یک وجهی که برای غیبت امام عصر بیان می کنند این است که این غیبت خشم الهی است. ما در دورانی هستیم که مورد غضب حضرت حق است.
به گزارش خبرنگار مهر، متن زیر جلسه پنجاه و چهارم از سلسله مباحث مهدویت است که توسط حجت الاسلام سیدمحمدباقر علوی تهرانی ایراد شده است.
سومین وجه از ادله و حکمتهای غیبت امام عصر، سنت امتحان است که در مورد آن صحبت کردیم و عرض کردیم که غیبت امام عصر امتحان درون گروهی است و برای کسانی است که منتسب به حضرت هستند.
چرا این مسئله امتحان مهم است؟ امتحان از این جهت مهم است که ثابت قدمها در دوره غیبت تعداد کمی دارند. برای اینکه این تعداد کم معلوم بشوند، باید این غیبت ادامه پیدا کند. امام زین العابدین میفرماید «أَنَّ لِلْقَائِمِ مِنَّا غَیْبَتَیْنِ إِحْدَاهُمَا أَطْوَلُ مِنَ اَلْأُخْرَی أَمَّا اَلْأُولَی فَسِتَّةُ أَیَّامٍ أَوْ سِتَّةُ أَشْهُرٍ أَوْ سِتُّ سِنِینَ وَ أَمَّا اَلْأُخْرَی فَیَطُولُ أَمَدُهَا حَتَّی یَرْجِعَ عَنْ هَذَا اَلْأَمْرِ أَکْثَرُ مَنْ یَقُولُ بِهِ فَلاَ یَثْبُتُ عَلَیْهِ إِلاَّ مَنْ قَوِیَ یَقِینُهُ وَ صَحَّتْ مَعْرِفَتُهُ وَ لَمْ یَجِدْ فِی نَفْسِهِ حَرَجاً مِمَّا قَضَیْنَا وَ سَلَّمَ لَنَا أَهْلَ اَلْبَیْتِ».
یعنی براستی برای قائم از ما دو غیبت است که یکی از دیگری درازتر است اولی شش روز یا شش ماه یا شش سال است و دیگری طول کشد تا بیشتر قائلین بآن از آن برگردند و بر آن ثابت نماند مگر کسی که یقین او قوی و معرفتش درست باشد و در دلش گرفت و گیری نباشد از آنچه ما حکم میکنیم و تسلیم ما اهل بیت باشد.
لذا این مسئله غیبت برای جداکردن هوادار واقعی و هودارنما لازم است.
دومین وجه این است که مردمان دوران غیبت بهترین مردمان هستند. راوی نقل میکند که پیامبر دعا میکردند «اللَّهُمَّ لَقِّنِی اِخْوَانِی مَرَّتَیْنِ فَقَالَ مَنْ حَوْلَهُ مِنْ اَصْحَابِهِ امَا نَحْنُ اِخْوَانُکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ لَا اِنَّکُمْ اَصْحَابِی وَ اِخْوَانِی قَوْمٌ فِی آخِرِ الزَّمَانِ آمَنُوا وَ لَمْ یَرَوْنِی لَقَدْ عَرَّفَنِیهِمُ اللَّهُ بِاَسْمَائِهِمْ وَ اَسْمَاءِ آبَائِهِمْ مِنْ قَبْلِ اَنْ یُخْرِجَهُمْ مِنْ اَصْلَابِ آبَائِهِمْ وَ اَرْحَامِ اُمَّهَاتِهِمْ لَاَحَدُهُمْ اَشَدُّ بَقِیَّةً عَلَی دِینِهِ مِنْ خَرْطِ الْقَتَادِ فِی اللَّیْلَةِ الظَّلْمَاءِ اَوْ کَالْقَابِضِ عَلَی جَمْرِ الْغَضَا اُولَئِکَ مَصَابِیحُ الدُّجَی یُنْجِیهِمُ اللَّهُ مِنْ کُلِّ فِتْنَةٍ غَبْرَاءَ مُظْلِمَة»
یعنی خداوندا! برادران مرا به من بنمایان. اصحاب عرض کردند: یا رسول اللَّه! مگر ما برادران شما نیستیم؟ فرمود: نه! شما اصحاب من میباشید، برادران من مردمی در آخرالزمان هستند که به من ایمان میآورند، با اینکه مرا ندیدهاند. خداوند آنها را با نام و نام پدرانشان، پیش از آنکه از صلب پدران و رحم مادرانشان بیرون بیایند، به من شناسانده است. ثابت ماندن یکی از آنها بر دین خود، از صاف کردن درخت خاردار (قتاد) با دست در شب ظلمانی، دشوارتر است. و یا مانند کسی است که پارهای از آتش چوب درخت «غضا» را در دست نگاه دارد. آنها چراغهای شب تار میباشند، پروردگار آنان را از هر فتنه تیره و تاری نجات میدهد.
مسئله امتحان بودن غیبت به این خاطر است که عناوینی که ذکر شد، مهم هستند و باید محقق شوند.
وجه چهارمی که برای غیبت امام عصر بیان میکنند این است که این غیبت خشم الهی است. ما در دوران خوبی زندگی نمیکنیم. در دورانی هستیم که مورد غضب حضرت حق است.
امام باقر به محمد فرج نامهای نوشتند که «إِذَا غَضِبَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی عَلَی خَلْقِهِ نَحَّانَا عَنْ جِوَارِهِمْ» یعنی چون خدا تبارک و تعالی بر خلقش خشم کند ما را از جوارشان دور کند.
محدثین این روایت و این تیپ از روایات را در باب غیبت نوشته اند. یعنی وقتی خواستند راجع به غیبت امام عصر بنویسند، عنوانی را باز کردند و این تیپ از روایات را در آنجا نوشته اند. معلوم میشود که این مسئله غضب در دوران غیبت مطرح است.
جناب مجلسی در کتاب بحار، به این مسئله اشاره کردند و وقتی این روایت را ذکر میکنند، میفرمایند این تیپ از روایت بر این مسئله دلالت دارد که غیبت امام عصر نشانه غضب حضرت حق بر اکثریت جامعه است.
بنابراین گناهان ما موجب میشود که ما از فیض دیدار امام محروم باشیم. این را در طایفهای از روایات که چند مورد آن را اشاره خواهم کرد، میبینیم.
امیرالمومنین میفرمایند «إِنَّ مِنْ وَرَائِکُمْ فِتَناً مُظْلِمَةً عَمْیَاءَ مُنْکَسِفَةً لاَ یَنْجُو مِنْهَا إِلاَّ اَلنُّوَمَةُ قِیلَ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ وَ مَا اَلنُّوَمَةُ قَالَ اَلَّذِی یَعْرِفُ اَلنَّاسَ وَ لاَ یَعْرِفُونَهُ وَ اِعْلَمُوا أَنَّ اَلْأَرْضَ لاَ تَخْلُو مِنْ حُجَّةٍ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَکِنَّ اَللَّهَ سَیُعْمِی خَلْقَهُ عَنْهَا بِظُلْمِهِمْ وَ جَوْرِهِمْ وَ إِسْرَافِهِمْ عَلَی أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ خَلَتِ اَلْأَرْضُ سَاعَةً وَاحِدَةً مِنْ حُجَّةٍ لِلَّهِ لَسَاخَتْ بِأَهْلِهَا وَ لَکِنَّ اَلْحُجَّةَ یَعْرِفُ اَلنَّاسَ وَ لاَ یَعْرِفُونَهُ - کَمَا کَانَ یُوسُفُ یَعْرِفُ اَلنَّاسَ وَ هُمْ لَهُ مُنْکِرُونَ.»
یعنی به راستی که فتنههایی ظلمانی و کدر و تاریک پشت سر دارید که جز نومه (کسی که عنوانی در مردم ندارد و به کلّی قدرش مجهول و ناشناخته است) کسی از آن نجات نمییابد، به آن حضرت عرض شد: ای امیرمؤمنان نومه چیست؟ فرمود: آن کسی است که مردم را میشناسد ولی مردم او را نمیشناسند، و بدانید که زمین از حجّت خدای عزّ و جلّ خالی نمیماند ولی خدای عزیز بزودی دیدۀ خلقش را از او نابینا میسازد به خاطر ظلم و جورشان و زیادهروی آنان نسبت به خودشان و اگر زمین یک ساعت از حجّت خدا خالی بماند اهل خود را فرو میبرد، لکن آن حجّت مردم را میشناسد و آنان او را نمیشناسند، چنان که یوسف مردم را (برادرانش را) میشناخت و آنها او را نمیشناختند.
لذا امیرالمومنین به صراحت بیان میکنند که دلیل اینکه امام عصر دیده نمیشوند، گناهان مردم است.
دلیل قرآن هم دارد. میفرمایند کسی به حقیقت قرآن راه پیدا نمیکند «لا یمسه الا المطهرون» مطهرون یعنی کسانی که اهل توبه باشند.
وقتی پیامبر قرآن و عترت را در حدیث ثقلین کنار هم میآورد، معطوف و معطوف علیه، حکم همدیگر را دارند. لذا شرط دستیابی که به حقیقت عترت هم تطهیر خواهد بود.
این سنت الهی در مورد امام دوازدهم است و به این معنی نیست که کسانی که در دوران حضرت صادق بوده اند و امام را میدیدند، انسانهای خوبی بوده اند. این مسئله در دوران غیبت کارسازی دارد.
فرستاده امام زمان به پسر مهزیار که مشتاق دیدار امام بوده میفرماید «ما الذی ترید یا اباالحسن؟» چه میخواهی ای ابو الحسن؟ وی جواب داد: «الامام المحجوب عن العالم» امامی را که از جهان، پوشیده و پنهان است. او گفت: «و ما هو محجوب عنکم ولکن حجبه سوء اعمالکم» امام از شما محجوب و پنهان نیست، اما بدرفتاریها و زشتکاریهایتان، او را از شما پوشانده و مخفی ساخته است.
در توقیعی که از امام زمان به شیخ مفید در سرداب صادر شد، میفرماید «وَ لَوْ أَنَّ أَشْیاعَنَا وَفَّقَهُمْ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَی اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِی الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَیهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْیمْنُ بِلِقَائِنَا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعَادَةُ بِمُشَاهَدَتِنَا عَلَی حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَ صِدْقِهَا مِنْهُمْ بِنَا فَمَا یحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا یتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَکرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ»
یعنی اگر شیعیان ما که خداوند توفیق طاعتشان دهد، در راه ایفای پیمانی که بر دوش دارند، همدل میشدند، میمنت ملاقات ما از ایشان به تأخیر نمیافتاد، و سعادت دیدار ما زودتر نصیب آنان میگشت، دیداری بر مبنای شناختی راستین و صداقتی از آنان نسبت به ما؛ علّت مخفی شدن ما از آنان چیزی نیست جز آنچه از کردار آنان به ما میرسد و ما توقع انجام این کارها را از آنان نداریم.
یعنی اگر من یک ایمان درست داشته باشم در همین شرایط به محضر امام عصر راه پیدا میکنم. اگر راه پیدا نمیکنم به خاطر سوء رفتار من است.