آور است. پس برای زندگی با نشاط و بانشاط بودن در انجام اعمال دینی باید ماهیت آن‌ را بشناسیم.

در کنار در نظر گرفتن سود و ضرر که عادت هر انسانی است و مدخلی است برای ورود شیطان برای ناامید کردن انسان‌ها باید احساس نشاط را در هم‌کلام شدن، هم‌نشین شدن و هم‌سخن شدن با خداوند پیدا کنیم. این مهم نیاز به خداشناسی دارد. ما باید خدا را و خودمان را بشناسیم تا پی به مقامی که می‌توانیم در آن باشیم ببریم و این آگاهی ما را به نشاط برساند. امیرالمؤمنین علی(ع) می‌فرمایند: «الدِّینُ حُبُورٌ؛ دین سرور است.»(غررالحکم، ص762) در حقیقت هم همین است، دینداری نشاط می‌آورد زیرا فهم لذت‌ها، خوشی‌ها، سختی‌ها و اتفاقات مختلف زندگی می‌تواند انسان را از عواملی که نشاط و شادابی را از او می‌گیرد دور کند. این عوامل می‌تواند آلودگی به گناه باشد که خاصیتش ایجاد خستگی و خمودگی و ناامیدی است باشد یا همان عدم علم به برخی اتفاقات تلخ در زندگی که می‌تواند انسان را در زندگی به بی‌انگیزگی و ناامیدی بکشاند.
 
در کل انسانی که خود را در اطاعت پروردگار خود ببیند، در راه بندگی به‌سر ببرد و در حال انجام افعال حلال الهی باشد از زندگی و دینداری خود لذت می‌برد. امام رضا(ع) می‌فرمایند: «کسی که ذکر خدا بگوید و اشتیاق به خدا در درونش نیاید، خودش را مسخره کرده است.»(مجموعۀ ورام، ج2، ص111) به‌طور مثال کسی که حسود است همیشه در سختی است و آسودگی ندارد. این حالت حتی به ضرب المثل هم تبدیل شده است. هچنین آدم بخیل، خسیس و لجباز همیشه در حال جنگیدن با خود و اطرافیان خود است. انسانی که غرور و تکبر دارد و کسی را جز خودش قبول ندارد همیشه تنهاست و این تنهایی او را به خمودگی و خستگی و در نتیجه غم و غصه می‌رساند.


نوشته شده در   شنبه 21 خرداد 1401  توسط   کاربر 1   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode