مرگ "مظفرالدين شاه قاجار" و جانشيني فرزندش "محمدعلي ميرزا" (1285ش)
مظفرالدين شاه، پنجمين پادشاه سلسله قاجاريه بود كه پس از چهل سال وليعهدي در 44 سالگي به سلطنت رسيد. دوران حكومت او برابر با آغاز قيام مشروطه به رهبري روحانيت در اثر ظلم و فساد دربار و فقر و فساد در جامعه بود كه در نهايت به پيروزي اين نهضت منجر شد و شاه قاجار، فرمان مشروطيت را صادر كرد. از آن پس مقدمات تشكيل مجلس شوراي ملي و تدوين قانون اساسي انجام گرفت. ولي اجل به شاه مهلت نداد و وي ده روز پس از امضاي قانون اساسي مشروطه، در 18 دي 1285 ش برابر با 24 ذيقعده 1324ق در 54 سالگي درگذشت. مظفرالدين شاه در حالي كه مردم ايران نيازهاي اوليه خود را به سختي تهيه ميكردند، چندين بار به سفرهاي دراز مدت اروپايي رفت و قرضها و وامهاي زيادي گرفت تا هزينه خوشگذرانيهاي خود را تامين نمايد. از اين رو، كشور بيش از پيش مقروض خارجيان گرديد و حقوق مردم بيشتر از قبل پايمال شد. وي در دوران پادشاهي خود، امتيازات زيادي به بيگانگان اعطا كرد و در مقابل مبلغ ناچيزي، منابع زيرزميني ايران را براي مدت شصت سال به فرانسويان داد. پس از مظفرالدين شاه، فرزند بزرگش، محمدعلي ميرزا، كه نواده دختري اميركبير بود به پادشاهي رسيد و دور تازهاي از استبداد و ديكتاتوري آغاز گشت.
رحلت آيت اللَّه "سيدمحمد طباطبايي" از رهبران مذهبي نهضت مشروطيت ايران (1299ش)
آيتاللَّه سيد محمد بن صادق طباطبايي در سال 1220ش (1258 ق) در كربلا به دنيا آمد. تحصيلات مقدماتي و مبادي علوم را نزد پدر فرا خواند و سپس در تهران از محضر فيلسوف بزرگ زمان، ميرزا ابوالحسن جلوه استفاده كرد. از آن پس راهي عتبات گرديد تابه مقام اجتهاد نائل آمد و جزو خواص يارانِ ميرزاي شيرازي شده، در امور سياسي، طرف مشورت او قرار گرفت. سيد محمد پس از واقعه تحريم تنباكو، از طرف ميرزاي شيرازي به تهران رفت و به ارشاد و هدايت مردم مشغول شد. پس از چندي، وي دعوت آيتاللَّه عبداللَّه بهبهاني را براي مبارزه با دولت پذيرفت و در اعتراض به اعمال دولت، به همراه مردم در حرم حضرت عبدالعظيم تحصُّن كرد. فعاليت آيتاللَّه طباطبايي به مرور وسعت يافت تا جايي كه به يكي از رهبران اصلي مشروطيت در ايران تبديل شد. با روي كار آمدن محمدعلي شاه و به توپ بستن مجلس، مدتي به مشهد رفت و پس از فتح تهران به تهران مراجعت كرد. سيد محمد طباطبايي با ورود نيروهاي روس و انگليس به ايران، در جريان جنگ جهاني اول به تركيه رفت و پس از شش ماه به ايران بازگشت. از آن پس در امور سياسي دخالت نكرد تا اين كه در 18 دي ماه 1299 ش برابر با 28 ربيع الثاني 1339 ق در 79 سالگي وفات يافت و در حرم عبدالعظيم به خاك سپرده شد. طباطبايي، انديشهاي آزاد و تفكري اصلاح طلبانه داشت و آشنايي وي با سيد جمال الدين اسدآبادي، تأثيري شگرف در شكلگيري تفكرات او داشت.
اشغال هويزه توسط مزدوران بعثي عراق (1359 ش)
پس ازمحاصره هويزه توسط دشمن بعث، تعدادي از بسيجيان به فرماندهي سيد محمد حسين علمالهدي به دفاع برخاسته و به نبردي سخت پرداختند. اما اين مقاومت به شهادت اين پاسداران جان بركف منتهي شد. در پي اين حادثه، نيروهاي دشمن در 18 دي 1359 ش وارد هويزه شده و آن را اشغال كردند. پس از آن، فرمانده نيروهاي عراقي دستور داد تعدادي از مردم بيگناه را دست بسته در يك گودال قرار داده و به شهادت برسانند. سپس عراقيها تمام شهر را با ديناميت و بلدوزر نابود كرده و هويزه را به تلي خاك تبديل نمودند.
تولد "ميرزا محمدتقي مامقاني تبريزي" عالم و اديب معروف به "حجت الاسلام" (1247 ق)
ميرزامحمد تقي بن ملامحمد مامقاني مشهور به حجت الاسلام از علما و دانشمندان اوايل قرن چهاردهم هجري در آذربايجان است. در 22 سالگي براي تكميل تحصيلات خود به نجف اشرف رفت و سپس به تبريز بازگشت. وي شاگرداني تربيت كرد و كتابهايي نگاشت. آتشكده، الفيّه، مَفاتيحُ الغَيب و... از جمله آثار اوست. حجت الاسلام تبريزي در نجف اشرف مدفون است.
ولادت آیت الله حاج آقا رحیم ارباب، عالم عظیمالشأن حوزه علمیه اصفهان (1297ق)
در سال ۱۲۹۷ هجری قمری (مصادف با ۱۲۵۹ش) در قریه «چرمهین» اصفهان و در خانه حاج على پناه (ارباب حاج آقا) پسرى چشم به جهان گشود که نام او را «رحیم» برگزیدند. پدر آقا رحیم، حاج على پناه، مشهور به ارباب حاج آقا (فرزند عبدالله مشهور به ارباب آقا) فرزند حاج علی پناه فرزند ملاعبدالله شیرانى بود. اجداد آقا رحیم ارباب از اعیان دهاقین و مشاهیر نجبا و بزرگزادگان قریه چرمهین از قراى معروف روستاى لنجان اصفهان و صاحب مال و ثروت بودند و بدینسبب، به لقب «ارباب» خوانده میشود. آقا رحیم در خانوادهای رشد کرد که افرادى باسواد، اهل شعر و ادب و تاریخ بودند. پدر ایشان در شعر، تخلص «لنگر» داشت و سالها با عمان سامانى و دهقان سامانى و ملامحمد همامى و دیگر شعراى معاصرش، جلسات شعر داشت. آقا رحیم نیز بیشتر اشعار فارسى حافظ و مولانا و شعراى عرب را که حفظ داشت، از دوره کودکى خود و از طریق شنیدن از زبان پدر و عمویش بوده است. آقا رحیم ارباب، بزرگترین فرزند خانوادهاش بود. وى دو برادر و یک خواهر داشت. یکى از برادرانش، عبدالله ارباب (۱۲۹۸-۱۳۷۹ق) استاد بزرگ خط نسخ بود و قرآن و کتابهاى دعا را با این خط مینوشت. دومین برادر وی، حاج عبدالعلی ارباب (۱۳۰۴-۱۳۸۴ق) بود. او نیز مردى باسواد و اهل کمال بود که مخارج خانواده به همت وى تأمین میشد. هر دو برابر آقا رحیم از وى کوچکتر بودند و پیش از او وفات یافتند. آقا رحیم ارباب، ادبیات فارسى و بخشى از صرف و نحو را در کودکی، نزد ملامحمد همامی، در «چرمهین» خواند. وى در اصفهان، بقیه مقدمات و سطوح را نزد حاج میرزا بدیع (متوفا: ۱۳۱۸ق)، قوانین اصول را نزد علامه آیتالله آقا سیدمحمدباقر درچهاى (متوفا: ۱۳۴۲ق) و خارج اصول فقه را نزد سیدابوالقاسم دهکردى و حاجآقا منیر احمدآبادى (متوفا: ۱۳۴۲ق) آموخت. فلسفه، هیئت و ریاضیات را نزد جهانگیرخان قشقایى و آخوند ملامحمد کاشى فراگرفت. وی چهار سال به فراگیرى اسفار نزد حاجى ملااسماعیل درب کوشکى پرداخت. او براى ادامه تحصیلات، به عراق رفت و در درس میرزا محمدحسن شیرازی شرکت کرد، تا به مقام اجتهاد نائل آمد. او شوق فراوانى نسبت به فراگیرى دانش داشت. خودش در این باره میگوید: «از اول شب آماده مطالعه کتابهاى علمی میشدم و مطالعه طول میکشید تا شام حاضر میشد و لذت مطالعه کتاب، مهلت به صرف شام نمیداد و غذا سرد میشد و گاهى مطالعه طول میکشید تا صبح میشد و بعد از تناول غذاى شب و اداى فریضه صبح، در مجلس درس حاضر میشدم و با شوق علمآموزى اعتنا به کمبود خواب نداشتم.» ارادت و عشق آقا رحیم به استادانش بهخصوص میرزا جهانگیرخان قشقایى و آخوند کاشى بهحدى بود که نظیرش در کمتر کسى دیده شده است. وى در خدمت آن دو بزرگوار میایستاد تا بگویند: «آقا رحیم، بنشین!» آن وقت با ادب در حضور آنان مینشست. «آقا رحیم شرح لمعه تدریس میکردند. درس شرح لمعه او آنقدر تطبیقى بود و شرح و بسط داشت که مطالب را استدلالى براى شاگردانشان میگفتند. آن کسانى که میرفتند درس ایشان و آن را یادداشت میکردند، از شرح لمعه آیتالله ارباب بیشتر از درس خارج دیگران استفاده میکردند بهطورىکه کسى شش یا هفت سال به درس خارج حاج آقا رحیم ارباب میرفت، ادعاى اجتهادش مقرون به دلیل میشد. چون در هر بحث فقهی، ایشان روایاتش را از بحارالانوار و یا کتب مشهور روایى که مستند فقه است، نقل مینمودند و یا نظر استادان فقه را با دلایل آن میگفتند. کتاب وسایلالشیعه از کتابهاى جامع اخبار فقهى است، کانه ایشان آن روایات را حاضرالذهن داشتند و اقوال مختلف فقها را نقل میکردند، با شرح لمعه تمام اقوال را با شواهد روایی و شواهد آیات قرآن کریم، تفسیر، لغت، رجال، درایه آن کاملاً بررسى میکردند. مصداق آنچه که به آن میگویند درس خارج.» حاج آقا رحیم ارباب، ابتدا در مسجد حکیم و سپس در مسجد «کرک یراق» تدریس میکرد. وی «فقه را از روى جواهر میگفتند و جواهر هم جلوى ایشان بود. در خارج فقه استنباطشان از روى جواهر آشیخ محمدحسین نجفى بود. فقه را از جواهر میگفتند و اصول را هم از فرائد.» حاج آقا رحیم پس از آنکه بیماریاش شدت یافت، در منزل تدریس میکرد. وى به تدریس، بیشتر از هر چیز دیگر اهمیت میداد، «در طول پنجاه سال کمتر مسافرت رفتند، حتى براى سفرهاى زیارتى عتبات مقدس کربلا، نجف، مشهد و حج هم همان یک حج واجب را ایشان رفتند. ایشان درس را تعطیل نمیکردند و در احیاى حوزه و تربیت شاگردانى که هرکدام از علماى این شهر (اصفهان) هستند، نهایت جدیت و کوشش را مینمودند.» آیتالله ارباب در سال ۱۳۲۰ جواهر و شرح تجرید علامه را در مسجد حکیم تدریس میکرد. وی معتقد بود «تنها تدریس کافى نیست، علما و مجتهدین بر اریکه منبر بنشینند و به بیان مسائل شرعیه و اخلاقیات براى مردم بپردازند.» یکی از شاگردان وی میگوید: «در زمینه فلسفه، در حد اعلى بودند و به «حکیم» شهرت داشتند.» آیتالله ارباب از آخرین فروغهای فلسفه در اصفهان بود. وى مدتها درس فلسفه میگفت، لکن بعداً تبدیل کرد به کلام. مانند «شرح تجرید» و هنگامى که به وی پیشنهاد میشود که شرح منظومه تدریس کند، قبول نمیکند و میفرماید: «حاضرم شرایعالاسلام (فقه) بگویم.» «حکمت ایشان، متمایل به حکمت مشاء و حرفهاى ملاصدرا بود؛ به مطالب صدرالمتألهین خیلى اهمیت میدادند. هروقت حرف از حکمت بود، معمولاً سخنان ملاصدرا یا محىالدین عربى اندلسى را مطرح میفرمودند، زیرا اینها استوانههاى علمی ایشان بودند در حکمت و عرفان.» حاج آقا رحیم ارباب سه سال آخر عمر خود را بهعلت کوتاهی یک پرستار پس از عمل جراحی چشمانش، نابینا بود. معظمله به تاریخ هجدهم ذیالحجه ۱۳۹۶ق (برابر با نوزدهم آذرماه ۱۳۵۵ش) و در روز عید غدیر چشم از جهان فروبست. قبر مبارکش در گورستان تخت فولاد اصفهان، حوالی تکیه ملک در گلستان شهدا قرار دارد.
درگذشت "گاليلو گاليله" منجم و رياضيدان شهير ايتاليايي (1642م)
گاليلو گاليله رياضي دان و فيزيك دان ايتاليايى در 18 فوريه سال 1564م در شهر پيزا در ايتاليا به دنيا آمد و در فلورانس به تحصيل پرداخت. وي علوم پزشكي و رياضيات را آموخت و سپس در نجوم مشغول گرديد و در اين علم شهرت يافت. يكي از اولين دوربينها را او اختراع كرد و به وسيله آن معلوم ساخت كه كره ماه داراي كوههاي متعدد است. او همچنين عنوان كرد كه كهكشان از ستارگان بيشماري تشكيل شده است. گاليله در ادامه كار، موفق به مشاهده چهار قمر مشتري شد و لكههاي خورشيد را به چشم ديد. وي توانست عقايد ذيمقراطيسي كه زمين را مركز عالم عنوان ميدارد رد كرده و با استدلالات رياضي ثابت نمايد خورشيد مركز منظومه شمسي است. گاليله در سال 1601م كليه عقايد نجومي خود را در كتابي تحت عنوان پيك آسمان منتشر ساخت كه تحسين دانشمندان را برانگيخت. وي در اين كتاب اثبات نمود برخلاف نظريه غالب كه زمين را مركز عالم ميداند و همه اجرام آسماني به دور زمين ميچرخند، عنوان كرد زمين به همراه ديگر كرات به دور خورشيد ميگردند. انتشار اين عقايد، خشم كليساي قرون وسطايى ايتاليا را برانگيخت. گاليله نميتوانست مخالفين خود را به وسيله تجربه و مشاهده محكوم كند، زيرا آنان هيچگونه استدلال غيرمذهبي را نميپذيرفتند. از اين رو، كليسا عقايد او در باب حركت زمين به گرد خورشيد را كفر شمرد و مجبورش كرد تا به زانو در آيد و از آن عقيده استغفار كند. گاليله سرانجام در 8 ژانويه 1642م در 78 سالگي درگذشت.
غاز جمهوري پنجم فرانسه به رياست ژنرال "شارل دوگل" (1959م)