درگذشت نويسنده متعهد "جلال آل احمد" (1348ش)
جلال آل احمد 11 آذر در سال 1302 در تهران متولد شد. وي در سال 1322 رسماً عضو حزب توده شد و در كنار فعاليتهاي سياسي، در رشته ادبيات فارسي، موفق به اخذ دانشنامه ليسانس گرديد. در سال 1326 به استخدام وزارت فرهنگ درآمد. جلال، نويسندگي را از 16 سالگي آغاز كرده بود و پس از اين كه جذب حزب توده شد با آثار "كسروي" آشنا گرديد. در مبارزه حزبي آل احمد جز شكست و سرخوردگي چيزي وجود ندارد، اما نهضتي كه عميقترين تأثير را بر روحيه او گذارد قيام 15 خرداد 1342 ميباشد. جلال آلاحمد در اين هنگام به اين حقيقت رسيد كه هر چه مكتب غيرخودي هست، جز فريب و استثمار و استعمار، چيزي ندارند. وي به اين نتيجه رسيد كه تنها اميد رهايي بسيج تودهها در دست روحانيت آگاه است نه روشنفكران غرب و شرقزده. بعد از اين كه جلال نسبت به روحانيت و به ويژه امام خميني)ره( اظهار علاقه نمود، ساواك او را مورد تهديد قرار داد و سعي كرد كه جلال را از روحانيت جدا كند. در سال 1347، جلال تهديد به مرگ شد. ساواك ميخواست كه وي را بدون سر و صدا از ميان بردارد. سرانجام در يك صحنه ساختگي و مشكوك در اين روز، بدون هيچ گونه سابقه بيماري در 46 سالگي دارفاني را وداع گفت. پيكر جلال آل احمد در مسجد فيروزآبادي در ري به خاك سپرده شد.
تاسوعاي حسيني (61 ق)
روز تاسوعا یا روز نهم ماه محرم آخرین روزی است که حسین بن علی (ع) سومین امام شیعیان و یارانش شبانگاه آن را درک کردهاند و این روز به شب عاشورا پیوند خوردهاست. این روز در نزد شیعیان از اهمیت بالایی برخوردار است. شیعیان این روز را منتسب به عباس بن علی (ع) نیز میدانند، و این روز را بسان روز عاشورا گرامی داشته و در آن به سوگواری می پردازند. تاسوعا بزرگداشت شهادت اسوه ایثار، ادب و دلاوری بزرگ مردی است که با گذشت بیش از هزار و چهارصد سال ، هنوز تاریخ، روشن از کرامت های اوست و نام او با وفا و ادب و مردانگی همراه است.
جواب ردّ حضرت ابوالفضل العباس (ع) به امان نامه ي شمربن ذي الجوشن (61ق)
شمر بن ذي الجوشن در عصر روز نهم محرم، چون ديد كه عمربن سعد مهيّاي نبرد با امام حسين(ع) است، به نزديك خيام حسيني آمد و بانگ زد كه: فرزندان خواهرم كجايند؟ منظورش حضرت عباس و سه برادرش به نامهاي عبداللَّه، جعفر و عثمان بود كه از فرزندان فاطمهي امالبنين(س) بودند. آن مجلّله از قبيلهي بنيكلات و شِمر هم از همين قبيله بود. امام حسين(ع) كه صداي شمر را شنيد به برادرانش دستور داد كه جواب شمر را بدهيد، اگرچه او فاسق است وليكن با شما قرابت و خويشي دارد. حضرت عباس(ع) به همراه سه برادرش به نزد شمر رفتند. شمر براي آنان، امان نامهاي آورده بود، مشروط بر اين كه از ياري حسين(ع) دست بردارند و سپاهش راترك گويند. حضرت عباس(ع) فرمود: بريده باد دستهاي تو و لعنت باد بر اماني كه براي ما آوردهاي. اي دشمن خدا! ما را امر ميكني كه دست از برادر و مولاي خويش برداريم و سر در طاعت ملعونان برآوريم. آيا ما را امان ميدهي ولي براي پسر رسول خدا(ص) اماني نيست؟ شمر از شنيدن اين پاسخ دندانشكن، خشمناك شد و به لشكرگاه خويش برگشت. در اين شب، امام حسين(ع) برادر خود حضرت اباالفضل را به اردوگاه دشمن فرستاد كه آن شب را مهلت بخواهد، براي اين كه امام و يارانش به نماز و راز و نياز با خداوند بپردازند.
تولد "لوئيچي گالواني" پزشك، فيزيكدان و رياضيدان ايتاليايي (1737م)
لوئيچي گالواني فيزيكدان و رياضيدان ايتاليايى در 9سپتامبر سال 1737 در ايتاليا به دنيا آمد. وي ابتدا در علم طب فارغ التحصيل شد، ولي علاقه او به فيزيك به قدري بود كه يكسره از طب دست برداشت و به فيزيك پيوست. گالواني به سبب تحقيقاتش در علم جراحي و كالبدشكافي، شهرت فراوان دارد و در پرتو مطالعات وسيع خود به پيشرفتهاي قابل ملاحظهاي در زمينه كشف علل تحريك اعصاب نائل شد. وي در تحقيقات خود در اين زمينه به وجود الكتريسيته در بافتِ بدنِ موجود زنده پي برد. او اين مطلب را به صورت يك اصل علمي بيان نمود و جايگاه مهمي در تحقيقات علمي يافت به طوري كه امروزه اصطلاحات متعددي در الكترونيك به نام گالواني ميباشد. لوئيچي گالواني سرانجام در 4 دسامبر سال 1798 در 61 سالگي درگذشت.
تولد "لئون تولْسْتويْ" نويسنده بلند آوازه روسي (1828م)
كُنت لييِف نيكُلاويچ تُولْسْتوي معروف به لئون تولستوي نويسنده شهير روسي در 9 سپتامبر سال 1828م در روستايى در 250 كيلومتري مسكو به دنيا آمد و در كودكي پدر و مادر را از دست داد. از نوجواني، استعداد درخشان و هوش سرشارش، معلمان را به تعجب وا ميداشت. با اين حال مدت زيادي در دانشگاه ماندگار نشد و پس از چهارسال خدمت در ارتش، به قصد پرداختن به نگارش، از نظام خارج شد. وي از آن پس به خلق آثار ادبي روي آورد و رمانهاي متعددي نگاشت. لئون تولستوي عاليترين نمايشگر روح ملت روس و از بزرگترين نويسندگان جهان است. او مانند يك دانشمند الهيات و معتقد به اصول اخلاقي در جستجوي مرامِ دوستي پاك و بيآلايشي بود كه در مسيحيت اوليه وجود داشت و همين امرْ آثار او را مشحون از بشردوستي و احترام به وجود انسان كرده است. تولستوي در مجسم كردن اخلاق و روح مردم روس مقامي ارجمند داشت و معتقد بود كه تنها محبت است كه بايد بر مردم حكومت كند. اين عقايد باعث شد كه كليسا، تولستوي را در 72 سالگي تكفير نمايد. با اين حال در اواخر عمر چنان مشهور شد كه تقريباً همه دنيا او را ميشناختند. با اين كه فلسفه، مشغله تولستوي نبود، اما انديشههايش در افكار فلسفي قرن نوزدهم تأثير فراوان نهاد. تولستوي با هر مكتب فلسفي يا فرقه مذهبي كه حقيقت را در انحصار خود تصور ميكرد مخالف بود و با هر كليسايى كه معتقد بود تنها يك راه و آن هم راه كليسا به سوي خدا وجود دارد، ميجنگيد. اعتقاد خود وي اين بود كه همه اديان بزرگ، بالذات هدايتگر به سوي خداوند هستند. تولستوي مطابق تعليمات خود، خويشتن را از قيد و بند مال و دارايىاش رها ساخت و همانند روستائيان به زندگي پرداخت. تولستوي انديشههاي اخلاقي، اجتماعي و مذهبي خود را در رمانهاي بزرگ، داستانهاي كوتاه و مقالات متعددي مطرح ساخته كه جنگ و صلح، اعترافات و رستاخيز از آن جملهاند. همچنين آثار ديگر او از جمله قزاقها، هنر چيست و حاجي مراد، همه در حد شاهكارهاي ادبي روس است. لئون تولستوي در اواخر عمر خانه را ترك كرد تا اين كه سرانجام در 20 نوامبر سال 1910م مانند بينواترين افراد در بيخانماني و سرگرداني در 82 سالگي درگذشت.
مرگ "مائو تسه تونگ" رهبر پيشين چين و پايه گذار چين كمونيست (1976م)
مائوتسه تونگ، رهبر پيشين چين و پايهگذار چين كمونيست در 26 دسامبر 1893م در ايالت هونان چين به دنيا آمد. وي كه از كودكي، ظلم حاكمان را ميديد، با عادت دادن خود به سختيها، خويشتن را براي مبارزهاي همگاني آماده ميساخت. مائو در سال 1921م با الهام از حزب كمونيستي در شوروي، حزب كمونيست چين را با 12 عضو كه خود رياست آن را بر عهده داشت، تشكيل داد. او از سال 1925م تمام وقت خود را صرف نهضت دهقاني نمود و توانست در سراسر چين به شهرت برسد. مائو در سال 1928م هستههاي اوليه ارتش سرخ چين را بنيان نهاد و به مقابله با دولت مركزي پرداخت. از اين پس چندين پيكار بزرگ بين قواي دولتي و ياران مائو روي داد كه در جريان اين درگيريها ضربات سختي بر ارتش سرخ چين وارد آمد. مائو در 16 اكتبر 1934م، براي اجتناب از رويارويى با ارتش مجهز حكومت، راهپيمايى طولاني 12 هزار كيلومتري خود را آغاز كرد. در اين راهپيمايى كه 368 روز به طول انجاميد، از يكصد هزار نفري كه به همراه مائو به راه افتادند، فقط بيست هزار نفر زنده ماندند. با اين حال افراد ديگري كه در مسير به آنها ميپيوستند، جاي خالي تلف شدگان را پر ميكردند. در اين راهپيمايى شگفتآور، مائو و همراهان او، از 12 ايالت، 18 رشته كوه و 24 رودخانه عظيم عبور كردند. مائو و يارانش سرانجام در اكتبر 1935م، با استقرار در شهركي با نام يننان دست به كار تدوين قانون اساسي، تجديد سازمان ارتش سرخ و انتشار نشريه شدند. هرچند تا اين زمان، نيروهاي كمونيست طرفدار مائو و سپاهيان حكومت مركزي به رهبري چيان كايْچِك درگيريهاي متعددي با هم داشتند، اما پس از حمله ژاپن به چين، نيروهاي دولت و ارتش سرخ به مقابله با ژاپن پرداخته و اين اتحاد به صورت نيم بند به مدت سيزده سال تا سال 1949م ادامه يافت. در اين سال با حمله ارتش سرخ به قواي حكومتي، رژيم پادشاهي در اين كشور سرنگون شد و در اكتبر 1949م جمهوري خلق چين برپا گرديد. از اين پس مائو سريعاً ديكتاتوري كمونيستي خود را در چين برقرار ساخت و با اولويت دادن به كشاورزي و صنعتي، اساس پيشرفت چين را فراهم آورد. مائو در سال 1962 به مبارزه شديدي براي ايجاد آموزش و پرورش سوسياليست دست زد كه به مخالفت توده مردم و اعضاي حزب كمونيست مواجه شد. وي برنامهاش را با هدف به تعبير خودش، راندن پويندگان ناپشيمان سيستم سرمايهداري، آغاز نمود. برنامهاي كه به انقلاب فرهنگي منجر شد. مائو در سال 1965م يك موج فرهنگي با عنوان انقلاب فرهنگي در سراسر چين به راه انداخت و با سركوب مخالفان خود و انجام برخي اصلاحات، قدرت بلامنازع چين را در دست گرفت. در بعد اقتصادي، مائو رهبري گروهي را برعهده داشت كه به ترتيب، ايدئولوژي، مبارزه طبقاتي و كشاورزي اشتراكي رادر اولويت قرار داده بودند. در دوران مائو به رغم فراز و نشيبهاي فراواني كه در روند توسعه اقتصادي چين وجود داشت، تداوم انقلاب و مبارزه عقيدتي اولويت بيشتري نسبت به كسب ثروت و رشد اقتصاد داشت. در عرصه بينالملل نيز هرچند رابطه امريكا و چين كمونيست در دو دهه آغازين حكومت كمونيستها بر چين تيره بود، اما اين رابطه در اوايل دهه 1970م رو به بهبودي رفت و در طي سالهاي بعد، روابط سياسي چين و اكثر كشورهاي جهان از جمله امريكا توسعه يافت. مائو طي بيست و هفت سال حكومت خود، تنها دوبار مسافرت كرد و هر دو بار هم به مسكو رفت. مائو تسه تونگ سرانجام در هشتم سپتامبر 1976م در سن 83 سالگي جان سپرد.