نظريه سازي بر اساس تعاليم و فرهنگ اسلامي اصليترين مرحله اسلاميسازي علوم انساني است و توجه به قرآن كريم و اساس قرار دادن آن در اين مرحله ضروري است و بدون توجه به آن امكانپذير نيست.
به گزارش خبرنگار آيين و انديشه فارس با عنايت به اين كه در شكلگيري علوم انساني، افزون بر يافتههاي عقلي و تجربي، باورها ديني و فرهنگي نيز مؤثرند، علوم انساني تكون يافته در غرب مسيحيي نميتواند بدون بازنگري در جوامع اسلامي كارآي لازم را داشته باشد، چراكه جهان بيني اسلامي با جهان بيني غرب، و فرهنگ اجتماعي مسلمانان با فرهنگ اجتماعي جوامع غرب تفاوتهاي چشمگيري دارد. از اين رو با ورود علوم انساني به كشورهاي اسلامي مسئله «اسلاميسازي دانش» (Islamization of konwledge) توسط برخي از انديشمندان مسلمان مطرح شد.
* علوم انساني غربي توسط افراد ناباور به مباني قرآني وارد كشور شد
اين علوم در دانشگاههاي كشور ما نيز توسط افراد ناباور به مباني قرآني و يا آسانپذير به صورت ترجمهاي وارد شد و هيچ تلاشي براي اسلامي كردن آن و يا دستكم بومي سازي آن صورت نگرفت. بعد از شكلگيري انقلاب اسلامي، كه هدفش، دستيابي به تمدن مستقل بر اساس قرآن بود، به جهت نقش اساسي علوم انساني در تمدن سازي، اسلامي كردن علوم انساني مطرح شد و همزمان با شروع انقلاب فرهنگي با تأكيد حضرت امام خميني (ره) توسط برخي از حوزوي و دانشگاهي صورت گرفت. سعي شد مسائل علوم انساني با مباني برگرفته از انديشه اسلامي و قرآني بررسي شود.
سوگمندانه اين تلاش مبارك به رغم توفيقات نسبي از حركت ايستاد و علوم انساني در دانشگاهها بدون تحول و بهروز شدن به همان وضع قبل از انقلاب ادامه پيدا كرد. عدم بومي سازي و اسلامي كردن علوم انساني زمينه براي جولان براي افكار برخي متفكران غربي در مراكز علمي و نيز تهاجم فرهنگي فراهم كرد. اين كوتاهي آثار نامباركي از جمله اتفاقات بعد از انتخابات رياست جمهوري دوره دهم را در پي داشت.
الحمدلله با طرح دو باره اهميت علوم انساني و اسلامي سازي آن، از سوي مقام معظم رهبري، حضرت آيتالله خامنهاي دامظله، اهتمام به اين امر بيشتر شده است.
* تصحيح نگرش دانشجويان و مسئولان به اهميت علوم انساني يكي از بايستههاي اسلامي كردن علوم انساني است
اسلامي كردن علوم انساني در كشور، چند كار اساسي ميطلبد: 1. شناخت دقيق علوم انساني؛ 2.آسيب شناسي و برطرف كردن آن آسيبها مانند تصحيح نگرش عالمان و دانشجويان و دانشپژوهان و مسئولان به اهميت علوم انساني؛ 3. فراهم كردن زمينهها و زيرساختهاي لازم؛ 4. نقد و بررسي منصفانه آن و مشخص كردن نقاط قوت و مثبت و كنار گذاشتن نكات منفي؛ 5. نظريه پردازي در علوم انساني از ديدگاه اسلامي است.
نظريه سازي بر اساس تعاليم و فرهنگ اسلامي اصليترين مرحله اسلامي سازي علوم انساني است و توجه به قرآن كريم و اساس قرار دادن آن در اين مرحله ضروري است. چرا كه علوم انساني مربوط به انسان بوده و ابعاد وجودي و رفتار فردي و اجتماعي وي را بررسي ميكند، و خداي كه به تمام ويژگيهاي ظاهري و باطني انسان آگاه است و بهتر از هر كسي ميداند چگونه گنجينهها و استعدادهاي نهفته وي را به فعليت ميرسد.
* بومي سازي و كاربردي كردن علوم انساني بدون توجه به قرآن امكان پذير نيست
قرآن كريم آخرين مرحله سخن و وحي الهي است كه آمده تا ابد راهنماي انسانها در ابعاد گوناگون زندگي باشد. در كشور ما حتي بومي سازي و كاربردي كردن علوم انساني بدون توجه به قرآن و آموزههاي اين كتاب خداوندي امكان پذير نيست؛ زيرا فرهنگ جامعه ما بيش از هر چيز مرهون نگرش ويژه قرآن نسبت به انسان است.
بنابر اين قرآن بهترين منبع انسانشناسي و منبع اصلي علوم انساني اسلامي است. آموزههاي قرآني ديني در مورد هويت انسان، از چنان گستردگي و استواري برخوردار است كه بتوان بر اساس آنها، نظريه توانمندتري در علوم انساني پديد آورد. بنابراين ميتوان و بايد با استفاده از مباني قرآني و برخي پيشرفتهاي علوم انساني، بناي مستحكمي را از علوم انساني پايهگذاري كرد و زمينه پيشرفت كشور در ساحت هاي مختلف فرهنگي، اجتماعي، سياسي و اقتصادي را فراهم نمود.
بايد توجه داشت به رغم گستردگي قلمرو موضوعي قرآن، لازمه بهرهگيري از قرآن كريم در اسلامي سازي علوم انساني، اين نيست كه نظريّات مختلف به مفهوم اصطلاحي آن، در قرآن به طور مشخص بيان شده باشد. بلكه براي بدست آوردن نظر قرن كريم در باب مسائل علوم انساني، بايد انواع بيانهاي قرآن و گونههاي مداليل (مطابقي، تضمني، التزامي، اقتضاء، تنبيه و اشاره) را مد نظر قرار داد.
گاهي قرآن كريم مطلبي را به صراحت بيان ميفرمايد و مواردي در حد ظاهر و بر اموري به صورت اشاره و كنايه اشاره دارد. و برخي موارد از طريق لوازم و ملزومات يك مسأله، مي توان ديدگاه قرآن را بدست آورد و گاهي ميتوان از اصول مفروغ عنه پنداشته شده، شرايط صدق يك نظر را فهميد، حتي از تشويق و ترغيب و نظاير آن، مي توان نظريه قرآن را بدست آورد.
يك محقق قرآني آگاه به مباني و قواعد تفسير موضوعي و آشنا با آن نظريات مطرح ميتواند با جمعآوري آيات مربوط و تنظيم آنها ديدگاه قرآن را استخراج كند. حتي در مواردي معارف قرآني در باب انسان و جهان به صورت پيشفرض در مراحل مختلف نظريه پردازي مانند گزينش مسئله و سبك تبيين فرضيهپردازي و روش تحقيق در مسائل علوم انساني مؤثر خواهد بود.