از جمله اموری که ایشان نسبت به آن توصیه اکید داشت نماز اول وقت بود. دست خطی از آیتالله قاضی بر جای مانده است که در آن نوشتهاند: «اگر نماز را تحفظ کردید، همه چیزتان محفوظ میماند» و پای آن را امضا کردهاند.
به گزارش ایکنا، ششم ربیعالاول مصادف با سالروز رحلت آیتالله سیدعلی قاضی طباطبایی از عارفان بزرگ عالم اسلام است. آیتالله قاضی در ۱۳ ذیالحجه ۱۲۸۲ قمری (مصادف با ۹ اردیبهشتماه سال ۱۲۴۵ شمسی) در شهر تبریز متولد شد. سیدعلی فرزند سیدحسین قاضی از شاگردان میرزای شیرازی، فقیه شهیر بود که پس از تحصیل به زادگاهش تبریز بازگشت. وی دروس مقدماتی را در تبریز گذراند و سپس راهی شهر نجف شد. آیتالله قاضی در نجف از محضر بزرگانی چون آخوند خراسانی، شیخالشریعه، سیدمحمدکاظم یزدی و سیداحمدکربلایی بهره برد و در سن ۲۷ سالگی به درجه اجتهاد رسید. از ایشان آثار پراکندهای بر جای مانده است؛ از جمله شرحی ناتمام بر دعای سمات، تفسیر آیاتی از سوره انعام و تصحیح الارشاد شیخ مفید. قاضی علاوه بر کتاب الارشاد، بر برخی کتابهای دیگر نیز تعلیقات نوشته است؛ از جمله بر مثنوی مولوی و فتوحات ابن عربی، که هیچیک تا کنون منتشر نشده است. همین ارادت ویژه نسبت به مولوی و ابنعربی، بعدها به عاملی برای طعن و هجو ایشان از سوی برخی علما بدل باشد.
پدر سیدعلی که خود اهل سلوک بود، از همان آغاز تحصیل، بر تربیت معنوی فرزند خویش اهتمام داشت و به همین جهت در همان ابتدا وی را برای مدتی تحت تعلیم امام علی نخجوانی قرار داد. پس از مهاجرت به نجف، حضور در حلقه شاگردان ملاحسینقلی همدانی همچون حضرات آیات محمد بهاری و سیداحمد کربلایی آتش معرفت را در وجود او بیش از گذشته شعلهور کرد و تحت تربیت اساتید خویش در مسیر سلوک گام نهاد.
عظمت معنوی آیتالله قاضی طباطبایی در پرتو آشنایی با شاگردان وی میسر است. علامه طباطبایی، سیدهاشم حداد و حضرات آیات بهجت، عباس قوچانی، سیدعبدالکریم کشمیری، حسنعلی نجابت و محمدتقی آملی از جمله شاگردان ایشان بودند. علامه طباطبایی، روش تفسیری خود را مرهون استادش، آیتالله قاضی میدانست و تصریح داشت: «ما هر چه داریم از قاضی داریم. قاضی در تفسیر قرآن کریم ید طولایی داشت و این سبک تفسیر آیه به آیه را آقای قاضی به ما تعلیم داد و ما در تفسیرالمیزان، از مسیر و روش ایشان پیروی میکنیم. ایشان در فهم معانی روایات وارده از ائمه معصومین(ع) ذهن بسیار باز و روشنی داشتند و ما طریقه فهم احادیث را که فقه الحدیث گویند از ایشان آموختهایم».
روش تضمینی آیتالله قاضی برای رسیدن به مقامات عرفانی
نقل قولها و خاطرات درباره سجایای اخلاقی و مقامات عرفانی سیدعلی قاضی طباطبایی بسیار است. همچنین توصیههایی از ایشان برای عموم مردم بیان شده است که میتواند راهنمای علاقهمندان به گام نهادن در این وادی باشد. از جمله اموری که ایشان نسبت به آن توصیه اکید داشت نماز اول وقت بود. دست خطی از آیتالله قاضی بر جای مانده است که در آن نوشتهاند: «اگر نماز را تحفظ کردید، همه چیزتان محفوظ میماند» و پای آن را امضا کردهاند.
آیتالله بهجت در این رابطه میگفت: «بعضی از اساتید اخلاق [آیتالله قاضی] در نجف میگفتند: من ضامنم کسیکه این نمازهای پنجگانه را در اول وقت بخواند، به مقامات عالیه میرسد. خیلی کلام بزرگی ایشان گفت، گفت: اگر نمازهای پنجگانه را در اول وقت خواند، باز هم نرسید به آن مقامات عالیه، به من لعن کند. خیلی عجیب است! خیلی عجیب است! معلوم میشود این، چیزی هم نیست؛ هر کاری دارد، یکی از این نمازهای پنجگانه را میتواند در وسط آن کارها انجام دهد؛ چون اول وقت است.»
وقتی یکی از شاگردان آیتالله بهجت از ایشان درباره کیفیت این نماز سوال میکند و اینکه آیا مقصود آیتالله قاضی نماز با حضور قلب بوده است یا خیر، ایشان پاسخ میدهد: «نه، اگر نماز با حضور قلب [مرادشان باشد]، آنوقت سؤال میکنند که چگونه نماز [با حضور قلب] را بخواند؟ به چه سببی بخواند نماز کامل را؟ اینکه چیزی به دست نداد. وقتی چیزی به دست میدهد که بگوید مطلق نماز، مطلق نماز را کسی مقید باشد در اول وقت، به نماز عالی میرسد. میرسد خودش، تکویناً! شیئاً فشیئاً، روزبهروز میرود بالاتر.»
یکی دیگر از توصیههای ایشان اهتمام به اقامه نماز شب بود. آیتالله بهجت در این زمینه میگفت: «در مجلس اول ملاقات مرحوم علامه طباطبایی با استاد اخلاقی خود مرحوم آقا سید علی قاضی، مرحوم قاضی به ایشان فرمود: فرزندم! اگر دنیا میخواهی نماز شب بخوان، اگر آخرت هم میخواهی نماز شب بخوان.»
دوری از انزوا و حضور در جامعه
یکی از ویژگیهای اخلاقی آیتالله قاضی عطوفت و رسیدگی به حال عموم مردم و حضور بیواسطه در میان اقشار جامعه و پرهیز از انزوا و عزلتطلبی بود. داستان معروفی از ایشان نقل شده است که به این ویژگی اشاره دارد. آیتالله بهجت این ماجرا را چنین روایت میکند: «یکی از اعلام نجف میگفت: روزی به دکّان سبزیفروشی رفته بودم؛ دیدم مرحوم قاضی خم شده و مشغول سوا کردن کاهو است ولی بر خلاف معمول، کاهوهای پلاسیده و دارای برگهای خشن و بزرگ را برمیدارد. من مرحوم قاضی را کاملاً زیر نظر داشتم، تا اینکه وی کاهوها را به صاحب دکّان داد و وزن کرد و مرحوم قاضی آنها را در زیر عبا گرفت و روانه شد. من که در آن وقت طلبه جوان بودم و مرحوم قاضی، مرد مسنّ و پیرمردی بود، به دنبالش رفتم و عرض کردم: آقا، من سؤالی دارم؛ شما بهعکس همه، چرا این کاهوهای غیر مطلوب را سوا کردید؟
مرحوم قاضی فرمود: آقا جان من! این مرد فروشنده، شخص بیبضاعت و فقیری است و من گاهگاهی به او مساعدت میکنم. نمیخواهم چیزی به او بلاعوض داده باشم تا اوّلاً عزّت و شرف و آبروی او از بین نرود و ثانیاً خدای ناخواسته به مجّانیگرفتن عادت نکند، و در کسب نیز ضعیف نشود. و برای ما نیز فرقی ندارد که کاهوهای لطیف و نازک بخوریم یا از این کاهوها. و من میدانستم که اینها بالاخره خریداری ندارد و ظهر که دکّان خود را میبندد، به بیرون خواهد ریخت؛ لذا برای اینکه او ضرر نکند، مبادرت به خریدن آنها کردم.»
ایشان در وصیتنامه خود توصیههای اخلاقی ارزشمندی را خطاب به عموم مردم بیان میکنند. در بخشی از وصیتنامه میخوانیم: «دیگر آنکه، گرچه این حرفها آهن سرد کوبیدن است، ولی بنده لازم است بگویم؛ اطاعت والدین، حسن خلق، ملازمت صدق، موافقت ظاهر با باطن، ترک خدعه و حیله، تقدم در سلام، و نیکویی کردن با هر بر و فاجر، مگر در جایی که خدا نهی کرده اینها را که عرض کردم و امثال اینها را مواظبت نمایید. الله الله که دل هیچکس را نرنجانید. تا توانی دلی به دست آور دل شکستن هنر نمیباشد».
آیتالله قاضی طباطبایی در اواخر عمر به بیماری استسقاء مبتلا شد و در ششم ربیعالاول سال ۱۳۶۶ قمری (مصادف با بهمنماه سال ۱۳۲۸ شمسی) در سن هشتاد سالگی درگذشت. آیتالله سیدجمال گلپایگانی بر پیکر وی نماز خواند و در قبرستان وادی السلام به خاک سپرده شد.
در پایان بخشی از سخنان مقام معظم رهبری در دیدار اعضای ستاد برگزاری کنگره بزرگداشت حضرت آیتالله سید علی قاضی از نظر میگذرد؛
«ایشان علاوه بر مقامات معنوی و عرفانی خودشان، شاگردان زیادی را هم تربیت كردند كه این خیلی با ارزش است؛ شخصیتهای بزرگی كه ما بعضی از اینها را ملاقات كردیم، زیارت كردیم: مرحوم آقای طباطبائی، مرحوم آقای آسید محمدحسن الهی - اخوی ایشان - مرحوم آقای آمیرزا ابراهیم شریفی - كه داماد مرحوم آقای قاضی بودند، در زابل بودند و جزو شاگردان برجستهی آقای قاضی بودند - مرحوم آقای حاج شیخ عباس قوچانی، و در این اواخر هم مرحوم آقای بهجت؛ بزرگان دیگری هم بودند، مثل مرحوم آقای حاج شیخ محمدتقی آملی، مرحوم آقای حاج شیخ علیمحمد بروجردی و شخصیتهای متعدد دیگری.
ایشان پیش مرحوم آسید مرتضای كشمیری تلمذ نمیكرده، از مصاحبت او استفاده میكرده؛ لكن در همان كتاب یا در نوشتههای مرحوم آقای آسید محمدحسین طهرانی دیدم مرحوم آقای قاضی میگوید من نماز خواندن را از آسید مرتضای كشمیری یاد گرفتم. شما ببینید معانی این كلمات چقدر عمیق است. این مردِ عارفِ بزرگی كه سالها پیشِ پدرش در تبریز تربیت شده بود و پیش رفته بود، وقتی میآید نجف [و] ده سال پیش مرحوم آسید مرتضای كشمیری میماند، میگوید من نماز خواندن را از او یاد گرفتم. آن وقت شاگردهای مرحوم آقای حاج میرزا علی آقای قاضی نقل میكنند كه ایشان با همه گرفتاری - خیلی گرفتار بوده در زندگی، عائلهی سنگین و فقر و مشكلات - وقتی وارد نماز میشد، از همه دنیا غافل میشد؛ یعنی آنچنان غرق در ذكر و خشوع و توسّلْ در حال نماز بود كه از همهی عالم فارغ میشد.
هیچ اهل بُروز مكاشفات و مانند اینها هم نبودند؛ خب خیلی چیزها از آنها نقل شده - نقلیات موثقی كه در مورد عجایب زندگی مرحوم آقای قاضی كه به نظر ماها عجایب است نقل شده، یكی دو تا نیست؛ موثق هم هست، آدم یقین پیدا میكند از صحّت طُرقی كه دارد - لكن اصلاً اینها در زندگی این بزرگوارها اهمیتی ندارد، نقشی ندارد. خود ایشان هم به شاگردهایشان میگفتند؛ میگفتند اگر چنانچه یك حالت مكاشفهای برایتان دست داد اعتناء نكنید، كارتان را بكنید، ذكرتان را بگویید، آن حالت خشوع را حفظ بكنید؛ یعنی مقامات اینها این است».