مرگ "سلطان مسعود ميرزا" معروف به "ظلُّ السلطان" حاكم ظالم اصفهان (1297 ش)
سلطان مسعود ميرزا، فرزند ارشد ناصرالدين شاه قاجار در حدود سال 1228 ش به دنيا آمد. وي سه سال از مظفرالدين شاه بزرگتر بود ولي چون مادرش از خاندان قاجاريه نبود، به ولايتعهدي منصوب نگشت. مسعود ميرزا در ابتدا با لقب يمين الدوله، حكومت مازندران و استرآباد و سپس فارس و اصفهان را به عهده گرفت تا اين كه لقب ظلُّ السلطان يعني سايه پادشاه را اخذ كرد. در زمان حكومتش بر فارس، به خاطر ظلم فراوان، عزل شد ولي مدتي بعد به اصفهان رفت و تا 34 سال بعد با ستم حكمراني نمود. ظل السلطان قشون مجهز و منظمي پديد آورد و با باجگيري و اخذ مالياتهاي سنگين از رعيت، ثروتي افسانهاي گرد آورد كه به اعتراف خودش، براي ده نسل پس از او كافي بود. وي، املاك مردم را با زور و قهر، غصب و تصرف ميكرد و شورشها را با سنگدلي سركوب مينمود. در حدود سال 1259ش كه به اوج قدرت رسيده بود، به پشتوانه ارتش محلي خود، اوامر حكومت مركزي را ناديده ميانگاشت و در سال 1261 به ناصرالدين شاه پيشنهاد كرد كه حاضر است در ازاي دريافت مقام ولايتعهدي، مبلغ هنگفتي پيشكش نمايد. وي اندكي بعد به فكر تصاحب سلطنت افتاد و تا پايان عمر در صدد يافتن آن بود. هرچند كه هيچگاه به اين آرزوي خويش نرسيد. ظل السلطان افزون بر بيست و يك هزار سرباز در اختيار داشت و اصرار ميكرد تا وزارت جنگ به او واگذار شود. وقتي كه خبر مظالم او به گوش ناصرالدين رسيد، شاه قاجار درصدد سفر به اصفهان و بررسي اوضاع آنجا برآمد. در اين هنگام ظل السلطان بيمناك به تهران آمد و به شاه و درباريان هداياي نفيس تقديم نمود. با اين همه، شاه پس از مدت كوتاهي، با صدور فرماني، او را از سراسر قلمرو حكومتي غير از اصفهان بركنار نمود. او در تمام دوران سلطنت مظفرالدين شاه نيز حاكم اصفهان بود و با مشروطهخواهان به شدت برخورد ميكرد. از ديگر كارهاي جنونآميز او، تخريب آثار و ابنيههاي با ارزش دوران صفوي در اصفهان بود تا شاه به اين شهر توجهي نداشته باشد و او مطلق العنانِ آن ديار گردد. مسعود ميرزا در اواخر عمر مدتي را در اروپا گذراند تا اين كه پس از دچار شدن به اختلال حواس، در دهم تير ماه 1297ش برابر با 22 رمضان 1336 ق در حدود هفتاد سالگي به كام مرگ افتاد.
عمليات ايذايي ظفر 4 در منطقه عملياتي فكه توسط ارتش جمهوري اسلامي (1364 ش)
عمليات ايذايي «ظفر4 » در ساعت2 بامداد روز10 تيرماه1364 توسط نيروهاي زميني ارتش جمهوري اسلامي ايران به اجرا درآمد و طي آن شماري خودرو و چندين سنگر انفرادي و اجتماعي دشمن از بين رفته و تپه ديدهباني مهم دشمن در منطقه عملياتي «فكه» آزاد شد. نام عمليات: ظفر4 زمان اجرا : 1364/4/10 مكان اجرا: فكه ارگانهاي عملكننده: نيروي زميني ارتش جمهوري اسلامي اهداف عمليات: ضربه زدن به دشمن و آزادسازي يك تپه ديدهباني
درگذشت "شيخ فخرالدين ابراهيم بن شهريار عراقي همداني"، شاعر بزرگ ايراني(688 ق)
شيخ فخرالدين عراقي در 18 سالگي به هند رفت و در خدمت مشايخ بزرگ آن سامان، سير و سلوك را برگزيد. پس از چند سال، در قونيه به مجلس شيخ صدرالدين قونوي راه يافت و كتاب لمعات را نگاشت. عراقي در اواخر عمر به مصر و شام سفر كرد و در همان جا درگذشت و در جوار قبر محي الدين ابن عربي در دمشق مدفون گرديد. كلام عراقي، ساده، استوار و استادانه است. در غزلها، تركيبات و ترجيعهاي وي، شور و شوقي بيمانند كه نشانهي التهاب دروني اوست ديده ميشود. اين شوق، گاه با تامّل در معارف و حقايق عرفاني همراه و گاه با توصيفات بديع و كم سابقهاي از حالات سالكان و واصلان، آميخته است.
رحلت فقيه و اصولي بزرگ آيتاللَّه "ملاحسين بن محمد بن جعفر فشاركي" (1353 ق)
آخوند ملامحمد حسين فشاركي از علماي بزرگ شيعه، فقيه، متكلم، رجالي، اصولي و اديب در سال 1266 ق در اصفهان به دنيا آمد. وي در اصفهان از شاگردان برادر خود، ملامحمدباقر فشاركي و نيز حاج شيخ محمدباقر مسجدشاهي و در نجف از شاگردان ميرزا حبيب اللَّه رشتي و شيخ زينالعابدين مازندراني بود. او از اساتيد روايتي آيتاللَّه مرعشي نجفي است. حاشيهي رسايل و حاشيهي طهارت شيخ انصاري از تاليفات اوست. وفاتش در اصفهان روي داد.
تولد "گوتْهولْدْ لِسينْگْ" نويسنده و مورخ معروف آلماني (1729م)
گوتهولد افرايم لسينگ در 30 ژوئن 1729م در آلمان به دنيا آمد و تحصيلات ابتدايى را در زادگاهش گذراند. او از ابتدا به امور هنري علاقه داشت از اين رو اجبار خانواده براي تحصيل گوتهولد در رشتههاي الهيات و پزشكي به جايى نرسيد و او پس از چندي از فراگيري اين رشتهها دست كشيد. وي پس از آن راهي برلين شد و با نوشتن نقد و ترجمه مقالات در يكي از روزنامهها، كار نويسندگي خود را آغاز نمود. لسينگ پس از انتشار دو مجموعه شعري خود، نمايشنامه دوشيزه ساراسامسون را نگاشت و در اين اثر سعي نمود تا براي نخستين بار، تراژدي را از قالب مرسوم قهرماني و افسانهاي به محيطهاي خانوادگي متوجه سازد. او با اين نگرش خود به تئاتر، تحول عظيمي در درامنويسي زمان خويش به وجود آورد. لسينگ از سال 1767م به عنوان مشاور ادبي و منتقد حرفهاي تئاتر در هامبورگ شروع به كار كرد و در همين سال موفق شد يكي از كمديهاي خود را با نام مينافون بارنهلم را كه در نوع خود، نوآوريهاي تازهاي به همراه داشت به اتمام برساند. در اين اثر كه يكي از نخستين كمديهاي ارزشمند ادبيات آلماني محسوب ميشود، لسينگ سعي كرده تا اختلافات و دشمنيهاي داخلي را كه منجر به جنگ و درگيري داخلي شده است مطرح سازد و حكام محلي را مورد انتقاد قرار دهد. وي همچنين در كتاب درام نامه هامبورگ، نظرات انتقادي و اصلاحي خود و نيز شرح احوال افرادي كه براي ايجاد تئاتر ملي در آلمان تلاش كرده بودند، ذكر نموده است. بسياري، اين كتاب را موجد پيدا شدن دوره بزرگ ادبيات و درام آلمان ميشناسند. آثار لسينگ دريچه جديدي بر تئاتر آلمان گشود و تاثير چشمگيري در بيداري افكار مردم عصرش ايفا كرد، به طوري كه تئاتر آلمان را به مرتبه رفيعي رساند. گوتهولد لسينگ سرانجام در چهارم دسامبر 1781م در 52 سالگي درگذشت.
كشف عناصر راديواكتيو اورانيوم توسط "هانْري بكْرِلْ" فرانسوي (1896م)
هانري بِكْرِل فيزيكدان برجسته فرانسوي در نيمه دسامبر 1852م متولد گرديد. پدر و برادرش از فيزيكدانان معروف بودند. بنابراين وي نيز به اين رشته علاقهمند گرديد. پس از كشف اشعه ايكس توسط رونتْگِن دانشمند آلماني، بكرل درصدد كشف اجسامي برآمد كه از خود، اشعه ايكس را ساطع ميكنند. وي تحقيقات خود بر روي خاصيت تشعشع راديواكتيو متمركز و آن را در 2 مارس 1896م كشف نمود و چند ماه بعد در 30 ژوئن همان سال عناصر راديواكتيو اورانيوم را كشف نمود. كارها و تحقيقات بكرل باعث شد تا به همراه دو نفر از شاگردانش به نامهاي مادام و پيِر كوري زوج دانشمند فرانسوي، در سال 1903م برنده جايزه نوبل در فيزيك شود. نتيجه تلاشهاي بِكرِل به آغاز عصر تازهاي به نام "عصر اتم" انجاميد و به همين سبب او را "پدر علم فيزيك جديد" ميدانند. هانري بكرل سرانجام پس از 56 سال تلاش و تحقيق، در 25 اوت 1908م درگذشت. (ر.ك: 15 دسامبر)