در نشست یکصدمین سالگرد نهضت جنگل مطرح شد: جنبش جنگل از نظر تاریخی یکی از قیامهای مهم و تأثیرگذار در تاریخ معاصر ایران است که در مقطع حساسی از تاریخ ایران و جهان و اندکی پیش از شروع جنگ جهانی اول و زوال امپراتوری تزاری و عثمانی شکل گرفت. در میانهی راه، جنبش نیز شاهد وقوع انقلاب بلشویکی در روسیه بود. ظهور و خیزش این جنبش بر پایهی اندیشه و آرمانهای برخی از مجاهدان مشروطه بود که با وجود استقرار مشروطیت در ایران، به جهت فشارهای روسیه، انگلستان و دیگر مدعیان داخلی و خارجی، دستاوردهای خود را در خطر تهدید میدیدند و برای احیای استقلال ایران به دنبال کاهش نفوذ بیگانگان در ایران برآمدند.
به گزارش ایسنا، نشست آلمانها، بلشویکها، عثمانی، و نقش ترکیب طبقاتی ـ اجتماعی نهضت جنگل به بهانهی نزدیک شدن به یکصدمین سالگرد پایان این نهضت به صورت آنلاین و با حضور دکتر عباس پناهی (دانشیار پژوهشکده گیلان شناسی دانشگاه گیلان)، دکتر قربانعلی کناررودی (عضو هیأت علمی پژوهشکدهی اسناد کتابخانه و آرشیو ملی ایران)، دکتر هومن یوسفدهی (محقق و مدیر موزه خوشنویسی)، دکتر اعظم ریاحی (پژوهشگر و عضو پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی) و دکتر نیره دلیر (مدیر گروه تاریخ سیاسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی) برگزار شد.
در ابتدای این نشست، به اهمیت این حوزهی زمانی و برگزاری سدههای وقایع تاریخی متعدد آن اشاره شد و بر ضرورت تغییر نگاه به کلان روایتهای رسمی شکل گرفته در میان انبوهی از روایتهای مطرح شده توجه داده شد که به ایجاد و تقویت نگاههای نقادانه برای گشودن افقهای تازه از طرق مختلف از جمله پژوهشهای بنیادین و آسیبشناسانه به دور از رویکردهای عاطفی منجر میشود.
دکتر کناررودی در سخنان خود در زمینهی مناسبات بلشویکها و نهضت جنگل متذکر شد: همکاری نهضت جنگل و بلشویکها به شکل غیررسمی به سالهای پیش از ورود آنان به انزلی در 28 اردیبهشت 1299 باز میگردد اما پس از ورود بلشویکها به انزلی و مذاکرات و صدور بیانیهی تشکیل جمهوری شورایی در گیلان، اتحاد و همکاری بین آنان به صورت آشکار و رسمی درآمد. این اتحاد و همکاری نهتنها نهضت جنگل را در دستیابی به اهداف منطقه ای و ملی کمکی نکرد، بلکه منجر به تضادهای سیاسی ـ ایدئولوژیکی بین اعضای آن شد و در نهایت موجبات ضعف و سقوط نهضت را فراهم ساخت.
کناررودی افزود: از اسناد و مدارک چنین برمیآید، رهبران بلشویک در راستای اهداف ضد امپریالیستی خود مبنی بر مبارزه با انگلستان و همچنین پیشبرد سیاست های صدور انقلاب از همان آغاز بهصورت سازمانیافته، در صدد نفوذ در نهضت و بدست گرفتن رهبری آن بودند. تلاش بلشویک ها، به اختلافات سیاسی و ایدئولوژیکی بین جنگلی ها منجر شد و عده ای از نفوذیهای بلشویک دست به کودتای 14ذیقعدة 1338 برابر با 9 مرداد 1299 علیه رهبری نهضت زدند. این اقدام موجب درگیری های متعدد بین انقلابیون و خسارتهای بسیار به نهضت و مردم منطقه شد و در نتیجه پایگاه اجتماعی نهضت و وجههی ملی آن در افکار عمومی جامعه و انقلابیون در گیلان و سایر مناطق کشور از بین رفت.
وی در پاسخ به این سؤال که چه شرایط و ضرورتهایی موجب نزدیکی و همکاری نهضت جنگل با بلشویک ها شد، گفت: مؤثرترین عامل در سوق دادن نهضت جنگل به همکاری با بلشویک ها، وضعیت بحرانی آن، پس از جنگهای منظم و نامنظمی بود که با انگلیسیها و قوای دولتی انجام داده بود. در اثر این جنگهای فرسایشی انقلابیون، مجبور به عقبنشینیهای پیاپی و در نتیجه اختلاف درونی و از بینرفتن رهبران برجستهای چون حاج احمد کسمایی و دکتر حشمت و شمار زیادی از مبارزان شد. از اینرو، در آن شرایط بحرانی رهبری نهضت به این نتیجه رسید که بهتنهایی قادر به تحقق اهدافش نیست. عامل دیگری که نهضت را به همکاری با بلشویکها ترغیب کرد، رشد بلشویسم در ایران و دلدادگی رهبران و انقلابیون به انقلاب 1917 روسیه و شعارها و برنامههای آن بود.
در ادامهی این نشست مجازی دکتر پناهی ضمن بیان مختصری از اهمیت جنبش جنگل و مطالعات آن توضیح داد: جنبش جنگل یکی از مهمترین جریانهای فکری، سیاسی و نظامی اوایل سدهی بیستم میلادی در ایران بود، که بهدلیل شرایط آن روز دنیا که درگیر در معرکهی جنگ جهانی، بلشویزم و نفت شده بود، بهوقوع پیوست. جنبش جنگل (1293- 1300 خ/ 1913- 1920م) از نظر تاریخی یکی از قیامهای مهم و تأثیرگذار در تاریخ معاصر ایران است که در مقطع حساسی از تاریخ ایران و جهان و اندکی پیش از شروع جنگ جهانی اول و زوال امپراتوری تزاری و عثمانی شکل گرفت. در میانهی راه، جنبش نیز شاهد وقوع انقلاب بلشویکی در روسیه بود. ظهور و خیزش این جنبش بر پایهی اندیشه و آرمانهای برخی از مجاهدان مشروطه بود که با وجود استقرار مشروطیت در ایران، به جهت فشارهای روسیه، انگلستان و دیگر مدعیان داخلی و خارجی، دستاوردهای خود را در خطر تهدید میدیدند؛ برهمین اساس برای احیای استقلال ایران به دنبال کاهش نفوذ بیگانگان در ایران برآمدند.
وی افزود: از نظر تئوریک و ایدئولوژی جنبش جنگل، رهبران آن پس از ناکامی مشروطهخواهان و همچنین تبلیغات عثمانی و آلمان جهت اتحاد مسلمانان، بهسوی اندیشهی اتحاد اسلامی جذب شد که مورد توجه ملیون ایرانی بود. در نتیجه میرزا کوچک خان با همکاری برخی از شخصیتهای گیلانی، ایدئولوژی اتحاد اسلام را سرلوحهی برنامههای خود قرار داد. به هر حال هر یک از مدعیان جهانی آن روز با انگیزههای خاص خود در برابر جنبش ایستادند یا اینکه پنهان و پیدا از جنبش حمایت کردند. موضع انگلستان و روسیه در برابر جنگلیها آشکار بود. از دیدگاه آنان این جنبش در راستای تهدید منافع آنان شمرده میشد، درنتیجه تمام تلاش خود را جهت فرونشاندن آن با ابزارهای مختلف بهکار بردند، اما عثمانیها، آلمان و دولت تازه تأسیس شوروی حمایت از جنبش با هدف پیشبرد منافع سیاسی و نظامیشان را در سرلوحهی کار خود قرار دادند.
دانشیار پژوهشکده گیلانشناسی دانشگاه گیلان خاطرنشان کرد: البته این موضوع به معنای آن نیست که جنگلیها دستبسته در برابر رفقای ایدئولوژیک خود بودند، بلکه رهبران جنبش جنگل، عثمانیها، آلمانیها و بلشویکها را به عنوان متحد استراتژیک خود میشناختند. چهبسا آنان پس از مشاهدهی رفتار خصمانه و دخالتآمیز عثمانی در امور ایران بهویژه در اشغال مناطق باختری ایران، عثمانیها را در اردیبهشت 1298 خ. کنار گذاشتند و به بلشویکها که با وعدههای بزرگ بهسوی آنان و ملت ایران آمدند، پیوستند. هرچند اینان نیز به زودی برای تأمین منافع خود جنگلی را قربانی منافع بلند مدت خود کرده و حاضر به سازش با انگلستان و دولت ایران شدند.
پناهی در پاسخ به این پرسش که انگیزهها و اهداف دولتهای خارجی در حمایت از جنبش یا مقابله با آن چه بوده است، گفت: بر اساس این پرسش باید گفت که باوجود استراتژی موفق جنگلیها در برابر آلمان و عثمانی، تاکتیک ها و تصمیم های راهبردی آنها در برابر انگلیسها و بلشویک ها موفقیتآمیز نبوده است. جنگلیها میتوانستند درصورت انتخا ب دیپلماسی راهبردی از شکست منجیل جلوگیری کنند و با وجود دشمنی با انگلیسیها از آنها امتیازات خوبی اخذ کنند. زیرا هدف انگلیسی ها سرکوب جنگلی ها نبود، بلکه منظور اصلی آنان دسترسی به چاههای نفت باکو بوده است. از سوی دیگر روابط جنگلیها با بلشویکها به دلیل عدم شناخت درست و منطقی آنها یکی از دلایل مؤثر ناکامی و ایجاد انشقاق در درون تشکیلات جنبش و در نهایت شکست و فروپاشی آنها بوده است.
سخنان دکتر یوسفدهی نیز با این پرسش آغاز شد که آلمانها تا چه اندازه در شکلگیری و استمرار نهضت جنگل نقش داشتهاند؟
وی گفت: دو کشور آلمان و عثمانی در آستانهی جنگ جهانی اوّل بر آن شدند که منافع دشمنان خود کشورهای روس و انگلیس را در منطقه و بهخصوص در ایران و مستعمره اش هندوستان بهخطر بیندازند. بههمین خاطر حمایت و تأیید مخالفان این دو کشور در ایران و اقدامات مسلّحانه علیه منافع آنان در برنامهی آنان قرار گرفت. یکی از نهضتهای مسلّحانه که مقارن با جنگ عالمگیر اوّل در شمال ایران با هدف ضربهزدن به نیروهای متجاوز روسیهی تزاری و مقابله با دخالتها و تعدّیات آنها شکل گرفت نهضت جنگل به رهبری میرزا کوچکخان و تحتنظر هیئت اتّحاد اسلام بود. طبعاً این نهضت و اقدامات آن مورد حمایت دو کشور آلمان و عثمانی هم بود؛ اما انگیزه و توقّع این دو کشور از نهضت جنگل یکسان نبود. آلمانها فقط به دنبال آسیبهای ایذائی به نیروهای روسیهی تزاری بودند، عثمانیها خواستههای بیشتری داشتند و به دنبال اتّحاد نظامی و توسعهی سیاسی و سرزمینی هم بودند.
وی ادامه داد: این در حالی بود که فعّالیتهای میرزا کوچکخان و همرزمانش ذیل وطنخواهی و استقلال و تمامیت ارضی ایران تعریف میشد و همکاری با بیگانگان بر خلاف منافع ملّی در آن جایی نداشت. انتظار جنگلیها حمایت اطلاعاتی و تسلیحاتی بیشائبه و توقّعات غیرمنطقی سیاسی بود. برای آلمانها مواضع جنگلیها قابل قبول بود اما عثمانیها توقّع بیشتری داشتند و در عوض حاضر بودند حمایت همهجانبهی مالی و تسلیحاتی هم داشته باشند؛ پس از اینکه انتظارات آنان برآورده نشد، کمکهای خود را محدود کردند و حتّی ارسال سلاح و مهمّات را هم موکول به پرداخت بهای آن کردند. حتّی در مقطعی کوشیدند اسلحه و مهمّات اهدایی دولت آلمان را هم به جنگلیها بفروشند. تعامل دولت آلمان با نهضت جنگل بسیار منطقیتر بود و در حدّ امکان از کمک به نهضت جنگل دریغ نداشتند. جنگلیها هم تسهیلات لازم را برای جابهجایی نیروهای آلمانی که بین قفقاز و اردوگاه آلمان در کشور عثمانی در رفتوآمد بودند، در محدودهی گیلان فراهم میکردند. کشور آلمان در برهه ای تعدادی از افسران خود را برای آموزش و فرماندهی جنگلیها به گیلان فرستادند که در جنگهای مهم جنگلیها با نیروهای مشترک روس و انگلیس در منجیل و رشت شرکت داشتند.
یوسفدهی افزود: با این وجود رفتار میرزا کوچکخان با افسران آلمانی در عین احترام آمیز و دوستانه بودن، براساس منافع ملّی بود و برای مثال با آنکه این افسران در میان جنگلیها میزیستند اما از میزان تسلیحات و مهمّات جنگلیها و محلّ نگهداری آنها اطّلاعی نداشتند. جدا از مقطعی که حضور افسران آلمانی در گیلان به روابط این کشور با نهضت جنگل استحکام بخشیده بود، حضور یک مأمور سیاسی آلمانی به نام گائوک در کنار میرزا کوچکخان فراتر از حمایت یک کشور بیگانه از یک نهضت بود و بیشتر ارادت تمام عیار یک تبعهی بیگانه نسبت رهبری نهضت جنگل بود که تا هنگام مرگ آن دو را در کنار هم قرار داد.
این محقق نقش آلمانها را در شکلگیری و استمرار نهضت جنگل جانبی و در حدّ ارسال محدود سلاح و مهمّات و کمک در آموزش نظامی نیروهای جنگل با اعزام افسران آلمانی و اتریشی و در یک مقطع مشارکت این افسران در جنگ با نیروهای انگلیسی برشمرد که به هیچ وجه نقش تعیینکنندهای در راهبرد و روش جنگلیها نداشتهاند.
دکتر اعظم ریاحی، پژوهشگر تاریخ ایران معاصر نیز سخنرانی خود را با عنوان تأثیر ترکیب اجتماعی و طبقاتی رهبران جنگل بر عملکرد آنها در انتهای نشست ارائه کرد.
وی بیان کرد: یکی از موضوعات شایانتوجه در مبحث حرکت سیاسی، مقولهی «رهبری حرکت سیاسی» است. در این بحث، دو سوال اساسی مطرح است: چرا این فرد رهبر این حرکت سیاسی محسوب میشود؟ و انگیزهی او چه بوده است؟ «گیروشه» معتقد است؛ تحت تأثیر عوامل فعال یا عاملان تغییر، یک کنش تاریخی شکل میگیرد به این صورت که فرد یا افرادی در نقش مبشران ایدهها، ارزشها یا نوآوری هستند و گروهی دیگر نقش مبلغان این ایدهها را عهدهدار میشوند. رهبران جنبش جنگل نیز پیامآور ایده و ارزشی بودند که واکنشی بود به فضای سیاسی و اجتماعی آن روز ایران. بر این اساس برخی نقش مبشر و برخی نقش مبلغ را در شکلگیری و تداوم این جنبش ایفا کردند.
در پاسخ به سوال دوم نیز باید گفت، ماکس وبر معتقد است، کنش رفتاری از چهار منبع تغذیه میشود: آداب و رسوم، شرایط روحی و روانی، توجیه عقلانی، ارزشها. درواقع رفتار هر فرد منبعث از یکی از این چهار منبع است. این چهار منبع دارای عناصری هستند که چارچوب فکری و عملی فرد را تعریف میکنند و طی زمان و در فرآیند مناسبات فرد، در زیست اجتماعیاش از گروههای مختلف اجتماعی کسب میکند.
این محقق ادامه داد: بر این اساس رهبران جنبش جنگل که میرزا کوچکخان به عنوان رهبرکاریزماتیک آن نقش مبشر ایده را ایفا میکرد، دارای اصولی بودند. این اصول بر اساس روند زندگی میرزاکوچکخان شامل چهار اصل کلی بود: استقلال طلبی و نفی دخالت بیگانه، ایدئولوژی مذهبی بر پایهی مفاهیم اسلامی، رفع بیعدالتی بهویژه بر پایه خواستههای طبقات متوسط و فرودست، مبارزه با استبداد داخلی. وقتی این اصول در شرایط آن روز ایران مورد تهدید قرار گرفت، چهار منبعی که ماکس وبر آنها را عامل کنش رفتار معرفی میکنند، رهبران جنگل را به واکنش علیه وضع موجود سوق دادند. اینگونه جنبش جنگل شکل گرفت. در طی مراحل مختلف جنبش نیز وقتی عوامل بیرونی با این چهار اصل هماهنگ بودند از سوی رهبران جنگل جذب میشدند و هنگامیکه این اصول را به چالش میکشیدند رهبران جنگل آنها را دفع میکردند.
ریاحی این جمعبندی را از سخنان خود ارائه کرد که در واقع مناسبات میرزا کوچکخان با سایر کنشگران در جنبش، تحت تأثیر این چهار اصل و عناصر آنها قرار داشت. تهدید یا تقویت این چهار اصل میتواند رفتارهای جذبی و دفعی میرزا کوچکخان را طی جنبش جنگل توجیه کند.
بنا بر اعلام روابط عمومی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، در خاتمهی نشست دکتر نیره دلیر، دبیر نشست، در جمعبندی به اهمیت نقش الگویی این نهضت در مطالعات تاریخ جنبشهای معاصر از منظر مناسبات خارجی، تشکیلات، رفتار سازمانی، رهبری و مواردی دیگر اشاره کرد و به این امر توجه داد که مناسبات بینالمللی چه تأثیر عمیقی در سرنوشت بسیاری از این قیامها، جنبشها و ... دارد. در حالیکه نبود بینش بینالمللی و ناآگاهی از فهم سیاستهای قدرتهای بزرگ مبتنی بر آن، و برقراری مناسبات منطقهای یا محلی با دیگر قدرتها یا همسایگان پیرامونی چه تبعات پر هزینهای را به بار خواهد آورد.