ژانر تریلر (thriller) یکی از جذابترین، پرطرفدارترین و هیجانانگیزترین ژانرهای سینمایی است که کمتر مخاطبی میتواند به آن علاقهای نداشته باشد. اگر چه بهترین فیلمهای این ژانر شناختهشده هستند و شما نیز بدون شک نام بسیاری از آنها را شنیده اید، اما برخی دیگر علیرغم زیبایی و ارزش سینماییشان کمتر مورد توجه قرار گرفته اند.
به گزارش پایگاه خبری تیک (Tik.ir) ؛ کارگردانان بسیاری در طول تاریخ سینما موفق به خلق تریلرهایی دیدنی شده اند که توسط سینماروها و منتقدان مورد ستایش قرار گرفته اند. اگر چه بهترین فیلمهای این ژانر شناخته شده هستند و شما نیز بدون شک نام بسیاری از آنها را شنیده اید، اما برخی دیگر علیرغم زیبایی و ارزش سینمایی شان کمتر مورد توجه قرار گرفته اند.
از تریلرهای اروپایی تا جواهرات کالت، در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با ۱۰ مورد از بهترین فیلمهای تریلر کلاسیک آشنا کنیم که کمتر مورد توجه قرار گرفته اند، اما باید در فهرست تماشای هر طرفداری تریلری قرار داشته باشند.
۱۰- آقای کلاین (۱۹۷۶)
فیلم «آقای کلاین» (Mr. Klein) به کارگردانی ژوزف لوزی فرانسوی، یک تریلر کافکایی در مورد ماجراجوییهای بدفرجام یک دلال آثار هنری است. آلن دلون، بازیگر افسانهای سینمای فرانسه، نقش آقای کلاین را بازی میکند که یک تاجر و دلال موفق اشیاء عتیقه است. داستان فیلم در شهر پاریس و در دوران اشغال این شهر توسط نازیها رخ میدهد و داستان آقای کلاین را روایت میکند که نمیداند مردی دیگر در شهر با نام رابرت کلاین وجود دارد که یهودی بوده و از اعضای مقاومت به شمار میآید.
وقتی که کلاین حقیقت را در مورد شخص هم نامش میفهمد باید بی گناهی خود را ثابت کند، زیرا آلمانها در تعقیب او هستند. ادامه داستان یک تریلر تاریک و کند رونده در مورد موجودیت و هویت است. باید گفت که این شاهکار مورد توجه قرار نگرفته در سایه فیلم «خدمتکار» (The Servant)، شاهکار دیگر لوزی، قرار گرفته است.
اگر چه این فیلم داستان کنایه آمیز موجودیت انسان و اجتناب ناپذیر بودن مرگ را روایت میکند، اما میتوان آن را همزمان مطالعه فلسفی پوچی و جبرگرایی نیز دانست، زیرا شخصیت اصلی داستان در نهایت نمیتواند از سرنوشت تلخش فرار کند. علاوه بر این، لوزی یک تصویرسازی کابوس گونه از بحران وجودی ارائه میدهد که با داستان «محاکمه» (The Trial) کافکا شباهتهای بسیاری دارد به خصوص در این باب که هیچ راه فراری از واقعیت دیوانه کننده حاضر در داستان وجود ندارد.
۹- آن روز سرد در پارک (۱۹۶۹)
فیلم «آن روز سرد در پارک» (That Cold Day in the Park) بدون شک یکی از فیلمهای رابرت آلتمن، کارگردان افسانهای هالیوود، است که بسیار مورد بی مهری قرار گرفت. این تریلر روانشناختی نادیده گرفته شده در مورد داستان غیرمتعارف و عجیب و غریب فرانسیس آوستین (سندی دنیس)، یک زن ثروتمند، اما تنهاست که در زندگی خسته کننده و ملال آور خود گرفتار شده است. اگر چه در ظاهر به نظر میرسد که فرانسیس دوستان با جایگاه اجتماعی بالای زیادی در اطراف خود دارد، اما با مرگ مادرش به شدت احساس درماندگی و تنهایی به سراغش میآید.
در یک روز سرد، او پسربچه نوجوان خوش سیمایی را از پارک کنار آپارتمانش به خانه خود دعوت میکند. در ابتدا پسرک وانمود میکند که لال است، اما بعد از دیدن حرکات عجیب فرانسیس به حرف میآید. زن داستان نه تنها پسرک را در خانه اش زندانی میکند بلکه از لحاظ جنسی نیز نظرش به او جلب میشود. رابطه نامتعارف این دو با اوج داستانی و یک پایان غیرمنتظره همراه میشود.
دنیس یک بازی خارق العاده و ترسناک از خود در نقش یک زن از لحاظ روانی بی ثبات با امیال تاریک ارائه میدهد و یکی از تاریکترین شخصیتهای تمام فیلمهای آلتمن را خلق میکند. «آن روز سرد در پارک» یکی از اولین فیلمهای رابرت آلتمن در مورد عواقب نداشتن صداقت، دروغگویی و سرکوب جنسی است که شباهت زیادی با فیلم «انزجار» (Repulsion) یکی از شاهکارهای متعدد رومن پولانسکی دارد.
۸- رولت چینی (۱۹۷۶)
فیلم «رولت چینی» (Chinese Roulette) یک تریلر آوانگارد به کارگردانی راینر ورنر فاسبیندر، کارگردان نامی و صاحب سبک آلمانی، است. این فیلم داستان آنجلا را روایت میکند، دختر جوانی که والدینشبه خاطر نقص فیزیکی اش (چلاق بودن) از او متنفرند و غیرمستقیم او را تحقیر میکنند. والدین او که هر دو در ظاهر به شکلی غیرطبیعی با دخترشان با ادب رفتار میکنند، در خفا با اشخاص دیگر رابطه دارند.
آنجلا که مانند والدینش با بیرحمی و خشونت بزرگ شده، در تلاش برای انتقام از والدینش ترتیبی میدهد که آنها و افرادی که به صورت پنهانی با آنها رابطه دارند در یک کلبه روستایی با یکدیگر روبرو شوند. در این کلبه و از طریق یک بازی حدسی که رولت چینی نامیده میشود دروغها و رازهای بین پدر و مادرش فاش میشود.
دقیقتر بگوییم اینکه بازی «رولت چینی» یک تمرین بیرحمی و تصویرسازی تاریک از داشتن زندگی سخت و جهنمی است. از طریق چند سوال بیرحمانه، رازهای پنهان و دروغهای شیطانی فاش میشوند. این بازی بدین دلیل رولت چینی نام گرفته، زیرا به اندازه شکنجه معروف چینیها بیرحمانه و به اندازه بازی رولت روسی مرگبار است. اگر چه شخصیتهای داستان اسلحهای در دست ندارند، اما واژهها و سوالات آنها به همان اندازه مرگبار و بیرحمانه قربانی میگیرد.
۷- ترن (۱۹۷۴)
جان فرانکنهایمر که یکی از مشهورترین و بهترین کارگردانان تمام دوران است، با فیلم «ترن» (The Train) یک تریلر تعلیقی دیگر در مورد اتفاقات تراژیک جنگ جهانی دوم ساخته است. داستان فیلم در سال ۱۹۴۴ در فرانسه میگذرد و ژنرال فرانتس وون والدهیم (پل اسکافیلد) تصمیم میگیرد که از طریق راه آهن با ارزشترین آثار هنری فرانسه را به آلمان منتقل سازد. برت لنکستر در فیلم نقش پل لابیشه را بازی میکند، یکی از کارمندان فرانسوی راه آهن که میخواهد قطاری که حاوی باارزشترین نقاشیهای فرانسه است را متوقف نماید.
از این رو او باید آن قدر حرکت قطار را به تعویق بیندازد که متفقین از راه برسند. پل و دیگر کارگران راه آهن که از اهمیت تاریخی آثار هنری در حال انتقال بی اطلاع هستند باید با کمک یک هتل دار محلی به نام کریستین، با آلمانها مقابله کرده و تهدید ژنرال والدهیم را از سر بگذرانند. «ترن» که با دوربین سیاه و سفید فیلم برداری شده یکی از بهترین فیلمهای اکشن تمام دوران است که شباهت زیادی با یک فیلم جادهای دیگر به نام «مزد ترس» (The Wages of Fear) ساخته آنری ژرژ کلوزو دارد.
هر دو فیلم حاوی تصادفهای هولناک، سکانسهای اکشن قوی و فیلم برداری خیره کننده هستند. با این وجود «ترن» در سایه دیگر شاهکارهای فرانکنهایمر قرار گرفت، اما با این وجود نمیتوان آن را به عنوان یک فیلم جنگی هیجان انگیز و نامتعارف که شایستگی توجهی بیشتر را داشت نادیده گرفت.
۶- میرکل مایل (۱۹۸۸)
فیلم «میرکل مایل» (Miracle Mile) یکی از جواهرهای سینمای کالت است که نه تنها یکی از نادیده گرفته شدهترین تریلرهای پساآخرالزمانی تمام دوران بلکه یک کمدی نامتعارف و بسیار جذاب نیز هست. اگر چه فیلم با یک داستان عاشقانه آغاز میشود، اما خیلی زود به یک تریلر سریع تبدیل میشود. این فیلم که در لس آنجلس و در محلهای به نام «میرکل مایل» ساخته شده، داستان هری واشلو (آنتونی ادواردز) که نوازنده ترومبون است را روایت میکند که عاشق دختری به نام جولی پیترز (میر وینینگام) میشود که در یک غذاخوری بین راهی گارنس است. آنها قرار میگذارند که آخر شب در محل کار جولی با هم ملاقات کرده و شام بخورند، اما هری نمیتواند به موقع سر قرار حاضر شود.
او به طور ناگهانی جواب یک تلفن سکهای را میدهد و مردی آن سوی خط به او میگوید که همین حالا یک جنگ هستهای آغاز شده و تا دو ساعت آینده لس آنجلس مورد هدف یک بمب هستهای قرار خواهد گرفت. بعد از آن یک مسابقه پرتعلیق علیه زمان شروع شده و هری باید در این مدت زمان کم نقشهای برای فرار بکشد. او نه تنها باید جولی را پیدا کند بلکه باید با خطرات غیرمترقبهای مقابله کند.
از همین داستان پیداست که «میرکل مایل» یک تریلر کالت نفس گیر با داستانی غیرمعمول و پیچشهای داستانی غیرمنتظره فراوان است. علیرغم بودجه کم، این فیلم توانسته با ایجاد یک فضای پرتنش که شما را از منطقه امنتان بیرون کشیده و صحنههای کمیک و موسیقی تاثیرگذارش نیز بر جذابیت آن میافزاید.
۵- باب قمارباز (۱۹۵۶)
فیلم «باب قمارباز» (Bob le Flambeur) به کارگردانی ژان پیر ملویل، کارگردان افسانهای سینمای فرانسه، یک ترکیب منحصربفرد از فیلم نوآر آمریکایی و سینمای هنری فرانسه است. این فیلم که مصادف با موج نوی سینمای فرانسه ساخته شده یکی از جذابترین فیلمهای گانگستری تمام دوران است. «باب قمارباز» داستان باب (روژه دوشن) را روایت میکند، یک قمارباز شیک پوش که در پاریس زندگی میکند. باب که سابقاً گانگستر بوده و به زندان نیز افتاده است اکنون به اجبار به قماربازی روی آورد و تقریباً همه به او احترام میگذارند، حتی نیروهای پلیس.
وقتی که باب تمام پول هایش را در قمار از دست میدهد تصمیم میگیرد که به یک کازینو که مقدار زیادی پول را در محل نگه میدارد مورد دستبرد قرار دهد. از این رو او گروهی از دوستان، قاچاقچیان و گانگسترها را دور هم جمع میکند تا در این کار به او کمک کنند.
این فیلم که در سایه دیگر شاهکار گانگستری ملویل، «سامورایی» (Le Samourai)، قرار گرفته یک فیلم گانگستری جذاب و تریلری پیچیده است که بسیاری از فیلمهای بلاک باستر هالیوودی مانند سه گانه «اوشن» از آن الهام گرفته اند. برخلاف آلن دلون در «سامورایی»، باب یک شخصیت صادق است که از زندگی اش نهایت لذت را میبرد. ملویل در این فیلم نه تنها موفق میشود تصویری منحصربفرد از شخصیت اصلی ماجرا ترسیم کند بلکه یک فیلم گانگستری متمایز و بی نقص نیز در این مسیر ساخته میشود.
۴-آدم بد راحت میخوابد (۱۹۶۰)
فیلم «آدم بد راحت میخوابد» (The Bad Sleep Well) یک شاهکار مورد بی مهری قرار گرفته توسط یکی از بزرگترین فیلمسازان سینمای ژاپن و جهان، آکیرا کوروساوا. است. فیلم داستان تراژیک نیشی (مانند همیشه توشیرو میفونه) را روایت میکند که فروشنده ماشین است، مردی که در تلاش برای گرفتن انتقام مرگ پدرش سعی میکند با دختر یک تاجر ثروتمند ازدواج کند. تا همین جای داستان مشخص میشود که فیلم «آدم بد راحت میخوابد» یک فیلم اخلاقی پیچیده است که فساد تجاری و سیاسی ژاپن پیش از جنگ جهانی دوم را به تصویر میکشد.
در این فیلم نه تنها فساد و بی اخلاقی جامعه به شکلی تاریک تفسیر میشود بلکه با فیلمی مواجه هستیم که از لحاظ بصری و بازیگری نیز یکی از بهترین آثار کوروساوا به شمار میآید. اگر چه کوروساوا بیشتر به خاطر فیلمهای سامورایی اش شناخته میشود، اما او ساختههایی قابل توجه در زمینه جنایی و تریلرهای تعلیقی مانند «بالا و پایین» (High and Low) و «سگ ولگرد» (Stray Dog) نیز دارد.
فیلم «آدم بد راحت میخوابد» نه تنها یک اقتباس هجوآمیز از «هملت» شکسپیر است بلکه میتوان آن را یک تریلر هیچکاکی خوش ساخت نیز دانست. اگر چه این فیلم در سایه بسیاری از دیگر اقتباسهای سینمایی کوروساوا از آثار شکسپیر قرار گرفته است، اما میتوان ن را یکی از بهترین فیلمهای در مورد طمع، فساد و فریب تاریخ سینما دانست.
۳- زمانبندی بد (۱۹۸۰)
فیلم «زمانبندی بد» (Bad Timing) یک تریلر روانشناختی-جنسی به کارگردانی نیکلاس روگ است که رابطه آشفته بین یک زن جوان آمریکایی به نام میلنا (ترزا راسل) و یک روان درمانگر به نام الکس لیندن (آرت گارفونکل) که در شهر وین زندگی میکنند را به تصویر میکشد.
بعد از این که ترزا به دلیل سوء مصرف داروهای مُسکن به بیمارستان منتقل میشود، یک کارآگاه پلیس شروع به تحقیق در مورد انگیزه این زن برای خودکشی و رابطه او با پروفسور لیندن میکند. از طریق فلش بکهای غیرخطی، کارگردان بریتانیایی نامی اثر موفق میشود یک فضای حسی از شهوت زدگی و عرفان جنسی خلق کند. رابطه نافرجام دو شخصیت اصلی ماجرا عواقب تراژیک و پیش بینی نشده وسواسهای جنسی آنان را آشکار میکند.
تاثیر موسیقی راک در این اثر غیرقابل انکار است، زیرا او در اکثر فیلم هایش از موسیقیدانان این سبک در نقشهای اصلی استفاده کرده است که از آن میان میتوان به میک جَگر و دیوید بووی اشاره کرد. در فیلم «زمانبندی بد» نیز آرت گارفونکل که یک موسیقیدان آمریکایی است در نقش اصلی ماجرا بازی کرده و در کنار فیلم برداری خیره کننده، ترکیبی از آهنگهای زیبا و بازی بی نقص راسل، فضای این تجربه متفاوت را بهبود میبخشد. این فیلم نه تنها بررسی دقیق روابط امروزی، تجزیه و تحیلل روانی و وسواس جنسی است بلکه میتوان آن را یک تریلر پیچیده دانست که شما را آشفته میسازد.
۲- حفره (۱۹۶۰)
فیلم «حفره» (Le Trou) آخرین فیلم شخصی ژاک برک و یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینما با موضوع فرار از زندان است. این فیلم نه تنها اوج هنر و نبوغ این کارگردان فرانسوی را به تصویر میکشد بلکه یک تصویرسازی مینیمالیستی و واقع گرایانه از ترسهای زندگی در زندان نیز هست. این درام قوی داستان ۴ زندانی را روایت میکند که برای یک فرار بزرگ نقشه میکشند تا اینکه یک زندانی دیگر نیز وارد سلول آنها میشود.
در ابتدا، ۴ زندانی دلایل زیادی برای اعتماد نداشتن به هم سلولی جدید خود دارند، زیرا او بی دلیل و به صورت ناگهانی به سلولی منتقل شده که از قبل نیز جای کافی نداشته است. در نهایت گروه او را در میان خود پذیرفته و وی نیز در کندن حفره فرار به آنها کمک میکند. اتفاقی که بعد از آن رخ میدهد بدون شک یکی از بهترین و به یاد ماندنیترین سکانسهای فرار از زندان در تاریخ سینما محسوب میشود.
داستان فیلم در فرانسه گذشته و بر اساس رمانی نوشته خوزه جیووانی به نام «فرار» (The Break) ساخته شده که آن نیز خود بر اساس یک ماجرای فرار واقعی از زندان لاسانته پاریس در سال ۱۹۴۷ نوشته شده است. ژاک بکر موفق میشود بدون زیاده روی یا جلوههای ویژه، زندگی سخت زندانیان را به تصویر بکشد. دوربین ثابت، برداشتهای بلند و نبود موسیقی در تقویت فضای تعلیقی داستان بسیار موثر است. روی هم رفته، «حفره» بکر یک پیروزی برای سادگی و سبک هنری خاص سینمای فرانسه است.
۱- اعتراف (۱۹۷۰)
فیلم «اعتراف» (L’Aveu) به کارگردانی کوستا-گاوراس یکی از پرتنشترین تریلرهای سیاسی سینمای اروپا به شمار میآید. کارگردان فرانسوی فیلم تحسین شده «زد» (Z) بار دیگر یک فیلم به شکل بیرحمانهای صادق در مورد بی عدالتی سیاسی ساخته است. این فیلم داستان جرارد (ایوس مونتاند) را روایت میکند، یک کمونیست وفادار که معاون وزیر امور خارجه چکسلواکی است. اگر چه او در طول جنگ جهانی دوم توسط نازیها زندانی شده، اما اکنون تحت تعقیب نیروهای امنیتی کشور قرار گرفته است.
برترین ها: در نهایت او بدون این که به طور رسمی تفهیم اتهام شود دستگیر شده و شکنجه روحی و روانی میشود. در نتیجه شکنجههای سخت، او مجبور میشود به خیانت و چندین مورد جنایت سیاسی اعتراف کند. فیلم «اعتراف» که بر اساس سرگذشت واقعی آرتور لاندن، یک کمونیست اهل چکسلواکی، ساخته شده یک بررسی تکان دهنده از یک دوره تاریک از زمان و بعد از تراژدی جنگ جهانی دوم است.
در سراسر این تحقیق آکادمیک تاثیرگذار، کوستا-گاوراس مفهوم سیاسی تمامیت خواهی و تئوری سوسیالیستی استالینیسم را به چالش میکشد. کارگردان نه تنها موفق میشود یک درام با فضای تنگ و تاریک بسازد بلکه یک تریلر کافکایی در مورد خشونت سیاسی نیز خلق میکند.
منبع: tasteofcinema