۳۵امین سالروز فاجعه در نیروگاه اتمی چرنوبیل است.
به گزارش ایسنا، روزنامه اعتماد نوشت: «تا همین چند سال پیش چرنوبیل نامی مبهم و تقریبا بیمعنی برای عموم مردم دنیا بود اما بعد از پخش مینیسریالی به همین نام توجه بسیاری را جلب کرد و حالا کمتر کسی است که نداند ماجرا از چه قرار بوده است. از این رو نوشتن از خود حادثه ضرورتی ندارد اما بحث درباره حواشی و پیامدهای آن هیچوقت تمام یا تکراری نمیشود.
دیوید دوک درست میگفت که حادثه چرنوبیل تاثیر عمیقی بر جامعه شوروی گذاشت؛ آن قدر عمیق که حتی پنهانکاریها و مالهکشیهای مرسوم در نظامهای تمامیتخواه هم برای کتمان آن کفایت نمیکرد. اقتدار حزب کمونیست حتی بین جمع بزرگی از طرفداران راسخ آن کم شد چون اصلا فکرش را هم نمیکردند که در حکومتی تابع حزب چنین گندی بالا بیاید: «این امر باعث شروع بحثهای تند و طولانی جمهوریهای اتحاد شوروی با مسکو شد؛ به خصوص در اوکراین که حادثه در خاک آن رخ داده بود. فاجعه پیشآمده باعث هوشیاری شهروندان نسبت به محیط زیست شد و مشکلات اقتصادی و اجتماعی عمومی را در اتحاد شوروی پررنگ کرد.»
گورباچف را هم برای اجرای اصلاحاتی که در سر داشت، مصممتر کرد و سقوط اجتنابناپذیر نظام را جلو انداخت. البته شاید «چرنوبیل را علت فروپاشی شوروی دانستن زیادهروی باشد اما به هر حال نباید تاثیر آن را دست کم گرفت.»
به قول استیون ویکز، چرنوبیل به نوعی کوتاهآمدن بود: «اولین باری بود که اتحاد شوروی مجبور شد سرشکستگی اجتماعی خود را در مقابل دنیا بپذیرد. واژه «پذیرش» البته حق کلام را ادا نمیکند؛ چراکه همه چیز مثل روز روشن بود؛ آنها - از ترس جان خودشان - از غرب کمک خواستند و پنهانکاریهای مرموزشان برملا شد. در فاجعه چرنوبیل، مجرم اصلی حکومت شوروی بود؛ حکومتی که رهبرانش - جوگیر رقابت با امریکا در جنگ سرد - پذیرفته بودند مشکلات زیستمحیطی و سلامت، بخشی از تبعات توسعه است و در قیاس با فوایدی که برای کشور دارد، بهای چندان گزافی نیست که نشود آن را پرداخت کرد.»