تاجگذاري "آغا محمد خان قاجار" در تهران و آغاز پايتختي اين شهر (1175 ش)
پس از لشكركشي آغامحمدخان قاجار به قفقاز و تسلط بر آن نواحي، مخالفان وي همگي يا به اطاعت از خان قاجار گردن نهادند يا سركوب شدند. در اين موقع، وي زمينه را براي اعلام مقصود اصلياش مناسب ديد و در نوروز سال 1175 ش برابر با دوازدهم رمضان 1210 ق، در تهران، به نام پادشاه ايران و سرسلسله پادشاهي قاجار تاجگذاري كرد. از همان روز، شهر نوپاي تهران، كه در حدود 25 الي سي هزار نفر جمعيت داشت و بيش از نيمي از آنان سربازان آغامحمدخان قاجار بودند، به عنوان مركز كشور و پايتخت رسمي دودمان قاجار اعلام شد. آغامحمدخان، با آرزوهاي دور و دراز خود و جويندگي مقام خلافت اسلامي، تهران را دارالخلافه ناميد. نزديك بودن به محل ايل قاجار در استرآباد مازندران، موقعيت جغرافيايي شهر به لحاظ قرار گرفتن در مركز ايران و محدود شدن كوه در سه طرف، از جمله دلايل اصلي انتخاب تهران براي پايتختي قاجار بود. آغامحمدخان در طول ساليان فرمانروايي خود، قبل و بعد از تاجگذاري، جنايات متعددي مرتكب شد و انسانهاي بيشماري را به كام مرگ فرستاد. تا اين كه دو سال بعد در يكي از لشكركشيهايش به گرجستان توسط دو تن از خدمتكارانش كشته شد.
تأسيس حوزه علميه قم توسط آيت اللَّه "حاج شيخ عبدالكريم حائري يزدي" (1301ش)
انديشه تأسيس حوزه علميه قم ريشه در روايات امامان معصوم به ويژه امام صادق(ع) داشت و در طول قرنها، اين نويدِ امامان بزرگوار شيعه بود كه همواره زبان به زبان نقل ميشد و در ذهن شيعيان جاي ميگرفت. تا اينكه در فروردين 1301 ش در جلسهاي كه علماي قم و آيتاللَّه حائري يزدي، در آن شركت داشتند، گفتگو پيرامون تأسيس اين حوزه شكلي جدي به خود گرفت. پس از تفأل به قرآن، سرانجام با حمايت علما، كسبه و مردم، حوزه علميه قم به دست تواناي مرجع بزرگوار تقليد، حضرت آيتاللَّه العظمي حاج شيخ عبدالكريم حائري يزدي در سوم فروردين 1301 ش (1341 ق) تأسيس شد. شكوه و عظمت حوزه علميه قم از آغاز تا به امروز، هر سال چشمگيرتر از گذشته در عرصههاي مختلف نمود داشته است و پرتو آثار وجودش، افقهاي جديدي از دورترين نقاط اين عالم را در نورديده است. اين حوزه باشكوه، گذشته از اين كه بزرگترين دانشگاه علوم اسلامي است، در رشتههاي فقه، اصول، حقوق، عرفان، فلسفه، اقتصاد، تفسير، كلام و... پاسخگوي نيازهاي اجتماعي، فرهنگي و فكري جامعه نيز بوده و هست. حوزه علميه قم در طول عمر با بركت خود، صدها عالم، فقيه، مفسّر، اصولي و محقق و مؤلف را در خود پرورش داده و همچون چشمهاي روحاني، تشنگان علم و حقيقت را سيراب ميسازد.
مبعث پيامبر ختمي مرتبت حضرت "محمد بن عبداللَّه"(ص)(سيزده سال قبل از هجرت)
حضرت محمد(ص) قبل از بعثت، در بعضي از اوقات براي تفكر و عبادت به غار حرا در كوهي واقع در شمال مكه پناه ميبرد تا اين كه در اين روز، فرشتهي وحي، جبرئيل امين، بر آن حضرت نازل شد و به آن حضرت بشارت نبوت و رسالت داد. اين واقعه به طور مشهور، در روز 27 رجب، سيزده سال قبل از هجرت و در سال چهلم عام الفيل برابر با سال 610 ميلادي روي داد. اولين آياتي كه بر حضرت نازل شد در ابتدا آيات نخستين سورهي علق و سپس مُدَّثر بود. آغاز اسلام و شروع بعثت با نام خدا، خواندن، قَلَم، قيام، هشدار، پاكي و اخلاص و بزرگداشت خدا شروع شد. بعثت كه به معني رستاخيز معنوي و انقلاب در همهي امور است با انقلاب فرهنگي آغاز گرديد. چرا كه پايه و اساس تحوّل فرهنگي به خواندن، نوشتن و پاك سازي و بهسازي فرهنگي بستگي دارد. در آن زمان محيط مكه و اطراف آن، چنان در لجنزار بتپرستي و خرافات و فساد غرق بود كه دعوت علني بر خلاف آن وضع، ممكن نبود. بلكه نياز به هستهي مركزي و دفاعي و اجتماع ياران وفادار و فداكار داشت. از اين رو، پيامبر بزرگ اسلام(ص) سه سال به طور محرمانه با افراد تماس ميگرفت و آنها را به اسلام دعوت مينمود. پيامبر گرامي اسلام، پس از بعثت، نستوه و خستگيناپذير با جهل، كفر و ستم مبارزه كرد و پس از سه سال تبليغ مخفي و ده سال دعوت علني مردم به توحيد و ترويج آشكار دين اسلام در شهر مكه، به مدينه هجرت كرد و تا پايان عمر خويش در آن ديار ماند.
درگذشت "ميرزا احمد مجتهد آذربايجاني" عالم بزرگ شيعه(1265 ق)
ميرزا احمد بن لطفعلي خان آذربايجاني مغاني تبريزي، از علماي بزرگ امامي اواسط قرن سيزدهم هجري ميباشد. وي براي تحصيل علوم اسلامي، راهي كربلاي مُعلّي گرديد و به مقام عالي اجتهاد دست يافت. ميرزاي تبريزي سپس به تبريز بازگشت و در ارشاد و راهنمايي مردم و رفع حوايج آنان اهتمام ورزيد. از ايشان تاليفاتي به جاي مانده كه مُنهَجُ الرَّشاد في شرحِ الارشاد از اوست. ميرزاي تبريزي در تبريز وفات يافت و پس از انتقال جَسد، در نجف اشرف به خاك سپرده شد.
خلع سلاح ستارخان و باقرخان و مجاهدين تحت فرمان آنها در تهران(1328 ق)
به دنبال ترور و شهادت آيتاللَّه سيدعبداللَّه بهبهاني از رهبران روحاني مشروطه در هشتم رجب سال 1328ق، دولت و مجلس تصميم گرفتند كه اسلحه را از دست مجاهدان بگيرند. اما همين كه قانون جمعآوري اسلحه از مردم غيرنظامي، از تصويب مجلس گذشت، ستارخان و باقرخان و برخي ديگر از رهبران مجاهدان، حاضر به تسليم اسلحه نشدند. قيمت اسلحهها بهانهي ظاهري ستارخان بود ولي مطلب اصلي، رقابت با بختياريهايى بود كه اسلحه را در دست داشتند و قسمت عمدهاي از كشور ايران را در حيطهي حكومت خود گرفته بودند. از اين رو، ستارخان و يارانش تصميم به مقاومت گرفته و در پارك اتابك تجمع كردند. سرانجام جنگي بين مجاهدان و نيروهاي دولتي رخ داد كه به شكست مجاهدان انجاميد. عاقبت با تسليم مجاهدان، سلاحها از آنان گرفته شد و ستارخان نيز مجروح گرديد.
درگذشت "يوهان ولفگانگ گوته" شاعر شهير آلماني (1832م)
يوهان ولفگانگ فون گوته اديب نامآور آلماني، در 28 اوت 1749م در شهر فرانكفورت آلمان به دنيا آمد. وي پس از طي تحصيلات ابتدايى، به فراگيري حقوق و پزشكي پرداخت و از آن پس به ادبيات و فلسفه روي آورد. گوته علاوه بر آن، زبانهاي لاتين، انگليسي و فرانسوي را نيز آموخت. آثار اوليه گوته، در دوراني از ادبيات آلمان آغاز شد كه آن را دوره توفان و فشار ميگويند و پيش درآمد جنبش رمانيتك و داستانسرايى بود كه در قرن نوزدهم، سراسر اروپا را در برگرفت. گوته با الهام از تفكر اصالت احساس، به سرودن شعر و غزل همت گماشت و در اين راه، گوي سبقت را از همگان ربود. همچنين گوته با مطالعه ديوان حافظ، شيفته لسان الغيب شيراز شد و تصميم گرفت مضاميني را كه از ادبيات مشرق زمين مورد توجهش قرار گرفته در قالب اشعاري به زبان آلماني بريزد. وي در ملحقات اين اثر كه به ديوان شرقي معروف است، به ستايش قرآن و پيامبر عاليقدر اسلام(ص) پرداخته و ميگويد: "قرآن را بايد قانون خدايى دانست و نبايد آن را مانند كتابهايى تصور كرد كه براي تدريس يا تفريح همنوعان مينويسند. امعاننظر در قرآن، ما ذا مجذوب ميكند و به شگفت ميآورد و سرانجام به تعظيم و احترام وادار مينمايد" از ديدگاه گوته "سبك قرآن برطبق موضوع و هدفش داراي روشي جدي توأم با بزرگ منشي و تهديد كننده و حقيقتاً با احترام همراه است". وي تصريح مينمايد: "هرگاه معناي اسلامْ تسليم شدن به اراده خداوند جهان ميباشد، پس ما همگي در اسلام زندگي ميكنيم و مسلمان ميميريم". ولفگانگ گوته يكي از با استعدادترين و در عين حال يكي از ناآرامترين عُشّاق عصرِ خود بود. سراسر زندگيش سرشار از شور و نشاط و التهاب تازه و كارهاي نو و جستجو بود، گوته هم عاصي بود هم محافظه كار، هم مسيحي بود، هم بيدين، هم مريد شيطان بود هم تابع پاكان. عمرش را وقف نقاشي انسان و طبيعت كرد و به كلمات بيجان، حيات بخشيد. گوته مقالاتي در گياهشناسي و فيزيولوژي نوشت و يك نظريه تازه علمي را در باب رنگها تكميل كرد. او همچنين فلسفه خويش را بر مبناي سرگذشت واقعي انسان، پايهگذاري نمود. گوته بزرگترين شخصيت ادبي قرن نوزدهم و يكي از برجستهترين نوابغ تاريخ بشر محسوب ميشود. روح بلند پرواز، قوه تخيل بينظير، قدرت بيان و قلم سحرآميز او در مردم آلمان سخت اثر كرد و او را سرآمد شعرا و نويسندگانِ آن كشور نمود به طوري كه او را پدر ادبيات آلمان لقب دادهاند. مهمترين اثر گوته، فاوسْتْ نام دارد كه بايد گفت ثمره شصت سال كار مداوم و عميق اوست كه در واقع سرگذشت خود اوست. فاوست، سرگذشت كيمياگري است كه ميخواهد بر همه اسرار طبيعت دست يابد و راهي به جانب ماوراءالطبيعه بگشايد. گوته از نظر ادبي در آلمان داراي همان مقامي است كه دانته در ايتاليا و شكسْپير در انگلستان داشتهاند و كمتر شخصيتي چون گوته در ادبيات جهان چنين نفوذي داشتهاند. وي نمايشنامهنويسي دانشمند بود و علاوه بر آن، داستانها و سفرنامههايي از خود باقي گذارد كه ايفي ژني، سرگذشت نامهها، ورتر، سفر ايتاليا و... از آن جملهاند. گوته سرانجام در 22 مارس 1832م در 83 سالگي درگذشت.
روز جهاني آب
رشد فزاينده جمعيت و افزايش مصرف آب، قطع بي رويّه درختان جنگلها و تغيير اكوسيستم طبيعت، رشد شهرسازي و افزايش صنايع آلوده كننده آب، شيوههاي نامناسب و غير اصولي كشاورزي، احداث سدهاي مخزني و ايجاد درياچههاي مصنوعي، همگي از عوامل نابودي چرخه منظم آب در سطح جهان است كه نوعي تهديد جدي براي جامعه بشري محسوب ميشوند. از اينرو و در راستاي آگاه ساختن جهانيان به اهميت روزافزون آب و ايجاد سيستمهاي جهاني و توسعه منابع آب، در كنفرانس جهاني توسعه و محيط زيست كه در سال 1992م در شهر ريودو ژانيروي برزيل تشكيل شد، روز بيست و دوم مارس برابر با دوم فروردين به عنوان روز جهاني آب معين شد و در مجمع عمومي سازمان ملل متحد به تصويب رسيد.