شكايت ايران از دخالتهاي شوروي در شئون ايران به سازمان ملل متحد (1324 ش)
غائله آذربايجان يكي از مسائلي بودكه با پايان جنگ جهاني دوم در ايران صورت عمل به خود گرفت اما بازتاب بينالمللي يافت. شكلگيري فرقه دموكرات به رهبري جعفر پيشهوري و حمايت دولت شوروي از خودمختاري آذربايجان، باعث عكسالعمل ارتش ايران شد. در اين حال نيروهاي نظامي ايران قصد ورود به منطقه را داشتند اما سربازان شوروي كه از زمان جنگ جهاني دوم در منطقه مستقر بودند از ورود آنان به منطقه جلوگيري كردند. در شهريور 1324ش، دولت ايران از دولتهاي نيروهاي مستقر در كشور درخواست كرد افراد خود را از ايران خارج كنند كه آمريكا و انگلستان در راستاي مقابله با شوروي اين امر را عملي كردند. اما ارتش شوروي، برخلاف قراردادهاي قبلي از اين اقدام سر باز زد. از اين رو، در روز 29 دي 1324ش نماينده ايران در سازمان ملل از اين سازمان درخواست رسيدگي نمود كه پس از صدور قطعنامه و پيگيري امر، قرار شد كه نيروهاي شوروي تا خرداد 1325 ايران را ترك كنند. شش ماه پس از خروج ارتش سرخ، نيروهاي نظامي ايران با ورود به آذربايجان، به غائله حزب دموكرات پايان بخشيدند.
رحلت فقيه و مرجع بزرگوار آيت اللَّه "سيد محمد حجّت كوه كمرهاي" (1331ش)
آيتاللَّه سيدمحمد حجّت كوهكمرهاي در سال 1271ش (1310 ق) در تبريز به دنيا آمد. پدر ايشان آيتاللَّه سيدعلي از مراجع معروف و معاصر شيخ مرتضي انصاري بود. ايشان پس از تحصيل مقدمات در تبريز راهي نجف اشرف گرديد و از محضر آيات عظام سيد محمدكاظم يزدي، ميرزا حبيباللَّه رشتي، شيخ الشريعه اصفهاني، ميرزاي ناييني و آقاضياءالدين عراقي استفاده نمود. ايشان سپس راهي قم گرديد و از درس آيتاللَّه شيخ عبدالكريم حائري يزدي بهره برد و مورد توجه و لطف استاد قرار گرفت، به طوري كه وي را به عنوان يكي از دو وصي شرعي خود انتخاب نمود. آيتاللَّه حجت در فن رجال و درايه تخصص فراواني داشت و از علماي بزرگ، اجازه روايت اخذ كرده بود. ايشان پس از درگذشت آيتاللَّه حائري، زعامت اجرايي و علمي حوزه را با همكاري دو تن از بزرگان معاصرش به دوش كشيد و به تأليف و تدريس خود ادامه داد. سرانجام اين عالم رباني در 29 دي 1331ش (3 جماديالاولي 1372ق) در 60 سالگي رحلت كرد و در مدرسه حجتيه قم مدفون گشت.
رحلت مرجع و عالم بزرگ آيت اللَّه "سيد احمد خوانساري" (1363 ش)
آيتاللَّه سيد احمد موسوي خوانساري در سال 1269ش (1309 ق) در خوانسار به دنيا آمد. وي در كودكي پدر را از دست داد و از آن پس تحت سرپرستي برادر بزرگش قرار گرفت. ايشان پس از طي مقدمات در زادگاه خود، راهي اصفهان و نجفاشرف گرديد و از محضر استادان نامداري همچون: آخوند خراساني، سيد محمدكاظم يزدي، ميرزاي ناييني و آقاضياء عراقي استفاده كرد. ايشان همچنين در اراك نيز از آيتاللَّه حائري يزدي كسب فيض نمود. آيت اللَّه خوانساري از آن پس به تدريس همت گماشت و مدتي بعد درس خارج فقه و اصول خود را داير ساخت. وي در سال 1329ش، به درخواست مردم تهران به آن شهر عزيمت نمود و در مسجد حاج سيد عزيزاللَّه بازار تهران، به اقامه نماز جماعت مشغول گرديد. آيتاللَّه خوانساري از عالماني است كه همزمان با خروش مقدس امام خميني عليه رژيم طاغوت، همواره از آن حضرت پشتيباني ميكرد و از هر اقدامي براي پيشبرد اهداف انقلاب كوتاهي نميكرد. حضور ايشان در پايتخت علاوه بر روحيه دادن به انقلابيون، باعث برخورد محتاطانهتر رژيم با مردم ميگرديد. در محضر درس اين فقيه نستوه، عالمان نامداري چون حضرات آيات: شهيد مرتضي مطهري، امام موسي صدر، سيد رضا صدر و جلال طاهر شمس پرورش يافتند. آيتاللَّه خوانساري در طول عمر با بركت خود، آثار فراوان عمراني و علمي از خود برجاي گذاشت كه بخش عمدهاي از آن، شامل آثار علمي و تاليفات آن فقيه بزرگوار ميباشد. شرح مختصر نافع، حاشيه بر عروة الوثقي و العقايد حقه و... از آن جملهاند. ايشان از صدقات جاريه به ساخت مساجد و مدارس و حسينيهها و درمانگاهها همت گماشت و منشأ خدمات خير گرديد. آيتاللَّه خوانساري سرانجام در 29 دي 27 ( 1363 ربيعالثاني 1405ق) در 94 سالگي رحلت كرد و در حرم حضرت معصومه(س) به خاك سپرده شد.
درگذشت "شاه عباس صفوي" در بهشهرِ مازندران(1038 ق)
دورهي حكومت شاه عباس، پادشاه معروفِ صفويه، به دليل وجود دانشمندان، علما و هنرمندان برجسته، از اهميت ويژهاي برخوردار است. بناي مسجد امام و ميدان نقش جهان، ايجاد تونِلي در كوهرنگِ اصفهان براي انتقال آب كارون به زاينده رود، تأسيس مركز تجارت ابريشم، احداث راه كاروانهاي تجارت ابريشم از طريق اصفهان و نيز ساخت كاروانسراهاي فراوان و ايجاد واحد پول جديد در سراسر كشور از جمله اقدامات شاه عباس صفوي به شمار ميروند. با وجود همهي اين كارها، او پادشاهي قسّيالقلب و سنگدل بود و كشتارهاي فراواني كرد. شاه عباس صفوي سرانجام پس از 42 سال سلطنت، در 59 سالگي درگذشت و در قم به خاك سپرده شد.
به توپ بستن مجلس به فرمان محمدعلي شاه و آغاز دورهي استبداد صغير(1326 ق)
محمد علي شاه از آغاز، مصمم به برانداختن مشروطيت بود. وي سوء قصد عليه خود را بهانهاي براي حمله به آزاديخواهان قرار داد و به دستور او، نيروهاي دولتي به سوي مجلس روان شده و راههايى كه به مجلس منتهي ميشد، بستند. آزاديخواهان در سنگرهاي خود آمادهباش بودند. چون خبر به آيتاللَّه بهبهاني و طباطبايى رسيد، به سرعت خود را به مجلس رسانيدند تا شايد از وقوع حادثه جلوگيري كنند. ناگهان كُلُنل لياخوف روسي، فرمانده قشون محمدعلي شاه، فرمان داد توپها از هر سو به سمت مجلس به شليك بپردازند. جنگ سختي در گرفت و عدهي زيادي كشته شدند. پس از آن، شاه، دستور تبعيد آيت اللَّه بهبهاني و حصرِ آيت اللَّه طباطبايي و نيز قتل عدهاي از آزادي خواهان را صادر كرد. بدين ترتيب، مشروطهي اول ايران پس از دو سال از ميان رفت و دورهي استبداد صغير آغاز گشت.
مرگ "پير ژوزف پرودون" فيلسوف و اقتصاددان فرانسوي (1865م)
پيِر ژوزف پرودون، فيلسوف و اقتصاددان فرانسوي، در نيمه ژوئيه 1809م در فرانسه به دنيا آمد. دوران نوجواني او به كار و سختي و فقر گذشت و در 19 سالگي براي تحصيل راهي پاريس شد. وي دو سال بعد جزوهاي تحت عنوان "مالكيت چيست" منتشر ساخت كه در آن استدلال كرده بود كه مالكيت يعني دزدي، زيرا مالكيت، نتيجه به جيب زدن حاصل كار از راه تحميل و زياد ستاندن اجاره، بهره و منفعت و ندادن ارزش واقعي كار است. پرودون طرفدار يك نظام سهم به سهم ميان كار و سرمايه بود و عدم مساوات خارقالعاده ثروت را محكوم ميكرد. اين نظريات نتيجه دوراني است كه وي، يك سوسياليست پرشور و با حرارت به حساب ميآمد، گرچه با كمونيسم به عنوان حكومت نيز مخالف بود. پرودون حكومت انسان بر انسان به هر صورتي كه باشد را بردگي ميدانست و با هر فرضيه و نظري كه شخصيت فرد را از ميان بَرَد و از پيشرفت آزادانه وي جلوگيري نمايد، مخالفت ميكرد. او در مورد شكل حاكميت جامعه بر اين عقيده بود كه جامعه بايد از اتحاديههاي كوچكي تشكيل شود كه با هم پيوستگي داشته باشند و امور آنها بايد طوري باشد كه احتياج به حكومت نداشته باشند. پرودون، آنارْشي يا جامعه بدون حكومت و داراي هرج و مرج را كاملترين سازمان اجتماعي بشر به حساب ميآورد. به نظر پرودون، كمال غايى جامعه وقتي تحققپذير است كه نظم و بي نظمي با هم متحد شوند، هرچند اين سخن، خيال انگيزتر از آن است كه بتواند در عالم واقع تحقق پذيرد. پرودون، بيشتر يك اصلاحطلب بود تا يك فيلسوف و گفتههاي او با دل، بيش از مغز و فكر سر و كار داشت. پيِر ژوزف پرودون سرانجام در 19 ژانويه 1865م در 56 سالگي درگذشت.