جام جم آنلاين: سينما در مقام يك هنر ـ صنعت ـ رسانه در جهان انسان معاصر به واسطه جذابيتهاي ذاتي و البته وسوسههاي شغلي كه نام و نان را توامان به ارمغان ميآورد، بيش از ديگر هنرها مورد توجه جوانان قرار گرفته است.
خيل كثيري از علاقهمندان اين هنر تحت عناوين و القاب «عشق فيلم» و ديگر اصطلاحات مرسوم، همه چيز خود را به پاي اين آيينه جادو قرباني ميكنند تا شايد نام و نان خويش را به اين واسطه، رونق بخشند و منزلت اجتماعي خود را نيز ارتقاء دهند. سوگلي اين كعبه آمال هم بيش از هر چيز بازيگري است.
ميزان اين تقاضا به حدي رشده كرده كه ديگر مراكز دولتي آموزش هنر در دانشگاهها و موسسات آموزش عالي، پاسخگوي خيل عظيم متقاضيان اين عرصه نيست. بر همين اساس بويژه در دهه گذشته، شاهد رشد قارچگونه آموزشگاههاي آزاد بازيگري در سطح كشور و بويژه در پايتخت هستيم كه البته بسياري از آنان از سر سوداگري و سودآوري مالي بنا شدهاند و در واقع از اين تقاضاي فرهنگي، بهرهوري تجاري ميكنند. هرچند بسياري از هنرجويان اين مراكز نيز به قصد سرمايهگذاري اقتصادي و آيندهنگري مالي به هزينههاي سنگين اين آموزش تن ميدهند و شهريه بالاي امروز را به قيمت شهرت بالاتر فردا متقبل ميشوند.
آسيبشناسي آموزشي
البته در اين مجال قصد نداريم با سوءظن به اين آموزشگاهها نگاه بيندازيم، چه بسيار هنرمندان و بازيگران خوبي كه از همين آموزشگاهها به عالم بازيگري پاي گذاشتند و حتي به ستاره سينمايي بدل شدند.
بهرام رادان و ترانه عليدوستي، 2 بازيگر سينمايي هستند كه همين مسير را براي ستاره شدن پيمودهاند، اما تعدد و تنوع اين مراكز در سالهاي اخير با توجه به بازخورد و اثربخشي آنها در جامعه هنري، موضوعي است كه نميتوان به سادگي از آن گذشت و مستلزم نوعي آسيبشناسي است.
حميد سمندريان، مدير يكي از آموزشگاههاي آزاد سينمايي معتقد است موفقيت يا عدمموفقيت يك فرد در انتخاب حرفه بازيگري در مرحله اول به خود شخص بستگي دارد و كلاسهاي آموزش بازيگري، كارگاه ساخت و پرورش بازيگر نيست؛ او يكي از مسائل عمده گرايش افراد به هنر بازيگري را جذابيتهاي ظاهري ميداند و ميگويد: ملاك انتخاب افراد براي حضور در كارگاههاي آزاد بازيگري اشتباه است؛ به اين معنا كه در مرحله اول بنا بر جذابيتهاي ظاهري كه در اين حرفه وجود دارد و بدون كوچكترين شناخت و علاقه واقعي به هنر بازيگري رو ميآورند.
او ادامه ميدهد: هدف اغلب مراجعان به آموزشگاههاي بازيگري، ستارهشدن است و مشكل از همين طرز تفكر ناشي ميشود. چرا كه در واقع آنان به دنبال يادگيري نيستند و ميخواهند يكشبه هنرپيشه شوند.
اين استاد بازنشسته دانشكده هنرهاي زيبا ميافزايد: در واقع اين افراد گمان ميكنند اگر چهره زيبا يا خاص داشته باشند به درد اين حرفه ميخورند، اما مساله اين است كه برازندگي ظاهري تنها بخش ناچيزي از موارد لازم براي بازيگر شدن است، در حالي كه آشنايي با هنر بازيگري و تكنيكهاي عملي شرط لازم بازيگرشدن است و اگر افراد استعداد داشته باشند با كمك اين تكنيكها در آموزشگاهها پرورش مييابند.
به گفته وي، بعضي از آموزشگاههاي سينمايي صلاحيت تدريس و عرضه خدمات مناسب در اين رشته سينمايي را ندارند، اما به دلايل نامعلوم مجوز تاسيس اين كارگاهها را دريافت ميكنند و با خيل بيشماري از اين متقاضيان روبهرو ميشوند كه با انواع و اقسام ترفندها آنها را جذب آموزشگاهها ميكنند و در نهايت هم چيزي عايد هنرجوي علاقهمند نميشود و دست خالي و سرخورده راهي بازار كار ميشوند.
آموزش، شرط لازم براي بازيگرشدن
مهدي فخيمزاده، كارگرداني كه در اغلب مجموعههاي تلويزيوني از هنرجويان بازيگري كارگاه آموزشي خود استفاده ميكند و ليلا برخورداري در مجموعه تلويزيوني خواب و بيدار يا انوشيروان فاطمي در بيصدا فرياد كن نمونههاي عيني آن هستند، درباره كاركرد آموزشگاه آزاد بازيگري ميگويد: تحصيلات آكادميك براي حضور در حرفه بازيگري يا هر رشته هنري لازم و ضروري است، اما شرط كافي نيست، كما اين كه بسياري از بازيگران خوب ايراني از تحصيلات آكادميك بيبهرهاند، اما بازيگران قابلي از آب درآمدند.
او تاكيد ميكند: به نظر من آموزش بازيگري امري غيرقابل انكار در سينماست؛ اما مسالهاي كه در هنر بازيگري وجود دارد اين است كه فرد فينفسه نميداند براي بازيگرشدن ساخته شده است يا خير و تا آموزش نبيند، متوجه اين مطلب نميشود.
رسول صدرعاملي، كارگرداني كه ترانه عليدوستي را براي بازي در فيلم «من ترانه 15 سال دارم» از يكي از آموزشگاههاي سينمايي انتخاب كرده، معتقد است كه طي 3 دهه گذشته كيفيت كار بازيگري به شكل چشمگيري افت كرده است و اغلب بازيگران حاضر در حرفه نمايش در ارائه نقشهاي خود دچار تكرار شدهاند.
نكته: جمع زيادي از علاقهمندان بازيگري در سينما تحت عناوين و القاب «عشق فيلم» و ديگر اصطلاحات مرسوم، همه چيز خود را به پاي اين آيينه جادو قرباني ميكنند تا شايد نام و نان خويش را به اين واسطه رونق بخشند و منزلت اجتماعي خود را نيز ارتقاء دهند
اين كارگردان در توضيح كيفيت كارگاههاي آموزشي آزاد سينما بويژه در حوزه بازيگري ميگويد: در بخش خصوصي بجز چند آموزشگاه بازيگري كه واقعا كاربلد هستند، بقيه صرفا به دليل انبوه متقاضيان براي ورود به حرفه بازيگري تاسيس شدهاند و متاسفانه در اغلب آنها هم شاهد بودهايم كه با تكيه بر اسم يك هنرپيشه معروف در تبليغات، جوانان علاقهمند را جذب كلاسهايشان كردهاند و متاسفانه در بسياري موارد بازده هم نداشته است.
او اضافه ميكند: در واقع اين كارگاهها به نوعي بازار كاذب عرضه و تقاضا را به وجود آوردهاند، ولي در نهايت خروجيشان صفر است؛ از همين رو سينما و تلويزيون ما نهتنها در حوزه بازيگري بلكه در ساير رشتههاي فني مانند فيلمبرداري يا صدابرداري دچار كمبود است و در واقع از داشتههاي 20 سال پيش خود استفاده ميكند.
بازيگرشدن در 2 يا 3 ماه
محمود عزيزي، بازيگر باسابقه تئاتر و سينما نيز در اين باره ميگويد: در كجاي دنيا كه بگرديد اين تعداد از آموزشگاههاي آزاد را نميبينيد و هيچكس در هيچ گوشه دنيا نيز نميتواند بگويد بعد از 2 الي 3 ماه ميتوان بازيگر شد.
اين استاد دانشگاه تهران ميافزايد: از سوي ديگر مگر ما در كل كشورمان چقدر استاد و معلم دانشآموخته و معتبر داريم كه اينقدر ادعاي داشتن آموزشگاههاي آزاد را داريم و در نهايت آيا به تعداد اين آموزشگاههاي آزاد كه در هر ترم حداقل 40 الي 50 نفر را جذب ميكند ما خروجي بازيگر حرفهاي هم داريم؟
در تاييد صحبتهاي اين استادان و هنرمندان سينما بايد گفت كه بسياري از اين آموزشگاهها نه از سر درد و دغدغه هنري يا پاسخ علمي به تقاضاي زياد جامعه كه به خاطر سودآوري مالي آن سر برآوردهاند و تعداد زيادي از آنها نيز مجوز قانوني اين مراكز را ندارند.
علياكبر عالمي، مدرس دانشگاه با اشاره به اين كه هر زمان و در هر مكان بايد بر كار آموزش بازيگري نظارت كرد، معتقد است: بازرسان و ناظراني صاحب صلاحيت بايد بر كار آموزشگاههاي سينمايي نظارت كنند. اين ناظران و بازرسان بايد اشراف كافي به حرفه سينما داشته باشند و هر كدام در شاخههاي تخصصي فعاليت كرده باشند.
وي ميافزايد: تعداد اين افراد هم مهم است و نبايد به يك يا 2 بازرس بسنده كرد. حداقل بايد 12 نفر در رشتههاي مختلف عضو اين شوراي بازرسي و هر كدام نيز در رشته تخصصي خود از افراد برجسته و صاحبنظر باشند.
اين كارشناس سينما درباره مدرسان آموزشگاهها اظهار ميكند: صلاحيت مدرسان اين آموزشگاهها بايد بررسي شود. منظورم از صلاحيت مدرسان اين است كه توانايي تدريس، استعداد در تدريس و دانش هر استاد در نظر گرفته شود.
دانشگاهها هم حال و روز خوبي ندارند
علي ژكان، كارگردان سينما و مدير يكي از آموزشگاههاي سينمايي نيز درباره كيفيت تدريس و مدرسان اين مراكز ميگويد: نميتوان وضع تدريس را در آموزشگاههاي سينمايي از وضعيت آموزش در مراكز آموزشي عالي دولتي و خصوصي جدا كرد. به طور كلي سيستم آموزشي ما در مراكز دولتي مثل دانشگاهها و موسسات و مراكز خصوصي مثل همين آموزشگاهها داراي مشكلات زيادي است.
او توضيح ميدهد: بازار اين آموزشگاهها با توجه به تاسيس انبوه دانشكدههاي سينمايي و تئاتري نامناسب شده است و حتي برخي از آنها رو به تعطيلي رفتهاند.
وي ادامه ميدهد: صدور مجوز راهاندازي آموزشگاه بازيگري به صورت متمركز يكي از مشكلاتي است كه مسوولان بايد آن را حل كنند. به عنوان مثال در يك منطقه تهران ممكن است چند آموزشگاه سينمايي در حال فعاليت وجود داشته باشند و در منطقهاي ديگر هيچ مركزي ديده نشود. در شهرستانها هم كه تقريبا هيچ خبري نيست.
بديهي است اگرچه ضرورت تاسيس آموزشگاههاي بازيگري را نميتوان رد كرد يا به دليل وجود برخي مراكز غيرمجاز و بيكيفيت همه را به يك چوب راند، اما آن چه مهم است، ضرورت نظارت بر سطح كيفي و آموزشي اين مراكز است.
مسعود كيميايي كه مديريت يكي از پرطرفدارترين آموزشگاههاي بازيگري را بر عهده دارد، در جايي گفته است: «ما در اينجا سينما درس نميدهيم، سينما ياد ميدهيم»؛ جملهاي كه نقطهعطف آسيبشناسي اين آموزشگاهها در آن نهفته است، چراكه تنها تكيه بر ارائه دروس سينمايي يا استفاده از مدرسان مشهور، هيچكس را بازيگر نميسازد.
سيدرضا صائمي / جامجم