ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : جمعه 9 آذر 1403
جمعه 9 آذر 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : يکشنبه 17 آذر 1398     |     کد : 190288

روز شمار تاريخ

یکشنبه17آذر 1398-10ربیع الثانی 1441-8دسامبر 2019

آغاز تأسيس "تهران جديد" در زمان سلطنت ناصرالدين شاه قاجار (1246 ش)

آغاز تأسيس "تهران جديد" در زمان سلطنت ناصرالدين شاه قاجار (1246 ش)

آغاز تأسيس "تهران جديد" در زمان سلطنت ناصرالدين شاه قاجار (1246 ش) 
با آغاز سلسله قاجاريه، تهران به عنوان پايتخت كشور، معرفي شد و پادشاهان در آن، اقامت داشتند. اين روال بيش از هفتاد سال ادامه يافت تا اين كه در بيست و يكمين سال سلطنت ناصرالدين شاه قاجار، بر اثر فزوني جمعيت، وي تصميم گرفت كه شهر را وسعت داده و شهري با نام خود در كنار تهران قديم يا عتيق بنا كند. از اين رو، در اين روز برابر با يازدهم شعبان 1284ق كلنگ توسعه تهران و احداث شهر جديد با نام دارالخلافه ناصري را به زمين زد و از اين پس، تهران به اين نام خوانده مي‏شد. بدين ترتيب، شهر تهران از اطراف توسعه يافت و خندق‏هايي در جهات مختلف ايجاد گرديد. همچنين در هر طرف شهر، سه دروازه با شكل‏هاي زيباي مشرق زميني و كاشي كاري و مناره كوچك ساخته شد و شهر، وسعت يافت.

به توپ بستن گنبد مطهر حَرم حضرت امام رضا(ع) توسط سربازان روسيه(1330ق)

به توپ بستن گنبد مطهر حَرم حضرت امام رضا(ع) توسط سربازان روسيه(1330ق)
پس از تشكيل ژاندرمري مخصوص خزانه داري كل ايران توسط مورگان شوستر آمريكايى، دولت روسيه كه اين اقدام را مخالفت مطامع خود در ايران مي‏دانست، طي اولتيماتومي به دولت ايران، خواستار اخراج شوستر از ايران و نيز استخدام اتباع خارجي با اجازه‏ي دُوَل روس و انگليس شد. در پي ردّ اين اولتيماتوم دخالت‏آميز توسط مجلس شوراي ملي، قواي روسي مستقر در تبريز وارد قزوين شدند. هم‏چنين يكي از دست نشاندگان دولت روس در مشهد به نام يوسف هراتي به تحريك روس‏ها، شورشي مصنوعي در مشهد به پا كرد. قواي روس نيز به بهانه‏ي اين كه جانِ اتباع آن‏ها در خطر است به شهر مقدس مشهد وارد شدند و سپس براي تهديد دولت ايران و نيز بي‏احترامي به عقايد و احساسات مذهبي مردم، حرم مطهر امام رضا(ع) را به توپ بستند و جنايتي ديگر آفريدند. در اثر شليك توپخانه، به سَردَرها و گلدسته‏هاي حرم رضوي، خسارات فراواني وارد آمد. هم‏چنين خزانه‏ي حضرتي را به بانك روس منتقل كرده و اشياي قيمتي حرم را به غارت بُردند. پس از آن، مقداري از اموال را برگردانده ولي متولي حرم را با تهديد به مرگ وادار كردند كه تصديق كند كه تمام خزانه را تحويل گرفته است. علاوه بر اين، عده‏ي بسياري از مردم مشهد در اين تهاجم وحشيانه كشته و مجروح شدند.

تولد "نَرشَخي" دانشمند و نويسنده‏ي شهير(286 ق)

تولد "نَرشَخي" دانشمند و نويسنده‏ي شهير(286 ق)
ابوجعفر محمد بن جعفر معروف به نَرشَخي از مورخانِ قرن چهارم هجري قمري به شمار مي‏رود. وي كتاب تاريخ بخارا را به زبان عربي به نام امير نوح بن نصر ساماني تأليف كرد. نَرشخي در سال 347 ق در شصت و دو سالگي درگذشت.

مرگ "هربرت اِسْپِنْسِر" متفكر و فيلسوف معروف انگليسي (1903م)

مرگ "هربرت اِسْپِنْسِر" متفكر و فيلسوف معروف انگليسي (1903م)
هربرت اِسْپِنْسِر، فيلسوف بزرگ انگليسي، در 27 آوريل 1820م در انگلستان به دنيا آمد. وي از كودكي تحت تعليمات پدر قرار گرفت و از علوم مختلف، همانند علوم طبيعي، فيزيك، شيمي و تشريح معلوماتي پراكنده آموخت. اسپنسر تحصيلات منظمي نداشت و معلومات فراوان خود را از راه تجربه و تتبّعات شخصي به دست آورد. وي از آغاز عمر به بحث درباره مسائل سياسي و ديني و فلسفي علاقه داشت و از مطالعات علوم طبيعي يك رشته تحول و تكامل برايش پيش آمد كه تصميم گرفت تصنيفاتي را به عنوان فلسفه تاليفي مبني بر همان نظر تصنيف كند. فلسفه علمي اسپنسر كه هدفش تبيين پديده‏هاي زندگي، بناي اين فلسفه در تبيين سراسر كائنات به مثابه حركتي پيش‏رو از يك مرحله كامل‏تر، بر قوانين تكامل نهاده شده بود. اسپنسر يك فيلسوف مادي بود و بيش از تخيّلات به واقعيات توجه داشت. وي بيش از مطالعه، به مشاهده مي‏پرداخت و هميشه به وجه بي‏روح و سرد زندگي مي‏نگريست. در حقيقتْ اصرار داشت كه اين تنها وجهي است كه وجود دارد. حقيقتْ چنان كه وي پرده از چهره آن بر مي‏دارد، سرد، ملامت‏انگيز و مُرده است. آدمي جسني بدون روح است و جهانْ ماشيني، و بدون روح. هر عملي كه در جهان يا در ذهنِ آدمي انجام مي‏گيرد بر طبق اصول مكانيكي قابل توجيه است. اسپنسر آنچه را كه وراي تجربه است كنار گذاشت و خويشتن را وقف آنچه به تجربه درمي آيد، نمود. وقتي كه وي از فهم آغاز خلقت هستي و خالق آن باز مي‏ماند، محدوديت ذهن و فكر بشر را مطرح مي‏كند و "لاادري" يعني چيزي نمي‏دانم را مطرح مي‏نمايد. با اين حال اسپنسر بر اين عقيده بود كه تمام هستي، حركتي متوازن دارد گرچه در پايان كار، عدم بر همه چيز مستولي خواهد شد. پس از آن، اسپنسر به علم اخلاق پرداخت و اعلام كرد كه هدف نهايى سلوك آدمي، بايد حفظ و تكثير حيات باشد. اسپنسر مي‏انديشيد اين كه ما براي نيل به اين آرمان مي‏كوشيم. ناشي از يك حسّ اخلاقي ذاتي است. نژاد بشر در كشمكش طولاني خود براي هستي، سجايا و عكس‏العمل‏هاي غريزي كسب كرده است كه وي را به ادامه حيات قادر مي‏سازد. اين عكس‏العمل‏ها به تدريج رفتارهاي خوب به شمار آمده‏اند. عمل خوب آن است كه به ادامه زندگي كمك مي‏كند و عمل بد، آن است كه راه به مرگ مي‏برد. در دوران‏هاي ابتدايى تاريخ بشر، آدميان كشتن يك‏ديگر را براي زنده ماندن ضروري يافته بودند. اما كم‏كم به ذهن آدمي رسيد كه براي بقا راه آسان‏تري وجود دارد و آن همكاري و معاونت است و به اين ترتيب، به تدريج مفهوم عدالت به ميان آمد. همه افراد آزاد هستند كه از منابع معدني زميني استفاده كنند ولي آزاد نيستند كه از يك‏ديگر بهره‏كشي كنند. مردم بايد با هم همكاري داشته باشند نه آنكه با يك‏ديگر رقابت بورزند. اسپنسر مي‏گفت از هر كس به اندازه استعدادش كار بخواهيد و به اندازه استحقاقش بدهيد. در خانواده انسان، هر كودكي داراي اين حق است كه مورد حمايت و عنايت قرار گيرد و هر بزرگسالي مكلّف است كه از روي ميل و علاقه به همكاري با ديگران برخيزد. ناتوان را كمك كنيد و ديگران را آزاد بگذاريد كه بدون تخطّي به آزادي ديگران، خويشتن را مددكار باشند. اسپنسر قانون اخلاقي جديدي عرضه مي‏دارد كه بر اساس آن مي‏گويد، با كودكان و ناتوانان به ترحم، و با بزرگسالان و نيرومندان به عدالت رفتار كنيم. اين قانون نه تنها بايد در گروه‏هاي انفرادي، بلكه در تمام خانواده بشريت اجرا گردد. اسپنسر در طول حيات علمي خود كتب مهمي به نگارش در آورد كه اصول روان‏شناسي، مبادي اوليه اصول شناخت زندگي، اصول علوم اجتماعي در 3 جلد و اصول زيست‏شناسي در 2 جلد از آن جمله‏اند. هِرْبِرْتْ ارسْپِنْسِرْ سرانجام در هشتم دسامبر 1903م در 83 سالگي درگذشت.

درگذشت "وايْتْس برينگ" دريانورد دانماركي و كاشف تنگه برينگ (1741م)

درگذشت "وايْتْس برينگ" دريانورد دانماركي و كاشف تنگه برينگ (1741م)

وايْتْسْ برينْگْ، دريانورد معروف دانماركي در 5 آگوست 1681م در شهر هوسن دانمارك به دنيا آمد. وي در سال 1704م وارد نيروي دريايى روسيه شد و در جنگ عليه سوئدي‏ها شهرتي به دست آورد. برينگ در پايان خدمتش در نيروي دريايى، به مسافرت‏هاي اكتشافي براي روسيه دست زد و در جستجوي حدود شرقي سواحل شمال آسيا برآمد. از اين رو در پنجم فوريه 1725م از سن‏پترْزبورْگ بيرون آمد و پس از گذشتن از سيبري، دريانوردي خود را آغاز كرد. وي در سال 1728م در سواحل شمال شرقي آسيا ادامه مسير داد و در 30 اوت 1740م تنگه‏اي را كه بعدها به نام خودش معروف شد، كشف كرد. وي با كشف تنگه برينْگْ كه شمال شرق آسيا و شمال غرب امريكا را از هم جدا مي‏كند، ثابت كرد كه قاره آسيا از امريكا جدا است. برينگ هم‏چنين جزاير سِنت لارِنْسْ در غرب آلاسكا در درياي برينگ، سن لوران در جنوب شرقي كانادا و ديوميد در درياي برينگ را كشف كرد. وي طي سال‏هاي بعد نيز موفق به كشفياتي گرديد كه نام و آوازه‏اش را بلند گردانيد. در يكي از اين سفرها، توفان‏هاي شديد و مرض و بيماري، او را مجبور كرد كه از اكتشافات جديد چشم بپوشد و بازگردد. در راه بازگشت، كشتي وي به ساحل جزيره‏اي ويران و بي‏آب و علف نزديك منطقه كامْچاتْكا در شرقي‏ترين نقطه روسيه، رسيد و در آن‏جا بود كه در 8 دسامبر 1741 در همان جزيره‏اي كه به نام او ناميده مي‏شود در 60 سالگي درگذشت.

 


نوشته شده در   يکشنبه 17 آذر 1398  توسط   کاربر 1   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode