ناپديد شدن "امام موسي صدر" رهبر شيعيان لبنان (1357 ش)
امام موسي صدر در سال 1307 ش (1343 ق) در شهر مقدس قم ديده به جهان گشود. پس از تكميل دروس مقدماتي، از محضر علمي و معنوي آيات عظام سيدصدرالدين صدر (پدرش)، سيد محمد محقق داماد، سيد حسين بروجردي و امام خميني(ره) كسب فيض نمود. سپس عازم نجف اشرف شده و از محضر عالمان و فقيهان آن ديار نيز بهرهمند گرديد و به درجه اجتهاد نائل آمد. امام موسي صدر پس از وفات آيتاللَّه سيدعبدالحسين شرفالدين، رهبري شيعيان لبنان را به عهده گرفت و آنان را از وضعيت ناهنجار فرهنگي، اجتماعي و سياسي رهايي بخشيد و در برابر دسيسههاي دشمنان اسلام، آنان را در تشكيلات "حركت المحرومين" متشكل ساخت. اين مجاهد نستوه و خستگيناپذير با هدف ايجاد اتحاد بين اعراب و جلب حمايت كشورهاي عربي و متقاعد ساختن آنان به منزوي كردن اسراييلِ متجاوز و تحريم هرگونه رابطه با اشغالگران فلسطين و به منظور تقويت جنبش محرومين و تهيه سلاح، به كشورهاي مختلف سفر ميكرد. امام موسي صدر، به تدريج جزء بزرگترين شخصيتهاي سياسي جهان به شمار آمد و در پي دعوت رسمي دولت ليبي، به اين كشور سفر نمود، وليكن براثر توطئه دشمنان انقلاب اسلامي، در همان سفر ناپديد شد. گرچه اخبار ضد و نقيضي درباره زنداني بودن وي منتشر ميشود، با اين حال هنوز اطلاعات موثّقي از ايشان به دست نيامده است.
ارتحال فقيه جليل آيت اللَّه "اسماعيل صالحي مازندراني" مدرس حوزه علميه قم (1380 ش)
حضرت آيت اللَّه شيخ اسماعيل صالحي مازندراني در سال 1312 ش (1352 ق) در يكي از روستاهاي توابع قائمشهر در استان مازندران به دنيا آمد. وي مقدمات حوزوي را در بابل، تهران و قم آموخت و از سال 1333 ش دروس خارج را از محضر استادان مشهد مقدس فرا گرفت. آيتاللَّه صالحي از سال 1339 ش مقيم قم شد و از محضر درس حضرات آيات: سيد حسين بروجردي، سيد محمد محقق داماد، سيد محمدرضا گلپايگاني، ميرزاهاشم آملي، علامه طباطبايي و امام خميني(ره) استفادههاي شاياني برد. وي همزمان به تدريس سطوح فقه و اصول و كلام و فلسفه و تفسير اشتغال داشت و شاگردان فراوان پرورش داد. آيتاللَّه صالحي مازندراني در جريان انقلاب اسلامي، در مسير مبارزه عليه رژيم پهلوي از هيچ كوششي فروگذار نميكرد و نامش هماره در ذيل اعلاميههاي جامعه مدرسين حوزه علميه قم ديده ميشد. در پي فعاليتهاي سياسي آيتاللَّه صالحي، ايشان در سال 1353 و 54، دستگير و زنداني شد. اين فقيه انقلابي همچنين در سال 1357، سخنرانيهاي متعدد در استان يزد و كرمان عليه رژيم ايراد نمود. آيتاللَّه صالحي پس از پيروزي انقلاب اسلامي از خدمت به نظام باز نايستاد و عهدهدار دو دوره نمايندگي مجلس خبرگان رهبري از استان مازندران بود. همچنين از اين فقيه جليل آثار ارزشمندي بر جاي مانده كه مفتاح البصيره در فقه در 3 جلد، استفتائات در 2 جلد، احكام جوانان و بانوان، ولايت فقيه و دوره كامل اصول فقه از آن جملهاند. اين عالم فقيه سرانجام در بامداد روز نهم شهريور 1380 برابر با 11 جمادي الثاني 1422 در زادگاهش بدرود حيات گفت و پس از تشييعي كم سابقه در ساري و سپس قم، در حرم مطهر حضرت معصومه(س) در قم به خاك سپرده شد.
انفجار بمب در حرم امام رضا(ع) در عاشوراي حسيني توسط منافقين (1415 ق)
در بعداز ظهر عاشوراي سال 1415 ق برابر با 30 خرداد1373 ش، در حالي كه مردم عزادار، در اوج برگزاري مراسم بزرگداشت قيام تاريخي امام حسين(ع) بودند، بمبي در داخل حرم مطهر و نزديك مرقد منور حضرت ثامن الحجج امام رضا(ع) منفجر شد و عاشوراي حرم رضوي در مشهد مقدس رقم خورد. در پي اين انفجار، دهها تن از زائران و علاقمندان اهلبيت در حرم امام رضا(ع) شهيد يا مجروح شدند و خسارت زيادي به حرم مطهر وارد آمد.
عاشوراي حسيني و شهادت "امام حسين"(ع) به همراه ياران وفادارش در صحراي كربلا توسط سپاه يزيد(61ق)
امام حسين(ع) پس از حركت به سوي كوفه، با پيمانشكني مردم آن سامان مواجه گرديد. سپاهيان يزيد كه به دستور عبيداللَّه بن زياد و به فرماندهي عمر بن سعد وارد صحراي كربلا شده بودند، مانع از رفتن امام از آن مكان گرديدند. سرانجام در دهم محرم سال 61 هجري دستان خود را به خون پاك فرزند رسول(ص) آغشته ساخته و يارانش را به شهادت رساندند. امام حسين(ع) در هنگام شهادت 57 سال داشتند و يازده سال از امامت ايشان گذشته بود. امام حسين(ع) از روز نخست از مدينه با شعار امر به معروف و نهي از منكر حركت كرد. از اين ديدگاه، منطق امام حسين(ع) منطق اعتراض و تهاجم بر حكومت ضد اسلامي بود، منطق او اين بود كه چون جهان اسلام را منكرات و فساد و آلودگي فراگرفته و حكومت وقت به صورت سرچشمهي فساد درآمده است، او به حكم مسؤوليت شرعي و وظيفهي الهي خود، بايد قيام كند.
شهادت عالمِ مبارز "ميرزا علي ثقة الاسلام تبريزي" توسط عوامل روس در تبريز (1330 ق)
ميرزا علي ثقةالاسلام تبريزي فرزند ميرزا موسي، در سال 1377 قمري در خانوادهي علم و ديانت ديده به جهان گشود. در ايران و عتبات عاليات و در حوزهي درس اساتيد بزرگي چون فاضل اردكاني، شيخ زينالعابدين مازندراني و شيخ علي يزدي كسب فيض نمود. در سال 1308 قمري به تبريز مراجعت نموده و به تدريس علوم اسلامي و رسيدگي به امور مذهبي و اجتماعي مردم همت گماشت. وي در قيام و حكومت ملي مردم آذربايجان، به ويژه شهر قهرمانپرور تبريز فعاليت چشمگيري داشت. قزّاقهاي روسيهي تزاري كه به پشتيباني حكومت استبدادي محمدعلي شاه قاجار، تبريز را به اشغال نظامي خود در آورده بودند، با قيام مردمي اين شهر به رهبري ثقةالاسلام تبريزي مواجه شده و پس از درگيري سنگين، مفتضحانه شهر را ترك نموده و تن به صلح دادند. اما مرتكب خيانت شده و يك روز پس از امضاي صلحنامه و خلع سلاح مجاهدين، توپخانههايشان، آتش بار سنگيني را بر شهر تبريز آغاز كرده و زمينهي ورود پياده نظام را فراهم نمودند. شهر، به اشغال قزاقها درآمد و از سوي اشغالگران، كشتار بي رحمانهاي در خيابانها و كوچهها به راه افتاد. مردم به ناچار شهر را ترك گفته و به اطراف پناهنده شدند وليكن مجاهدين، سنگر خويش را ترك نكرده و از شهر خارج نشدند. بسياري از آنان كه در شهر مانده بودند، دستگير شده و برخي از آنان به دار كشيده شدند. از جمله شهيد ثقةالاسلام تبريزي پس از تحمل شكنجههاي فراوان، به چوبهيدار اشغالگران آويخته شد و در عصر عاشوراي 1330 ق برابر با 10 دي 1290 شمسي، روحش به لقاءاللَّه پيوست.
عاشورا واقعه جانگداز کربلا
روز عاشورا، پُرآوازهترین روز سال و خاطرهآمیزترین روز تاریخ بشری است. در این روز بزرگ پایمردی، فداکاری و سربلندی گروه اندکی از انسانهای به خدا پیوسته در برابر خیل عظیم و کثیر دشمنان و جنایتپیشهگان به نمایش درآمد. این روز، روز فداکاری امام حسین علیهالسلام و یاران باوفای وی میباشد و تا ابد به آنان تعلق خواهد داشت. در این روز، حوادث و رویدادهای مهمی در سرزمین کربلا به وقوع پیوست که برای همیشه در تاریخ انسانها ثبت و درج خواهد ماند.
در این جا به طور گذرا به اهم رویدادهای عاشورای سال 61 قمری اشاره میکنیم:
1- تنظیم صفوف سپاه
امام حسین علیهالسلام پس از نماز صبح عاشورا، سپاه کم تعداد خود را که متشکل از 32 تن سواره و 40 تن پیاده بودند، به سه دسته تقسیم کرد. دسته اول را در بخش میمنه به فرماندهی زهیر بن قین، دسته دوم را در بخش میسره به فرماندهی حبیب بن مظاهر و دسته سوم را در قلب سپاه به فرماندهی خود آن حضرت تقسیمبندی کرد. همچنین آن حضرت، بیرق سپاه را به برادرش حضرت عباس بن علی علیهالسلام واگذارد و نیروهای خود را در جلو و خیمهگاه را در پشت سر آنان قرار داد.
عمر بن سعد نیز فرماندهی میمنه سپاه خود را به عمرو بن حجاج، فرماندهی میسره را به شمر بن ذی الجوشن، فرماندهی سوارهنظام را به عروة بن قیس و فرماندهی پیادهنظام را به شبث بن ربعی واگذاشت و بیرق سپاه را بدست غلامش "درید" سپرد.
2- موعظههای امام حسین علیهالسلام
امام حسین علیهالسلام پیش از آغاز نبرد، بارها برای اندرز سپاه کفر پیشه دشمن، پیشقدم شد و با بیان خطبههایی روشنگر، آنان را به حفظ آرامش و عدم خونریزی دعوت کرد و از جنگ و مبارزه بازداشت. آن حضرت، علاوه بر خود برخی از یاران خویش را نیز در این روز به نزد سپاهیان عمر بن سعد فرستاد و از طریق آنان، این سپاه گمراه را به هدایت و حقانیت دعوت کرد.
3- ندامت حر بن یزید
حر بن یزید که از فرماندهان سپاه عمر بن سعد و از دلاوران و دلیرمردان عرب بود، روز عاشورا پیش از آغاز درگیری رسمی، پشیمان شد و به سپاه امام حسین علیهالسلام پیوست. با این که وی نخستین کسی بود که راه را بر امام حسین علیهالسلام بسته و با اجبار و اکراه، آن حضرت را به سوی سرزمین کربلا گسیل داشت، با این حال مورد پذیرش اباعبدالله الحسین علیهالسلام قرار گرفت و آن حضرت، توبهاش را پذیرفت و او را در جمع یارانش قرار داد.
پیوستن حر بن یزید و تعدادی از سپاهیان عمر بن سعد به سپاهیان امام حسین علیهالسلام، دودلی و سردرگمی بسیاری از کفرپیشهگان را به دنبال داشت و حالت عجیبی در میان سپاهیان عمر بن سعد به وجود آورد.
4- هجوم سراسری دشمن
عمر بن سعد که تاب پیوستن افراد دیگری به سپاه امام حسین علیهالسلام را نداشت، لشکریان خود را به جنبش درآورد و دستور حمله عمومی داد. در اندک مدتی دو سپاه به هم نزدیک شده و نبرد سختی آغاز گردید.
هر یک از یاران امام حسین علیهالسلام با دهها تن از سپاه دشمن به نبرد نابرابر و تن به تن پرداخت و هیچ سستی و تردیدی در وی ملاحظه نمیشد و این روحیه بالای رزمی و اعتقادی قوی، برای دشمن سنگین و کمرشکن بود. در این نبرد، حدود پنجاه تن از یاران امام حسین علیهالسلام و صدها تن از سپاه دشمن کشته شدند.
5- نبرد انفرادی
دشمن که از نبرد سراسری و تهاجمی، نتیجهای نگرفته بود به تدریج به سوی نبرد انفرادی روی آورد. زیرا اگرچه سپاه عمر بن سعد جملگی برای نبرد با امام حسین علیهالسلام آمده بودند، ولی در میان آنان مردان زیادی بودند که جنگ با فرزندان رسول خدا صلی الله علیه و آله را روا نداشته و به اکراه و اجبار در سپاه عمر بن سعد قرار گرفته بودند. بدین جهت در کار نبرد عمومی و هجوم سراسری تعلل میورزیدند و عمر بن سعد را در رسیدن به مقاصد پلیدش ناکام گذشته بودند. در این مرحله نیز تعدادی از سپاهیان امام حسین علیهالسلام کشته شدند.
6- نماز ظهر عاشورا
ابوثمامه صیداوی در گرماگرم نبرد، به امام حسین علیهالسلام نزدیک شد و به آن حضرت عرض کرد که وقت زوال فرارسیده است. امام حسین علیهالسلام که به نماز اهمیت ویژهای میداد، دستور داد جنگ را متوقف کرده و همگی به نماز پردازند. دشمنان که به نماز اهمیت چندانی نمیدادند، آن حضرت و یارانش را در حال نماز نیز مورد هجوم ناجوانمردانه قرار داده و با پرتاب تیر آنان را نشانه میگرفتند.
عبدالله حنفی که خود را سپر امام حسین علیهالسلام قرار داده بود، متحمل سیزده تیر دشمن شد و عاقبت در حال دفاع از وجود شریف امام حسین علیهالسلام به لقاءالله پیوست.
7- شهادت سایر یاران امام حسین علیه السلام
پس از نماز ظهر عاشورا، باقیمانده یاران امام حسین علیهالسلام نیز یکی پس از دیگری به شهادت رسیدند. شیرمردانی چون زهیر بن قین، نافع بن هلال، مسلم بن عوسجه، حبیب بن مظاهر، حر بن یزید، بریر بن خضیر و دلیرمردانی از بنی هاشم چون علیاکبر علیهالسلام، عباس بن علی علیهالسلام، قاسم بن حسن علیهالسلام، عبدالله بن مسلم علیهالسلام و افرادی دیگر در یاری مولا و سرورشان امام حسین علیهالسلام جنگیدند و سرانجام بدست دشمنان اهل بیت علیهمالسلام، مظلومانه به شهادت رسیدند.
8- مبارزه و شهادت امام حسین علیهالسلام
امام حسین علیهالسلام پس از آن که همه یاران خود را از دست داد، بانوان عصمت پناه را در خیمهای گردآورد و آنان را تسلی و دلداری داد و به صبر و شکیبایی سفارش نمود و با قلبی شکسته از آنان خداحافظی کرد. آن حضرت، فرزندش امام زین العابدین علیهالسلام را که در بیماری سختی بسر میبرد، جانشین خویش قرار داد و با او نیز وداع کرد و آماده نبرد با دشمن گردید. امام حسین علیهالسلام به تنهایی، ساعاتی با نیروهای گسترده دشمن مبارزه کرد و تعداد زیادی از آنان را کشته و زخمی نمود.
خود آن حضرت نیز زخمهای فراوانی در میدان مبارزه متحمل شد و بر اثر آنها، از زین اسبش "ذوالجناح" به زمین افتاد و مورد هجوم وحشیانه دشمن قرار گرفت. سرانجام شمر بن ذی الجوشن، با قساوت و بیرحمی تمام به بدن خونین و کمرمق آن حضرت نزدیک شد و سر مبارکش را از قفا جدا کرد و بدین طریق، روح شریفش را به اعلی علیین به پرواز درآورد.[۱]
پینوشت:
1. نک: الارشاد (شیخ مفید)، ص 447؛ الفتوح (ابن اعثم کوفی)، ص 901؛ منتهی الآمال (شیخ عباس قمی)، ج 1، ص 342؛ لهوف سید بن طاووس، ص 114.
منبع: نرمافزار دایرةالمعارف چهارده معصوم علیهمالسلام
تولد "اِرْنِسْتْ رادِرْفورْدْ" فيزيكدان برجسته بريتانيايي (1871م)
ارنست راترفوردْ فيزيكدان انگليسي و پدر انرژي هستهاي در 30 اوت 1871م در شهر نلسون زلاندنو به دنيا آمد. وي پس از اتمام تحصيلات مقدماتي در زادگاهش راهي كمبريج در انگلستان شد و از سال 1919م به استادي فيزيك تجربي دانشگاه كمبريج دست يافت. رادرفورد در اين هنگام، تحقيقات و مطالعات خود را در راه تجزيه وتحليل تشعشعات راديواكتيو متمركز كرد. رادرفورد در اوايل كار تحقيقاتي خود، با انجام آزمايشي كه فكر آن از خود وي بود، دو تابش راديواكتيوي ناهمانند، شناسايى كرد. وي اشعه اول را كه تابشي با بار الكتريكي مثبت بود و به سهولت در مواد جذب ميشد اشعه آلفا نام داد و اشعه دوم را كه تابشي با بار الكتريكي منفي بود و تشعشع كمتري ايجاد ميكرد اما قابليت نفوذ آن در مواد، زياد بود، اشعه بتا ناميد. رادرفورد همچنين پس از چندي اشعه سومي را كه شبيه پرتوهاي ايكس بود و نافذترين تابش را داشت، پرتو گاما نامگذاري كرد. وي سپس قسمتي از اشعه صادر شده از عنصر راديواكتيو راديوم را در لولهاي جمعآوري كرد و پس از بررسيهاي فراوان، طيف هليوم را كه عنصر ديگر راديواكتيو است در آن مشاهده نمود. رادرفورد در اين آزمايش متوجه شد كه ذره آلفا، همان اتمهاي هليوم است. رادرفورد در سال 1903م به عضويت انجمن سلطنتي لندن درآمد و در سال 1904م نخستين كتاب خود به نام فعاليت تشعشعي را منتشر كرد. شهرت روزافزون رادرفورد در مجامع علمي سبب شد كه از طرف دانشگاهها، تصدي كرسيهاي استادي زيادي به وي پيشنهاد شود. از اين رو، رادرفورد در دانشگاه منچستر، رهبر گروهي شد كه به سرعت دست به كار تدوين نظريههاي تازه درباره ساختار اتم شد. وي در سال 1908م به دليل تحقيق در زمينه فعاليت تشعشعي عناصر، موفق به اخذ جايزه نوبل شيمي شد. بزرگترين دستآورد علمي رادرفورد در اين سالها، كشف ساختار هسته اتم بود كه اين امر، دانش فراواني درباره ماهيت ماده براي جامعه علمي به ارمغان آورد. او آشكارا بزرگترين فيزيكدان آزمايشگر زمان خود بود و به دليل پژوهشهاي طولاني درباره اتم به پدر انرژي هستهاي شهرت يافت. رادرفورد اتم را موجود سختي ميدانست كه يك منظومه شمسي بسيار ريز متشكل از ذرات بيشمار است كه داراي اسرار نهفته فراواني ميباشد. ارنست رادرفورد سرانجام در يازدهم ژوئن 1937م در 66 سالگي درگذشت.
مرگ "گوتفريد كِلِر" اديب و نويسنده معروف سوئيسي (1890م)