شهادت فرمانده لشگر 27 محمد رسول اللَّه، برادر پاسدار "علی اکبر حاجیپور" (1362 ش)
علی اکبر» در سال 130 در شهر «آذر شهر » از توابع «تبریز» ، در خانواده ای مؤمن و مذهبی دیده به جهان گشود.شهید حاجی پور پس از شروع جنگ تحمیلی، عازم جبهه های جنوب می گردد و با آموزش و سازماندهی نیروها به مقابله با دشمن متجاوز می پردازد. وی معتقد بود که باید تا قطع کامل ریشه های استعمار و استکبار ، با آنان جنگید و بر این باور، تا پای جان ایستاد. شهید ، در عملیات «فتح المبین» و «بیت المقدس» با مسؤولیت فرمانده گردان وارد عمل می شود . وی در دو عملیات ، رشادت و شهامت فراوانی از خود بروز می دهد. در عملیات بیت المقدس ، بشدت از ناحیه پا مجروح می شود. پس از بهبود یافتن نسبی، با دختری مؤمن ازدواج می کند؛ اما از ازدواج نیز تعلقی در دلش نما فکند که او را از جبهه باز دارد. بار دیگر برای عملیات «رمضان» خودش را به جبهه می رساند که در این عملیات ، فرماندهی گردان خط شکن «عمار» به او محول می شود. شهید با شناسایی دقیق مواضع دشمن، در این عملیات ، خطوط پدافندی دشمن را با یورش جانانه در هم می شکند. حاجی پور برای انجام عملیات «زین العابدین» و «مسلم بن عقیل» خود را به جبهه می رساند و به عنوان مسؤول محور عملیاتی وارد عمل می شود. وی در این دو عملیات ، با فرماندهی مدبرانه ، شهرهای «سومار» و «گیلانغرب» را از تیررس دشمن آزاد و شکست سنگینی را بر دشمن تحمیل می کند. در عملیات «والفجر مقدماتی» ، حاجی پور به عنوان فرمانده گردان عمار، در نوک پیکان حمله واقع می شود و در حماسه ای ستودنی خلق می کند. در عملیات دیگری در منطقه «مهران» ، با طراحی مبتکرانه و هلی برد نیرو به عقب دشمن ، نیروهای عراقی را از پای در می آورد و فرمانده آنان را اسیر می کند. با شروع عملیات «والفجر 4 » ، حاجی پور همراه نیروهای خود به جبهه غرب می رود و با سازماندهی نیروها به دشمن یورش می برد و به کلیه اهداف از پیش تعیین شده می رسد. از جمله ارتفاعات استراتژیک «1904» را که مشرف بر شهر «پنجوین» عراق است ، از چنگ دشمن خارج می کند و با قدرت تمام به منطقه مسلط می شود. شهید حاجی پور پس از تثبیت مواضع به دست آمده در مرحله اول عملیات «والفجر 4» در منطقه غرب، در مرحله دوم عملیات که برای شناسایی مواضع دشمن رفته بود، در دشت «پنجوین» مورد هدف تیر مستقیم تانک دشمن قرار می گیرد و در تاریخ 14 آبان 1362 به فوز عظیم شهادت نایل می شود.
اشغال قسمتي از مناطق جنوبي ايران از سوي آلمان در جريان جنگ جهاني اول (1293 ش)
با آغاز جنگ جهاني اول و تاثيرگذاري بر همه كشورهاي جهان، به ويژه ايران، به لحاظ قرار گرفتن در كنار دولتهاي روس و امپراتوري عثماني كه از طرفهاي درگير جنگ بود، اوضاع داخلي به هم ريخت. در اين ميان، ايران كه بيطرفي خود را اعلام كرده بود از شمال مورد تهاجم روسها واقع گرديد و عثماني نيز از شمال غربي به خاك ايران تجاوز كرد و اين دو بر سر تصرف آذربايجان در خاك ايران به جنگ پرداختند. همچنين دولت انگلستان با چند فروند كشتي، جنوب ايران را مورد تجاوز قرار داد و كشمكش زيادي روي داد. سفارت آلمان هم براي حفظ منافع اتباع خود در ايران، قوه مقاومتي تشكيل داد و عدهاي از مردم را به طرفداري از خود بسيج نمود. چندي بعد هم قواي آلمان وارد ايران شدند و به جان مردم افتادند. اين اوضاع و تجاوزات مكرر، جز قحطي و قتل و غارت مردم ايران، ارمغاني نياورد و خسارات فراواني برجاي نهاد.
تشكيل و آغاز به كار نيروي دريايي ايران (1311 ش)
در دوران قاجاریه تا زمان ناصرالدینشاه، توجهی به توسعه نیروی دریایی نشد. ناصرالدین شاه به منظور توسعه نیروی دریایی، موفق به خرید یک کشتی ۶۵۰ تنی مجهز به چهار اراده توپ کروپ از آلمان گردید که نام آن را پرسپولیس گذارد. همچنین کشتی کوچک دیگری نیز به نام شوش برای تردد و حفظ امنیت کارون خریداری شد. در زمان مظفرالدینشاه نیز چند کشتی کوچک (ازجمله کشتی مظفری) به این ناوگان افزوده شد. ولی طی سالهای بعدی و بدلیل مشکلات داخلی ایران (مشروطیت و پس از آن کودتای سوم اسفند) همه این کشتیها با بیتوجهی مواجه و در نتیجه به تدریج در خور سلطانی نزدیک بوشهر به آب فرو رفته و غرق شدند. به دلیل افزایش منافع انگلستان در خلیج فارس و ایران، ایران سالها مورد تحریم غیر علنی کشورهای اروپایی در برابر فروش اسلحه و ازجمله کشتیهای جنگی قرار گرفت. در سالهای ۱۳۱۱ و ۱۳۱۲، رضا شاه تصمیم به تجدید ناوگان جنگی دریایی گرفت و ماموریت خرید مخفیانه را به پرنس ارفع سپرد. نامبرده با زیرکی موفق گردید تا تعدادی ناو و کشتی و یدک کش از ایتالیا خریداری نموده و مقدمات آموزش افسران ایرانی در ایتالیا را فراهم آورد. مرکز نیروی دریایی ایران خرمشهر بود و در همین محل بود که پادگان، فرماندهی، مخازن و اداره بندر قرار داشت.
مرگ "جِيمز ماكْسْوِلْ" فيزيكدان معروف و بنيانگذار قوانين نور و الكتريسيته(1879م)
جِيمز كلارْكْ ماكْسْوِلْ، فيزيكدان برجسته انگليسي در 13 نوامبر 1831م در شهر ادينبورو، در اسكاتلند به دنيا آمد و تحصيلات مقدماتي خود را در آن شهر آغاز نمود. وي در دوران مدرسه به رياضيات علاقه نشان داد و استعدادش در اين زمينه شكوفا شد به طوري كه در 14 سالگي به اخذ مدالي در رياضيات نائل آمد. ماكسوِل در سال بعد مقالهاي در باب روش ترسيم منحنيهاي بيضوي كامل به انجمن سلطنتي ادينبورو تقديم كرد. اين رساله به حدي كامل، جامع و مهم بود كه جمع زيادي حاضر به قبول اين واقعيت نبودند كه نوجواني پانزده ساله، آن را تهيه كرده است. ماكسول در 16 سالگي براي ادامه تحصيل وارد دانشگاه در زادگاه خود شد و در نتيجه آشنايى با فيزيكدانان بزرگ اسكاتلند، به پديدههاي نوري و فيزيك علاقهمند گرديد. وي پس از چندي بر اثر مطالعه فراوان و راهنمايى استادش، مايكل فارادِي، دريافت كه امواج نوراني و الكترومغناطيسي در حقيقت، چيز واحدي هستند. چند سال بعد اين نظريه تاييد شد و ماكسول بار ديگر به مطالعه و تفكر در اين زمينه پرداخت. وي در سال 1871م، كتاب خود به نام دوره الكتريسيته و مغناطيس را منتشر كرد و اين اثر چنان بديع بود كه بلافاصله به سمت استاد كرسي فيزيك دانشگاه كمبريج انگلستان انتخاب شد. وي در اين كتاب توانست با مجموعه چهار معادله كوتاه خود، واكنش و تاثير متقابل ميدانهاي الكتريكي و مغناطيسي را به درستي شرح دهد و به عنوان مكتشف و بنيانگذار قوانين نور و الكتريسيته معرفي شود. ماكسول معادلات سادهاي ابداع كرد كه كليه پديدههاي مختلف برقي و مغناطيسي را توجيه ميكرد. وي همچنين دريافته بود كه تمامي مولكولهاي يك گاز با سرعت واحدي حركت نميكنند، از اين رو فرمولي به دست آورد كه نشان ميداد چه بخشي ازمولكولهاي يك گاز در حرارت مورد نظر، با چه سرعت مشخصي، حركت خواهند كرد. اين فرمول كه فرمول انتشار ماكسول خوانده ميشود، يكي از پر استفادهترين فرمولهاي عملي رياضي است و كاربردهاي مهمي در شاخههاي فيزيك دارد. عمر جِيمز كلارك ماكسول كوتاه بود و سرانجام در پنجم نوامبر 1879م در 48 سالگي در گذشت.