بر اساس اعلام سازمان سنجش ۶۱ درصد داوطلبان آزمون سراسری در سال جاری زن و ۳۹ درصدشان مرد هستند.
به گزارش ایسنا، روزنامه همشهری نوشت: «سازمان سنجش، جزئیات کنکور امسال را اعلام کرد. بر اساس آمار منتشرشده، تعداد متقاضیان شرکت در کنکور امسال نسبت به سال قبل، ۱۰درصد افزایش را نشان میدهد. به گفته حسن مروتی، سرپرست معاونت امور آزمونهای سازمان سنجش آموزش کشور، آزمون سراسری امسال، تغییراتی در تعداد دفترچه و سؤالات دارد؛ به طوری که در سالهای قبل دو دفترچه و یک پاسخنامه داشت اما امسال دفترچه و پاسخنامه سؤالات عمومی و اختصاصی تفکیک شده است. در کنکور امسال داوطلبان گروه آزمایشی ریاضی و فنی و گروه آزمایشی علوم انسانی یک دفترچه سؤالات عمومی و یک پاسخنامه میگیرند و سپس دو دفترچه اختصاصی و دو پاسخنامه اختصاصی مجزا برای پاسخگویی دریافت میکنند. در این میان تنها در گروه تجربی، متقاضیان رشته بهیاری علاوه بر دو دفترچه اختصاصی به یک دفترچه سؤالات ویژه بهیاران نیز باید پاسخ دهند و داوطلبان گروههای آزمایشی زبانهای خارجی و هنر علاوه بر دفترچه سؤالات عمومی یک دفترچه اختصاصی با پاسخنامه مجزا خواهند داشت.
نکته قابل توجه در اعلام جزئیات کنکور امسال، نسبت داوطلبان زن و مرد است. امسال بیش از یکمیلیون و ۴۸۹هزار نفر برای کنکور اقدام کردهاند که از این تعداد ۶۱ درصد زن و ٣٩ درصد مرد هستند. در سال گذشته هم تعداد زنان بیش از مردان بود. بر اساس اعلام سازمان سنجش در سال ۱۴۰۰، تعداد زنان داوطلب کنکور، ۵۹.۵۵ درصد و سهم مردان ۴۰.۴۵ درصد بود. در سال ۹۹ هم وضعیت به همین شکل بود و دانشجویان زن، ۵۳ درصد قبولیها را به خود اختصاص دادند. بررسیها نشان میدهد کاهش متقاضیان مرد برای ورود به دانشگاه روندی است که از چند سال پیش آغاز شده و به گفته کارشناسان آموزشی ادامهدار خواهد بود. نبود بازار کار متناسب با رشتههای دانشگاهی، درآمدهای پایین و انتظارات جامعه از مردان برای تامین معیشت، منجر به ورود زودهنگام آنها به بازار کار در رشتههای درآمدزا شده است.
پیشبینی وضعیت فعلی از ۱۱ سال پیش
محمد مهدینژادنوری، معاون پژوهشی اسبق وزارت علوم میگوید: تغییر در نسبت ورودی دختران و پسران به دانشگاه از اوایل دهه ۹۰ شروع شده است. او در توضیح بیشتر به همشهری میگوید: «ما از سال ۹۰ منحنیای را که اکنون شاهد آن هستیم، تخمین زده بودیم. آن زمان نسبت داوطلبان زن و مرد ۵۰ بود، نسبت رشتههای علوم انسانی به سایر رشتهها هم ۶۰ به ۴۰ بود و اغلب دختران تمایل به تحصیل در این رشتهها داشتند. بهتدریج اما تعداد داوطلبان زن بالا رفت و حالا به این میزان رسیده است.»
او ادامه میدهد: «بررسیهای ما نشان داده بسیاری از زنانی که وارد دانشگاه میشوند، جذب بازار کار نمیشوند. یعنی خودشان تمایلی به این کار ندارند. فرض کنید از همین ۶۱ درصدی که داوطلب کنکور هستند، بخش قابل توجهی پس از فارغالتحصیلی جویای کار نیستند. اغلب آنها به دلیل سبک زندگی و به دلیل فراغتی که دارند، به ادامه تحصیل میپردازند. به هر حال تحصیل، منجر به منزلت اجتماعی و افزایش اعتمادبهنفس میشود. شاید از این داوطلبان تنها ۳۰درصدشان دنبال شغل متناسب با رشتههایشان هستند. اما از ۳۹ درصد داوطلب مرد پس از قبولی در کنکور و فارغالتحصیلی همه جویای کارند؛ حتی در رشتههای غیر مرتبط!»
او یکی از دلایل اصلی کاهش تعداد داوطلبان مرد برای ورود به دانشگاه را مسائل اقتصادی میداند: «در جامعه ما همه از مردان انتظار سرپرستی خانواده و تامین معیشت دارند. زمانی که یک مرد میبیند که در وضعیت فعلی باید درآمد بیشتری داشته باشد، دیگر چهار سال وقت خود را در دانشگاه نمیگذراند که در نهایت هم مشخص نشود میتواند در همان رشته کار کند یا خیر. به همین دلیل از همان ابتدا مسیرش را تغییر میدهد. هماکنون اگر یک نفر در بازار کار کند، بیشتر میتواند درآمد داشته باشد تا این که برود در جایی کارمندی کند. آن چه مشاهده میشود کمشدن رغبت افراد برای ادامه تحصیل است.»
به گفته این مدرس دانشگاه، این مسئله برای زنان کمتر مصداق پیدا میکند؛ چرا که به همان دلایل، کمتر از زنان انتظار میرود معیشت خانواده را بر عهده بگیرند یا حتی درآمدی داشته باشند. معمولا زنان به دلیل علاقه شخصی یا مستقلشدن، تمایل به کارکردن دارند. البته که نباید فراموش کرد، نظام آموزش عالی هم کیفیت نامناسبی دارد و افراد عملا با پایان تحصیلات، آموخته خاصی ندارند؛ مگر در رشتههای مهندسی و پزشکی و ... .
رشتههای دانشگاهی متناسب با بازار کار نیست
معاون اسبق وزارت علوم به بالارفتن ظرفیت پذیرش در دانشگاهها اشاره میکند: «در سال ۹۵، بیش از چهار میلیون دانشجو داشتیم و در سال ۹۹ بالای سه میلیون نفر. بنابراین بیشتر از یکمیلیون صندلی خالی برای ورودیهای جدید وجود دارد. کاهش جمعیت جوان و کمرنگشدن استقبال از تحصیلات دانشگاهی، منجر به این مسئله شده است. پس در این وضعیت افراد هر زمان که بخواهند میتوانند کنکور بدهند و وارد دانشگاه شوند. یعنی دیگر مانند گذشته رقابت برای ورود به دانشگاه سخت و سنگین نیست. به هر حال میتوان بعدها هم مدرکی به دست آورد.»
به گفته او بحران فعلی اشتغال است: «در دولتهای قبلی تلاش شد تا سهم علوم انسانی از رشتههای دانشگاهی که ۵۰ درصد بود به ۳۵ درصد برسد و رشتهها بر اساس نیازمندیهای بازار کار در نظر گرفته شود. حتی از دستگاههای مختلف خواسته شد بگویند دقیقا در چه رشتههایی نیاز به فارغالتحصیل دارند اما همکاری میان این سازمانها با دانشگاه صورت نگرفت.»
به گفته او تا زمانی که نظام آموزشی و محتوای آن اصلاح نشود، نمیتوان انتظار بهبود شرایط را داشت. او با اشاره به این که بازار کار، تناسبی با رشتههای دانشگاهی از نظر تنوع و تعداد ندارد، میگوید: «هماکنون ۳.۲ میلیون دانشجو در رشتههای علوم انسانی درس میخوانند. در حالی که بازار کار، متناسب با این رشتهها نیست و شاید ۲۰ تا ۳۰ درصد از بازار کار به این رشتهها اختصاص دارد. بسیاری از فارغالتحصیلان رشتههایی مانند ادبیات یا روانشناسی و ... اصلا در این رشتهها کار نمیکنند و آنها را میتوان در کارهای دیگر، مانند بنگاه معاملات املاک، ادارات و کارگاهها یا بخشهای دیگر پیدا کرد.»