قتل "گريبايدوف" سفير كبير روسيه تزاري در ايران به دست مردم معترض تهران (1207 ش)
پس از شكست ايران در دوره دوم جنگ با روس، معاهده تركمنچاي به امضا رسيد كه همانند معاهده گلستان، بر ضرر ايران بود. پس از مدتي گريبايدوف به عنوان سفير كبير روسيه، براي نظارت بر اجراي مفاد آن به ايران آمد. او ميخواست با زور و خشونت، مردم مسلمان ايران را به قبول و اجراي اين قرارداد خفتبار وادار كند. يكي از مواد قرارداد تركمانچاي، بازگشت مردم سرزمينهاي جدا شده از ايران، به آن مناطق بود. در همين حال، شماري از زنان گرجي كه در ايران مسلمان شده و ازدواج كرده بودند، حاضر به رها كردن خانوادههاي خود و بازگشت به گرجستان نبودند. گريبايدوف نيز قصد داشت به زور، آنان را به سفارت روسيه برده و به گرجستان منتقل نمايد. اما ميرزا مسيح مجتهد از روحانيون برجسته تهران، مردم را به اجتماع، مقاومت و دفاع از نواميس مسلمانان فرا خواند. مردم مسلمان تهران نيز با تظاهراتي اعتراضآميز به نزديكي سفارت روسيه رفتند. با تيراندازي مأموران سفارت و كشته شدن سه نفر از مردم بيدفاع، خشم و انزجار عمومي برانگيخته شد و مردم به سفارت روسيه حمله كردند. در اين حمله، گريبايدوف و شماري از همراهان او به قتل رسيدند. اين حادثه، واكنش طبيعي مردم مسلمان ايران، در برابر ستمگري، تجاوزگري و افزونخواهي دولت روسيه تزاري و بيكفايتي حكومت فتحعلي شاه قاجار بود. اما فتحعلي شاه از اين حادثه بسيار ترسيد و براي جلوگيري از بروز جنگي ديگر، هيئتي را براي عذرخواهي به روسيه فرستاد. در آن زمان چون روسيه در حال جنگ با عثماني بود، عذر فتحعلي شاه را پذيرفت و دولت ايران هم ميرزا مسيح مجتهد را به عتبات عاليات در عراق تبعيد نمود.
اولين سفر "ناصرالدين شاه قاجار" به اروپا (1252 ش)
ميرزا حسينخان مشيرالدوله، صدراعظم ناصرالدين شاه قاجار، در نخستين سال صدارتش كوشيد براي آشنايي شاه با مظاهر تمدن اروپا و ايجاد زمينههاي مناسب براي اجراي برنامههاي مورد نظر خود در ايران زمينههاي سفرِ شاه قاجار را به اروپا فراهم سازد. پس از انجام مذاكرات با رؤساي كشورهاي اروپايي، امپراتور اتريش و دولتهاي آلمان، فرانسه، بلژيك، سوئيس و ايتاليا آمادگي خود را براي پذيرايي از شاه ايران اعلام كردند. تا اينكه در اين روز موكب شاهانه از تهران به طرف گيلان حركت كرد و به سمت مسكو پايتخت روسيه به راه افتاد. اين سفر چندين ماهه، گر چه به اميد مشاهده ترقيات دولتهاي اروپايي و رغبت يافتن به اجراي اصول تمدن و نظام جديد زندگي در ايران بود، عملاً نتيجه خوبي نداد. زيرا شاه را مأيوس ساخت و فاصله ميان تمدن شرق و غرب را آن قدر زياد يافت كه نه تنها اميد به رسيدن به پاي دولتهاي بزرگ را از او سلب كرد، بلكه او را آماده جلوگيري از تأسي به اروپاييان و حتي مسافرت به اروپا گرداند. در اين ميان، اصرار و تهديد روسها و نفوذ درباريان بياطلاع، سودجو و تطميع شده و بيحقيقتي انگليسيها كه به لباس دوستي در پي بسط نفوذ خود و تضعيف ايران بودند و سياست دول بزرگ كه فقط نفع خود را ميخواستند، از عوامل تأييد نظر شاه بود. با اين همه، دو سفر ديگر شاه نيز، براي خوشگذراني بود نه يافتن راه ترقي. همچنين هزينههاي سرسامآور و كمرشكن اين مسافرتهاي بيهوده، باعث عقب ماندگي هرچه بيشتر مملكت، فقر سراسري و وابستگي بيشتر به اجانب ميگرديد. در اين ميان، دربار قاجار براي تهيه مخارج اين خوشگذرانيها، مجبور بود كه به بيگانگان دست نياز دراز كند و امتيازهاي وطن فروشانهاي را به آنان واگذار كند كه بيش از پيش، اقتصاد ايران را درهم ميكوبيد. امتيازاتي كه برخي از آنها، تا بيش از شصت سال نيز ادامه داشت.
رحلت عالم جليل "ميرزا محمد حسن شيرازي" مرجع كل و مجاهد عالي قدر شيعه(1312 ق)
آيتاللَّه ميرزا محمدحسن شيرازي در نيمهي جمادي الاولي سال 1230 ق در شيراز به دنيا آمد. از چهار سالگي شروع به تحصيل نمود و در 8 سالگي مقدمات را به پايان برد. وي در پانزده سالگي شرح لمعه را تدريس كرد و سپس عازم اصفهان گرديد. ميرزاي شيرازي در 29 سالگي وارد كربلا شد و پس از آن به نجف رفت و در درس شيخ اعظم، انصاري، شركت جست و از خواص شاگردان او شد. پس از فوت شيخ مرتضي انصاري در 1281 ق زعامت شيعه به ميرزاي بزرگ شيرازي محول گرديد و نزديك به 30 سال در اين مقام به رفع مشكلات مردم و ادارهي حوزههاي علميه مشغول بود. مهمترين حادثهاي كه در ايام زعامتِ آن پيشواي بزرگ شيعه رُخ داد، قضيّهي جنبش تنباكو بود. فتواي تاريخي ايشان در معاهدهي انحصار تنباكو در زمان ناصرالدين شاه، چنان مردم را به صحنه كشاند كه شاه قاجار، مجبور به فسخ قرارداد تنباكو گرديد. ميرزاي شيرازي همزمان با رهبري جامعهي اسلامي، شاگردان بسياري را به جامعهي اسلامي تقديم نمود و كتب متعددي را تاليف كرد. حضرات آيات عظام سيدمحمدكاظم يزدي، آخوندملامحمد كاظم خراساني، ميرزا محمدتقي شيرازي معروف به ميرزاي دوم، شيخ فضلاللَّه نوري، حاج ميرزا حسين نوري، ميرزا اسماعيل شيرازي و دهها عالم بزرگوار از جمله شاگردان اين فقيه بزرگوار ميباشند. سرانجام، ميرزاي بزرگ در 82 سالگي در سامرا چشم از جهان فرو بست. جسد مطهرش را از سامرا تا نجف با پاي پياده تشييع كردند و در آخر شعبان در جوارمرقد منور اميرالمؤمنين(ع) به خاك سپردند. از آن پس مجالس فاتحه در تمام شهرها برگزار گرديد. همهي بازارها در اين ايام تعطيل بود و اين عزاداري تا نزديك به يك سال ادامه داشت.
درگذشت "آلبرت انيشتين" فيزيكدان شهير و مبتكر فرضيه اتمي (1955م) (ر.ك: 14 مارس)
آلبرت اینشتین (به آلمانی: Albert Einstein) (زاده ۱۴ مارس ۱۸۷۹ - درگذشته ۱۸ آوریل ۱۹۵۵) فیزیکدان نظری زادهٔ آلمان بود. او بیشتر به خاطر نظریّه نسبیت و بویژه برای همارزی جرم و انرژی (E=mc۲) شهرت دارد. علاوه بر این، او در بسط تئوری کوانتوم و مکانیک آماری سهم عمدهای داشت. اینشتین جایزه نوبل فیزیک را در سال ۱۹۲۱ برای خدماتش به فیزیک نظری و به خصوص به خاطر کشف قانون اثر فوتوالکتریک دریافت کرد. او به دلیل تأثیرات چشمگیرش، به عنوان یکی از بزرگترین فیزیکدانانی شناخته میشود که به این جهان پا گذاشتهاند.در فرهنگ عامه، نام «اینشتین» مترادف هوش زیاد و نابغه شدهاست.
ترور "عبدالعزيز رِنتيسي" رهبر جنبش حماس توسط رژيم صهيونيستي (2004م)
عبدالعزيز علي عبدالحفيظ الرِّنتيسي، مبارز معروف فلسطيني و رهبر جنبش مقاومت اسلامي فلسطين حماس در 23 اكتبر 1947م، يعني هفت ماه پيش از شكلگيري رژيم نژادپرست اسرائيل در منطقه يافا در فلسطين به دنيا آمد. با اعلام موجوديت رژيم غاصب قدس، پدر و مادرش ناگزير شدند همراه وي و نه برادر و دو خواهرش به اردوگاه خان يونس در جنوب نوار غزّه كوچ كنند. رنتيسي در شش سالگي وارد مدرسه ابتدايى شد اما فقر و تنگناي شديد مالي، وي را وادار كرد تا براي كمك به خانواده به دست فروشي روي آوَرَد. با اين حال تحصيلات خود را ادامه داد و دوره دبيرستان را با رتبه ممتاز به پايان رساند. وي سپس براي تحصيل در رشته پزشكي راهي شهر اسكندريه مصر شد و در 1976م با رتبه بالا از اين دانشگاه فارغالتحصيل گرديد. رنتيسي از آن زمان به فلسطين بازگشت و در كنار مسئوليتهاي سياسي و اجتماعي، به تدريس، معالجه و درمان بيماران و مجروحان فلسطيني پرداخت. وي در سالهاي 1982 تا 1992م بارها به زندان رژيم صهيونيستي افتاد و آخرين بار در سال 1997م از زندان رهايى يافت. عبدالعزيز رنتيسي و شيخ احمد ياسين، ديگر مبارز فلسطيني، از پايهگذاران جنبش مقاومت اسلامي فلسطين، حماس، در سال 1987م بودند. وي در سال 1992م به همراه چهارصد تن از مجاهدان فعال و مسؤولان حماس و جهاد اسلامي به لبنان تبعيد شد و در مقام سخنگوي رسمي تبعيد شدگان فعاليت كرد. پس از چندي، رژيم صهيونيستي تحت فشار افكار عمومي، به وي و ديگر مبارزان فلسطيني اجازه ورود به فلسطين را داد، اما وي به محض ورود به فلسطين بازداشت شد و تا سال 1997م در زندان به سر بُرد. رنتيسي در سالهاي پس از آن، فعاليتهاي سياسي خود را افزايش داد و تحت نظر او، تلفات سنگيني به رژيم صهيونيستي وارد آمد. وي در سالهاي پاياني عمر، به عنوان يكي از رهبران مؤثر مبارزان فلسطيني و مرد شماره دو جنبش حماس فعاليت كرد. از اين رو، مزدوران رژيم صهيونيستي درصدد از ميان برداشتن او بودند اما ترور رنتيسي در بهار 2003م ناكام ماند. آشنايى با زبان انگليسي و شخصيت مؤثر وي در محافل سياسي داخل فلسطين، ذهن باز و روشن، حافظه قوي و برخورد قاطع با اقدامات اسرائيل، از جمله ويژگيهاي بارز شهيد عبدالعزيز رنتيسي بود. عبدالعزيز رنتيسي پس از شهادت شيخ احمد ياسين، رهبر معنوي حماس، به رهبري اين جنبش در نوار غزه برگزيده شد، اما 26 روز بعد در حمله بالگردهاي رژيم صهيونيستي در 18 آوريل 2004م در 57 سالگي به شهادت رسيد. در اين ترور، فرزند و دو همراه رنتيسي نيز به شهادت رسيدند و بار ديگر قساوت و سبوعيت رژيم صهيونيستي را به اثبات رساند.