ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : پنجشنبه 8 آذر 1403
پنجشنبه 8 آذر 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : سه شنبه 22 مرداد 1398     |     کد : 188915

روز شمار تاريخ

سه شنبه22مرداد1398-11ذی الحجه1440-13آگوست 2019

عزل محرمانه دكتر محمد مصدق از نخست‏ وزيری توسط محمدرضا شاه پهلوی (1332 ش)

عزل محرمانه دكتر محمد مصدق از نخست‏ وزيری توسط محمدرضا شاه پهلوی (1332 ش)

عزل محرمانه دكتر محمد مصدق از نخست‏ وزيری توسط محمدرضا شاه پهلوی (1332 ش)
در حالي كه مصدق سرگرم اقدامات لازم و ضروري براي بقاي خود بود، دولت‏هاي انگلستان و آمريكا با ايادي دربار پهلوي، دست به هم داده، نقشه سرنگوني حكومت را طراحي و آماده اجرا كرده بودند. در روز 22 مرداد 1332، محمدرضا پهلوي، به طور محرمانه دكتر محمد مصدق را از نخست‏وزيري عزل كرد و سرلشكر زاهدي را به نخست‏وزيري برگزيد. اين تصميم بر اساس توصيه دولت‏هاي آمريكا و انگليس انجام شد، زيرا دولت مصدق با حمايت مردم، نفتِ ايران را ملي كرده بود كه عملي مخالف منافع استعماري به شمار مي‏رفت. هرچند در اين ميان، مصدق با درخواست اختيارات بيشتر از شاه و مجلس، موجبات نگراني و ترس پهلوي را فراهم كرده بود. از اين رو، شاه براي دوري از عواقبِ رويدادهاي ناشي از بركناري مصدق، به شمال ايران رفت. وقتي خبر عزل مصدق به او داده شد، وي اين حكم را نپذيرفت و اين حركت را كودتايي عليه خود قلمداد كرد. در بامداد روز 25 مرداد، خبر كودتا به طور مشروح از رسانه‏هاي گروهي پخش شد. پس از آن‏كه طرح بركناري مصدق شكست خورد، محمدرضا پهلوي به عراق و ايتاليا گريخت. با اعلام خبر كودتاي نافرجام عليه دولت، مردم مجسمه‏هاي شاه و پدرش را به زير كشيدند و عكس‏هاي محمدرضا را از ادارات برداشتند. اما چند روز پس از فرار مفتضحانه شاه از كشور، كودتاي 28 مرداد توسط آمريكا و انگليس اجرا شد و شاه پس از سقوط دولت مصدق به ايران بازگشت و به حكومت مستبدانه خود ادامه داد.

پايان عمليات نصر ۷ (1366ش)

پايان عمليات نصر ۷ (1366ش)
در خرداد ماه سال ۱۳۶۶ش، همزمان با انجام عمليات نصر ۴ در محور ماووت، نيروي زميني سپاه پاسداران، به قرارگاه قدس مأموريت داد تا عمليات نصر ۷ را در منطقه عمومي سردشت و بر روي ارتفاعات جنگلي باني‌گدار، منافقين (نام‌گذاري اين ارتفاع به‌وسيله سازمان رزم خودي انجام شده بود) و چهارقلو با هدف مسدود کردن تنگه و رسيدن به رودخانه گلاس انجام دهد. براي اين منظور، لشکرهاي ۲۷ حضرت رسول (ص) و ۷ ولي عصر (عج) در نظر گرفته شدند. اما بررسي منطقه از جنبه عملياتي، روشن ساخت که اين يگان‌ها براي انجام عمليات کافي نيستند و به توان بيش‌تري نياز است از اين‌رو، منطقه عملياتي محدودتر شد و ارتفاعات فرفري و کله‌قندي در جنوب ارتفاعات دوپازا براي انجام يک تک محدود انتخاب شدند تا زمينه براي عمليات بعدي فراهم شود. پس از عمليات نصر ۵، لشکر ۲۷ رسول (ص) سپاه پاسداران در خط پدافندي عمليات نصر ۵ مستقر شد تا به کمک تيپ ۱۸ الغدير در منطقه پدافند کند. لشکر ۲۷ حضرت رسول (ص)، سپس عمليات بر روي ارتفاع دوپازا را به قرارگاه قدس پيشنهاد کرد، که با آن موافقت شد. و بدين‌ترتيب، عمليات نصر ۷ در دستور کار قرار گرفت. • مهم‌ترين هدف‌هاي تاکتيکي اين عمليات عبارت بودند از: ۱- خارج کردن منطقه عمومي سردشت از ديد و تير دشمن و درنتيجه، قطع آتش مؤثر دشمن روي منطقه، ۲- ايجاد خط پدافندي مناسب در طول مرز، ۳- به دست آوردن جاي پاي مناسب براي انجام عمليات‌هاي بعدي. • ارتفاع دوپازا (۲۷۹۱ متر) به‌عنوان بلندترين ارتفاع منطقه در امتداد سلسله ارتفاعات دوپازا در ۱۳ کيلومتري غرب سردشت در خط نوار مرزي قرار دارد. دوپازا از شمال به دو ارتفاع اسپيدان و بلفت، از جنوب به ارتفاعات لک‌لک، شهيد زين‌الدين، کله‌قندي و فرفري محدود مي‌شود و از شرق به کوه‌هاي رستم‌آليان و کاني‌رش و در غرب به دشت قلعه‌ديزه و شهر قلعه‌ديزه عراق منتهي مي‌گردد. • منطقه عملياتي در قلمرو سپاه يکم ارتش عراق قرار داشت در آن منطقه، لشکر ۲۴، گردان ۴۹ زرهي با ۳۰ تانک و شش گردان توپخانه، مستقر بودند علاوه بر اين، چهار گردان به‌عنوان احتياط منطقه وظيفه داشتند از يگان‌هاي خط پشتيباني کنند. به‌دليل اهميت ارتفاعات دوپازا و نقش آن در تسلط بر منطقه، دور تا دور ارتفاعات کانالي به عرض ۵۰ سانتي‌متر و به ارتفاع دو متر حفر شده بود. افزون بر اين، استفاده از استحکامات شامل سيم خاردار، مين و برخي مواضع ديگر خط پدافندي دشمن را بيش‌تر تقويت کرده بود. به‌ويژه پس از عمليات نصر که حساسيت بيش‌تر دشن را در پي داشت، لشکر ۲۴ تلاش مي‌کرد از تحرکات خودي در اين محور و هدف‌هاي آن آگاهي يابد، از اين‌رو نسبت به تک خودي حساسيت داشت و به‌همين دليل خط دشمن با دو گروهان و جابه‌جايي تيپ ۸۱ با تيپ ۱۱۴ و برخي اقدامات ديگر، تقويت شد. • در ۱۴ مرداد ۱۳۶۶ش، در ساعت ۲:۳۰ بامداد، عمليات نصر ۷ آغاز شد و تا صبح، سلسله ارتفاعات دوپازا، يال ارتفاعات بلفت، ارتفاع صخره‌اي و يال ارتفاع دوپازا به تصرف نيروهاي خودي درآمد. دشمن با مشاهده عزم رزمندگان، پس از کمي مقاومت، اقدام به عقب‌نشيني کرد. تنها در دو نقطه، دشمن مقاومت بيش‌تري از خود نشان داد که در هم شکسته شد: ارتفاع پشت قله اصلي در محدوده لشکر ۲۷ حضرت رسول (ص) و چهارمين ارتفاع واقعي در منتهي‌اليه شمالي دوپازا در محور لشکر ۳۱ عاشورا. مسئله قابل ملاحظه در اين عمليات، تلفات بسيار اندک نيروهاي خودي در حين حمله به دشمن بود به‌گونه‌اي‌که لشکر ۲۷ حضرت رسول (ص) تا صبح عمليات، تنها يک شهيد داشت. اين مسئله نشان‌دهنده غافل‌گير شدن دشمن بود. از حدود ساعت ۱۰ صبح، دشمن، در چند محور اقدام به پاتک کرد که سرکوب شد. در اين ميان، آتش و تعرض دشمن به جناح چپ بيش‌تر جلب توجه مي‌کرد، از اين‌رو فرمانده قرارگاه قدس به تيپ ۳۳ المهدي دستور داد، وارد منطقه شده و در کنار تيپ ۱۸ الغدير قرار گيرد. براساس طرح مانور، تيپ ۲۹ نبي اکرم (ص) در شب دوم، مرحله دوم عمليات را به‌منظور تصرف ارتفاع بلفت آغاز کرد و در همان ساعات نخست درگيري موفق شد قله اصلي اين ارتفاع را آزاد کند . پس از اين، جنگ براي تصرف ساير مواضع دشمن در ارتفاع، ادامه يافت و با کمک آتش پشتيباني، پيشروي‌هاي بعدي صورت گرفت و تا صبح، ارتفاع بلفت به‌طور کامل تصرف شد. صبح روز اول و روزهاي بعد (تا ۲۳ مرداد ۱۳۶۶ش) دشمن ده بار به ارتفاع بلفت حمله کرد اما تمامي آن‌ها با مقاومت رزمندگان اسلام، در هم شکسته شد و منطقه تصرف‌شده، تثبيت گرديد. در اين عمليات تمام هدف‌هاي مورد نظر تصرف شد و دشمن پس از ۹ روز تلاش و حمله به مواضع تصرف‌شده، نتوانست موفقيتي به‌دست آورد. در اين عمليات ۲۵۰ تن از نيروي دشمن به اسارت درآمدند و براساس اطلاعات به‌دست آمده از آن‌ها، کليه يگان‌هاي دشمن که در منطقه حضور داشتند، ۵۰ تا ۶۰ درصد متحمل تلفات شده بودند. در سه روز نخست عمليات (۱۴ تا ۱۶ مرداد ۱۳۶۶ش) از نيروهاي خودي نيز ۷۳۳ تن مجروح و ۱۷۵ تن به شهادت رسيدند.

رحلت استاد بزرگ اخلاق و عالم عارف، آيت ‏اللَّه "ميرزا جواد ملكي تبريزي" (1344 ق)

رحلت استاد بزرگ اخلاق و عالم عارف، آيت ‏اللَّه "ميرزا جواد ملكي تبريزي" (1344 ق)
ميرزا جوادآقا فرزند حاج ميرزا شفيع، عارفي كامل، عالمي عامل،سالكي و اصل و فقيهي گرانقدر بود. وي در تبريز متولد شد و پس از تحصيل مقدمات و سطوح به نجف اشرف عزيمت كرد و از محضر اساتيد برجسته‏اي چون حاج آقا رضا همداني، آخوند خراساني، محدث نوري و آخوند همداني استفاده نمود. ميرزا جواد ملكي در سال 1320 قمري پس از مراجعت به ايران در تبريز سكني گزيد و در اوج مشروطيت به قم مهاجرت كرد. وي به تمام معني اهل عبادت و تهجد بود. آيت اللَّه بهاءالديني، شيخ عباس تهراني و حضرت امام خميني از شاگردان برجسته‏ي او مي‏باشند. از مرحوم ملكي آثار ارزنده‏اي از جمله اسرار الصلاة، المراقبات، اعمال السنة، رساله‏اي در فقه و رساله‏ي لقاءاللَّه به جاي مانده است. اين عالم رباني سرانجام پس از يك عمر تلاش در راه تهذيب انسان‏ها در سحرگاه يازدهم ذي‏الحجه ‏ي سال 1344 قمري به ديار باقي شتافت و در قبرستان شيخان قم به خاك سپرده شد.

مرگ "فلورانْسْ نايْتينْگِلْ" پرستار معروف انگليسي (1910م)

مرگ "فلورانْسْ نايْتينْگِلْ" پرستار معروف انگليسي (1910م)
خانم فلورانس نايْتينْگِلْ پرستار معروف انگليسي در 12 مه سال 1820م در ايتاليا متولد شد، اما همه ايام جواني را در انگلستان به سر برد. فلورانس از آغاز جواني كوشش در راه ياري به انسان‏ها را بر هر كار ديگري ترجيح مي‏داد و سرانجام نيز بر آن شد كه وجود خود را وقف پرستاري از بيماران كند. وي مدتي در انگلستان و ساير نقاط اروپا به تحصيل و مطالعه در وضع پرستاران و بيماران پرداخت. سپس با به دست گرفتن رياست يك بيمارستان به تربيت پرستار مشغول شد، اما جنگ كريمه در دهه 1850م كار او را نيمه تمام گذاشت. علي‏رغم اين كه پرستاري از بيماران جنگي كاري طاقت‏فرسا بود ولي خانم نايتينگل در اندك زماني، به همراه 38 پرستار ديگر، پرستاري از ده هزار سرباز بيمار را برعهده گرفت و با بيست ساعت كار شبانه‏روزي توانست ميزان مرگ و مير را از 42 درصد به 2 درصد كاهش دهد. وي شب‏ها چراغ به دست در ميدان‏هاي جنگ به دنبال زخمي‏ها مي‏گشت و به همين دليل او را خاتون فانوس به دست، نام دادند. وي در جريان همين جنگ كريمه، به تب هولناكي كه به تب كريمه معروف بود دچار شد، اما با اين همه، همچنان به كار ادامه مي‏داد تا اينكه ارتش انگلستان، كريمه را ترك كرد. پس از اين جنگ بود كه شهرت فلورانس نايتينگل عالم‏گير شد و مورد تقدير دولت انگليس قرار گرفت. با اين حال، وي با پول اين جايزه، مدرسه پرستاري لندن را بنيان گذاشت و با همت او، نمونه‏هاي ديگري از آن مدرسه در جاهاي ديگر تأسيس شد. هم‏چنين راهنمايي‏هاي نايتينگل در فن پرستاري، بعدها در جنگ‏هاي امريكا و هندوچين بسيار سودمند بود. خانم فلورانس نايتينگل، از پيش‏آهنگان تأسيس سازمان صليب سرخ جهاني نيز به شمار مي‏رود. وي سرانجام در 13 اوت 1910م در 90 سالگي در اوج شهرت و احترام درگذشت.

درگذشت "ويلبِر رايْتْ" يكي از سازندگان هواپيماي موتوردار (1912م)

درگذشت "ويلبِر رايْتْ" يكي از سازندگان هواپيماي موتوردار (1912م)
ويلبر رايت، مبتكر امريكايى در 12 ژوئيه 1868م در ايالت اوهايو در امريكا به دنيا آمد. ويلبر كه چهار سال از برادرش اُرويل بزرگ‏تر بود فرزندان كشيش تهيدستي بودند كه نمي‏توانست وسيله تحصيل آنان را فراهم سازد. از اين رو، اين دو برادر كه به كارهاي فني و ساختمان موتورها علاقه داشتند به ساخت ماشين‏آلات گوناگون مشغول شدند و يك كارگاه دوچرخه سازي تأسيس كردند. هنگامي كه ويلبر يازده ساله بود به تقاضاي برادرش اُرويل، درصدد برآمد تا بادبادك‏هاي جعبه‏اي را كه مي‏توانست پرواز كند بسازد. هرچند اين تلاش‏ها به ساخت هواپيماي كوچك بادي و بي‏موتور انجاميد و بعدها نيز آن را تكميل كردند ولي از آن جهت كه اين نوع هواپيما چندان قابل كنترل توسط انسان نبود، از رده خارج شد. تلاش برادران رايت در سال‏هاي بعد باعث شد كه پس از زحمات فراوان سرانجام موفق به ساخت هواپيماي موتوردار شدند و براي اولين بار، اين هواپيما را در 17 دسامبر 1903م به پرواز درآوردند. هرچند اولين پرواز رسمي اين هواپيما 59 ثانيه به طول انجاميد ولي تلاش خستگي‏ناپذير اين دو برادر در تكميل اين اختراع باعث شد كه اين هواپيما در نمايش آزمايشي خود ركود 56 دقيقه را به ثبت برساند. ويلبر رايت سرانجام در 13 اوت 1912م در اوج شهرت و افتخار در 45 سالگي درگذشت. با اين حال برادرش اُرويل كار تكميل هواپيما را ادامه داد و باعث ساخت هواپيماهاي پيشرفته در سال‏هاي بعد گرديد. امروزه صنعت مدرن هواپيماسازي كه قادر است هواپيماهاي بسيار بزرگ و سريع و قاره‏پيما بسازد، با نام برادران رايت گره خورده است.
 

آغاز ساخت ديوار برلين و تقسيم پايتخت آن به دو قسمت غربي و شرقي (1961م)

آغاز ساخت ديوار برلين و تقسيم پايتخت آن به دو قسمت غربي و شرقي (1961م)
بعد از جنگ جهاني دوم و آغاز دوره‏اي ديگر از رويارويى‏ها كه به "جنگ سرد" موسوم گرديد، مسئله آلمان به عنوان نقطه تلاقي دو انديشه ليبراليسم و كمونيسم مطرح گرديد. از يك طرف تبليغات گرم و شديد بوق‏هاي تبليغاتي غرب كه از رفاه، آزادي و كرامت انساني دم مي‏زدند و از سوي ديگر انديشه ماركسيستي و تسلط دولت بر همه چيز و شكل‏گيري طبقات در جامعه بي‏طبقه، باعث مي‏شد تا ساكنان شرق اروپا، كه در زير سلطه كارگزاران شوروي قرار داشتند و به ويژه مردم آلمان و شهر برلين به دنبال آسايش و رفاه وعده داده شده، باشند. با اوج‏گيري اين وضعيت و در عين حالْ رجزخواني سران امريكا و شوروي مبني بر نحوه حل مسئله برلين و از جمله پيشنهاد خروشچف مبني بر واگذاري برلين به آلمان شرقي و خروج نيروهاي بيگانه از آن، در نيمه شب 13 اوت 1961م پليس آلمان شرقي بناي ديواري 45 كيلومتري را آغاز نمود كه ابتدا با سيم خاردار و موانع ديگر ساخته شد و سپس به ديواري محكم كه از آن به "ديوار آهنين" ياد مي‏شود، تبديل گرديد. اين ديوار كه از مظاهر اختلاف و عدم تفاهم ميان شرق و غرب به حساب مي‏آمد، مدت 28 سال پا برجا بود و شهر برلين را به دو قسمت تقسيم مي‏نمود. در اين ميان، تنها يك دروازه تحتِ كنترلْ، رفت و آمد ميان دو كشور را ممكن مي‏ساخت. با وزيدن نسيم اصلاحات در بلوك شرق، ديوار برلين به عنوان نمادِ تفكري منحط و فروپاشيده، در 9 نوامبر 1989م توسط مردم تخريب شد و در اكتبر سال بعد با ادغام دو بخش غربي و شرقي، آلمان واحد شكل گرفت.


نوشته شده در   سه شنبه 22 مرداد 1398  توسط   کاربر 1   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode