ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : يکشنبه 16 ارديبهشت 1403
يکشنبه 16 ارديبهشت 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : پنجشنبه 10 مهر 1399     |     کد : 193716

روز شمار تاريخ

پنج شنبه10مهر1399-12صفر1442- 1 اكتبر2020

كشته شدن (كلنل محمدتقي خان پسيان) در خراسان (1300 ش)

كشته شدن (كلنل محمدتقي خان پسيان) در خراسان (1300 ش)

كشته شدن (كلنل محمدتقي خان پسيان) در خراسان (1300 ش)
كلنل محمدتقي خان پسيان، در سال 1271 ش به دنيا آمد. وي پس از آن كه وارد نظام شد، به دليل ابراز رشادت، به سرعت ارتقاء يافت و در سال 1299 ش رياست ژاندارمري خراسان را بر عهده گرفت. او به خاطر داشتن افكار آزادي خواهانه در ميان مردم از نفوذ و اعتبار فراواني برخوردار بود. پس از كودتاي رضاخان در سال 1299 ش، كلنل پسيان، علاوه بر فرماندهي ژاندارمري، حكومت خراسان را كه تا آن زمان تحت كنترل قوام السلطنه بود در دست گرفت. اما پس از قدرت يافتن قوام السلطنه، پسيان با وي اختلاف پيدا كرد و كار اين اختلاف پس از مدتي بالا گرفت. از اين رو، كلنل پسيان با توجه به نفوذ بيگانگان در ايران و نابساماني اوضاع كشور، براي خارج شدن ايران از زير نفوذ انگليس و نيز بهبود وضع مردم، مبارزه با حكومت مركزي را آغاز كرد و بدين ترتيب، قيام افسران در استان خراسان به وقوع پيوست. در اين قيام، كلنل پسيان امور استان را كاملاً در دست گرفت و قواي تحت فرمانش با نيروهاي طرفدار دولت مركزي جنگيدند. سرانجام در يكي از اين درگيري‏ها، محمدتقي خان پسيان، اين مبارز خستگي‏ناپذير در 31 سالگي كشته شد. با كشته شدن او، قيام افسران خراسان عليه ظلم و جور دولت مركزي نيز فروكش كرد و قوام، نفسي به راحتي كشيد. سرگذشت اين سردار آزادي خواه و صدها تن ديگر مانند وي، بيانگر با سابقه بودن دخالت‏هاي آشكار و نهان استعمارگران از جمله انگلستان به عنوان استعمارگر پير در ايران است و گراميداشت او، خاطره رشادت‏ها و پايمردي‏هاي قهرمانان اين مرز و بوم را در مقابل بيگانگان، در يادها زنده نگاه مي‏دارد.

عمليات سوسنگرد و آزادسازي بستان و سوسنگرد (1359 ش)

عمليات سوسنگرد و آزادسازي بستان و سوسنگرد (1359 ش)
در پي تهاجم ارتش مزدور بعث عراق براي مقابله با انقلاب اسلامي در 31 شهريور 1359 و ورود نيروهاي نظامي به همراه ادوات سنگين و سبك دشمن در جنوب و غرب كشور، مناطق وسيعي از ميهن اسلامي به اشغال آنان درآمد. در اين ميان، يك لشكر زرهي عراق متشكل از 200 الي 250 تانك، پس از تصرف جاده سوسنگرد - حميديه به اهواز، از مرز بستان عبور كرده و سوسنگرد را به تصرف خود درآوردند. پس از اين تجاوز، رزمندگان اسلام در تاريخ هشتم مهر 1359، در عملياتي، به دشمن حمله برده و علي‏رغم عدم تجهيز قوا و كمي نيروها، در برابر نيروهاي عراقي مقابله كردند. در ادامه حمله به نيروهاي دشمن، تلفات بسياري بر دشمن وارد آمد به طوري كه پس از آن مجبور به عقب‏نشيني شدند. در اين حمله، نيروهاي اسلام متشكل از مردم بومي و بسيج، به دشمن امان نداده و در 10 مهر 1359، سوسنگرد را از لوث دشمنان پاك كردند. در اين حملات، بيش از هفتاد تانك و خودروي دشمن در كمتر از نصف روز منهدم گرديد و تعدادي از نفرات آنان به اسارت درآمدند.

مرگ "ارسطو" دانشمند شهير و بلندآوازه يونان باستان (322ق.م)

مرگ "ارسطو" دانشمند شهير و بلندآوازه يونان باستان (322ق.م)
ارسطو يا ارسطاطاليس فيلسوف شهير و برجسته يونان باستان در سال 384 قبل از ميلاد، در يكي از شهرهاي مقدونيه به نام استاگيرا متولد گرديد. پدرش طبيب مخصوص پادشاه و دربار مقدوني بود و از اين راه ثروت فراواني به دست آورد. ارسطو در نوجواني، پدر را از دست داد و آنچنان كه گفته شده، به مقتضاي جواني و بي‏تجربگي همه آن را صرف عيش و نوش نمود. بنابراين و به ناچار ابتدا وارد ارتش شد اما پس از چندي به زادگاه خويش بازگشت و به تحصيل طب پرداخت. ارسطو در سن سي سالگي طب را نيز رها نمود و به آتن رفت. وي مدت هشت سال در آكادمي و تحت نظر افلاطون، به تحصيل اشتغال ورزيدو آنچنان با جديت دوره مطالعاتي فشرده را پي گرفت كه به سرعت در مقام موشكاف‏ترين دانشجوي نسل خويش مطرح شد. بنابراين به همكاري با افلاطون دعوت گرديد. او اگرچه سراپا شيفته و مريد افلاطون بود اما هوش و ذكاوت وي، بسيار بيشتر از آن بود كه صرفاً به پيروي بپردازد. از همين زمان، اگر در آثار افلاطون تناقضي مشاهده مي‏كرد و يا به نظر وي تناقض مي‏نمود، آن را به استادش متذكر مي‏گرديد. اين مسئله باعث شد تا استاد و شاگرد در مقام بزرگ‏ترين انديشمندان زمانْ حريم و فاصله‏اي را بين خود رعايت كنند، از يك طرف ارسطو به نبوغ افلاطون احترام مي‏گذارد و از سوي ديگر، استاد، از شاگردش به عنوان مغزي بر روي دو پا ياد مي‏كرد. با مرگ افلاطون در سال 347 ق.م ارسطو به منطقه‏اي در آسياي صغير سفر نمود و مدت سه سال در محفل متفكران آن سامان حضور يافت. وي در اين مدت به پژوهش‏هايى در زمينه زيست‏شناسي دست زد كه بعدها شالوده نوشته‏هاي علمي‏اش گرديد. مشاهدات و تجربيات مكتوب وي در اين زمينه تا قرن‏هاي بعد مورد استفاده بود و حتي نخستين دانشمندان قرن نوزدهم هم‏چون داروين را به تفكر وامي‏داشت. ارسطو در سال 342 ق.م به دعوت فيليپ مقدوني به آن سرزمين رفت و مربي فرزند وي، كه بعدها به نام اسكندر كبير شهرت يافت گرديد. حدود ده سال پس از آن، ارسطو مدرسه‏اي داير نمود كه به دانشگاه‏هاي امروزين شباهت داشت. در مورد انديشه‏هاي ارسطو مي‏توان از فلسفه سياسيِ وي ياد نمود كه به شرح چگونگي رفتار وعمل حكومت واقعي و نه آرماني، مي‏پردازد. وي هدف حكومت را پرورش و حمايت از انسان‏هاي شريف و با فرهنگ مي‏داند. هم‏چنين ارسطو معتقد بود اگرچه افلاطونْ عزيز است ولي حقيقتْ عزيزتر است. وي زندگي سعادت‏آميز را خويشتن‏داري توأم باتوجه به اصل اعتدال و ميانه‏روي مي‏دانست و خوشبختي را نيز در گرو خوب زيستن در نتيجه كار خوب كردن عنوان مي‏كرد. از ديدگاه ارسطو، خداوند يك محرك شخصي نامتعين است كه بشر را به سوي دنياي خير و نيكي فرامي‏خواند كه در آن دنيا همه چيز در نهايت هماهنگي است. از ديگر انديشه‏هاي وي بايد از منطق ارسطو ياد كرد كه پس از گذشت قرن‏هاي متمادي همچنان مورد پذيرش مي‏باشد. از جمله آثار او فلاسفه‏اي است كه بعد از بيش از بيست قرن هنوز در عرصه انديشه و تفكر حضور دارد. ارسطو (ارسطاطاليس) سرانجام در اول اكتبر سال 322 ق.م در سن 62 سالگي درگذشت.


نوشته شده در   پنجشنبه 10 مهر 1399  توسط   کاربر 1   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode