آغاز دومین دوره مشروطه یا تجدید حیات مشروطیت (1288 ش)
دومین دوره مشروطه با افتتاح دومین مجلس شورای ملی در تاریخ 24 فروردین 1288 ش برابر با دوم ذیقعده 1327 ق آغاز شد. این دوره با محدودتر کردن مداخله شاه و لغو سیستم صنفی انتخابات به دلیل ناهماهنگی در ترکیب اعضای مجلس شورای ملی و کارشکنی عناصر وابسته به دربار و مداخلات کشورهای خارجی و نابسامانیهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، با مشکلات فراوانی مواجه گردید. مجلس دوم از یک سو با مقاومت در برابر تحمیلات دولت روسیه و انگلیس، رسالتی را که قیام دلیرانه مردم مسلمان ایران برعهدهاش گذارده بود عمل مینمود و از سوی دیگر با استخدام مستشاران خارجی و واگذاری پستهای مهم به آنان، حیات و نفوذ دوباره روشنفکران غربگرا را جانی دوباره داد. این امر زمینه دخالت بیشتر روس و انگلیس را فراهم آورد و حوادث دردناکی را باعث گردید. قیام شیخ محمد خیابانی در تبریز، آغاز نهضت جنگل در گیلان و قیام تنگستانیها در بوشهر از جمله وقایع مهم و مردمی این دوره به شمار میروند. دوره دوم مشروطه با قدرتگیری رضاخان و آغاز دیکتاتوری او رو به افول نهاد و دوره سوم مشروطه از 22 بهمن 1302 آغاز شد.
درگذشت "ژان لافونْتَن" شاعر و افسانه نويس معروف فرانسوي (1695م)
ژان دولافونتن اديب و نويسنده معروف فرانسوي در هشتم ژوئن 1621م در فرانسه به دنيا آمد. وي پس از طي تحصيلات نامرتب اوليه كه با مطالعات آزاد همه جانبه كامل شد، به تحصيل الهيات و حقوق پرداخت، اما خيلي زود از هردو رشته به دليل عدم علاقه دست كشيد و راهي پاريس شد. لافونتن در پاريس در محافل ادبي شركت جست و از سي سالگي به نويسندگي روي آورد. وي پس از نگارش چند نمايشنامه و منظومه اثر زنده و زيباي خود را به نام فابْلْها يا افسانهها و داستانها، شامل داستانهاي اخلاقي كوتاه كه غالباً قهرمانان آن از حيوانات يا اشياي بيجان است، خلق كرد. هر داستان، قصه كوتاهي از جانوران است كه رفتاري مانند آدميان دارند و هر يك مشتمل بر نكتهاي در رفتار انساني است كه اگرچه ظاهر ساده و جذاب اين داستانها، آنها را محبوب اطفال ساخته است، اما بسياري از آنها، متضمن هجو جامعه معاصر فرانسه و خردهگيري جدي بر آن است. در اين افسانهها كه شامل شش جلد و 124 فابْلْ و داستان است، پند و اندرزهاي فراوان ديده ميشد. او زشتيها و زيبايىها را با لطف و شيريني تمام و قدرت كلام و اغلب از زبان جانوران بيان كرده است. اين اثر، پس از انتشار، شهرتي عالمگير به دست آورد. و درخشاني اشعار و بيان مطالب در اين داستانها و لطايف و نكات مندرج در آنها، لافونتن را در زمره اساتيد ادبيات جهان قرار داد. لافونتن در اين اثر، با استفاده از سنتها و داستانها و آثار فكري شرق، به ويژه كليله و دمنه، افسانههاي خود را به شعر درآورد. در فابلها يا افسانهها كه تصويري از زندگي انسان بر زمينه زندگي حيوانات است، همه خصوصيات روحي بشر منعكس است. لافونتن از فابْلهاي خشك وبي روح گذشته، داستانهاي زنده ساخته كه در آنها عالم احساس و نظم واقعيِ طبيعت نمودار ميگردد. تسلط و زبردستي در قالب اشعار و نيز تيزبيني و در نظر گرفتن نكتههاي اخلاقي، بذلهگويىهاي عميق و ظرافت شعر، فابلهاي لافونتن را بر همه تمثيلهاي گذشته برتري داده است. اصالت آثار لافونتن در شيوه پرداخت آنهاست. زمينه سازي يا دورنما سازي، روايتي سريع همراه با ديالوگهاي نمايشي، گرهگشايى و نتيجهگيري اغلب در يك بيت، يا بيان كوتاهي از انديشه شخصي، و داستاني كه حكايت ميشود و در برابر ديدگان به نمايش درميآيد، از ويژگيهاي آثار لافونتن است. دولافونتن از حكايت همراه با پند اخلاقي روشن، شكل داستاني را آفريد كه در آن، روايت، توصيف، مشاهده، طنز و مكالمه ارزش مستقلي دارد و اهميت اخلاق در حد يك واقعه است. از لافونتن آثار متعددي بر جاي مانده كه رؤياي مغول و منظومه گنه گنه از آن جملهاند. با اين حال، افسانههاي او آنقدر شهرت دارد كه شايد اثر كمتر شاعر و نويسندهاي آنقدر سرشناس باشد. ژان دولافونتن سرانجام در 13 آوريل 1695م در هفتاد و چهار سالگي درگذشت.
تولد "توماس جِفِرسون" سیاستمدار و نظریهپرداز معروف امریکایی (1743م)
توماس جِفِرسون، سومین رئیس جمور امریکا، در 13 آوریل 1743م در ایالت ویرجینیا به دنیا آمد. وی پس از طی تحصیلات خود، ابتدا به عنوان وکیل به خدمت پرداخت و با به دست آوردن موفقیتهای پی در پی، به عضویت کانون وکلا درآمد تا این که به کنگره ملی امریکا راه یافت. جفرسون از آن پس مدارج ترقی را طی کرد و به مناصبی همچون وزارت کشور و معاونت رئیس جمهور دست یافت و در نهایت در سال 1800م به ریاست جمهوری امریکا انتخاب شد. وی سالها قبل از آن، پیشنهادی درباره الغاء بردگی داد که رد شد اما آن چنان بر سر این کار پافشاری کرد که به تصویب رسید. جفرسون همچنین به هنگام نمایندگی کنگره امریکا، اعلامیه معروف خود را در زمینه استقلال قرائت کرد. او دو دوره ریاست جمهوری امریکا را برعهده داشت و علیرغم میل مردم برای انتخاب دوباره او به ریاست جمهوری، از این کار کناره گرفت. جفرسون مدعی دموکراسی و مخالف نظام سرمایهداری بود، با این حال، آشکارا از سلطه مطلق فردی بر کل جامعه و از تمرکز تمامی اختیارات ایالات در دست رئیس جمهور جانبداری میکرد. او هرگز این شیوه را نافی دموکراسی نمیدانست. او همچنین با اینکه از آزادیخواهی و از حق همه مردم در برخورداری از مزایای اجتماعی سخن به میان میآورد، در عین حال از بزرگترین ملاکان بردهدار در ویرجینیا محسوب میشد. به طور مثال زمانی که به ریاست جمهوری امریکا انتخاب میشد، تنها در یکی از مزارعش، بیش از یکصد و پنجاه برده سیاهپوست داشت که در تمامی ساعات روز به کارهای سخت و طاقت فرسا اشتغال داشتند. جفرسون در آغاز دوران دوم حکومت خود در سال 1804م، برای فرار از پرداخت حق تردد کشتیهای امریکایى از دریای مدیترانه به دولتهای شمال افریقا، کشتیهای جنگی فراوانی را رهسپار این منطقه کرد و پس از حمله به بنادر شمال افریقا، از مطالبات مالی دولتهای افریقایى جلوگیری به طوری که از آن پس، کشتیهای اروپایى و امریکایى بدون پرداخت کمترین وجهی از این منطقه عبور میکردند. اما آن چه شخصیت جِفِرسون را برجسته ساخته، نظرات سیاسی و اندیشههای فلسفی اوست. جفرسون در تاریخ امریکا، یکی از مردانی است که جهانیترین مغزها را داشت. او علاوه بر علایق فلسفی، سیاسی و تربیتی، در موسیقی نیز دارای استعداد بود؛ مخترعی توانا بود و از طالبان عمیق ادبیات، ریاضیات، گیاهشناسی، هواشناسی، جانورشناسی، نجوم، نژادشناسی و معماری به شمار میرفت. اما همه این علایقِ متفاوت از میل واحدی سرچشمه میگرفت و آن، میل کمک به هموطنان خویش برای رسیدن به دانش بهتر و آزادی بیشتر و زندگی مرفهتر بود. هدف عمده او در زندگی، کمک به ایجاد و استقرار جامعه آزادی بود که در آن برای تمام افراد، فرصت مناسب جهت انجام وظایف اجتماعی و نیل به سعادت و خوشبختیهای شخص وجود داشته باشد. جفرسون از هواخواهان جدّی تعلیم و تربیت برای همه، تساهل مذهبی و الغای بردگی بود. اساس اندیشههای سیاسی جفرسون، تساوی حقوق و تبدیل حکومتها به دموکراسی بود. به نظر او، حکومت دموکراسی تنها حکومتی است که نمیتواند چه در ظاهر و چه در باطن برای همیشه با حقوق مردم ستیزه کند. فلسفه او بر پایه اصل اعتماد متقابل نهاده شده است. از دید جفرسون، به دلیل این که برخی غیرقابل اعتمادند نباید همه را نامعتمد به شمار آورد. توماس جفرسون 18 سال آخر عمر را در ملک شخصی خود به نویسندگی، کشاورزی و نواختن موسیقی پرداخت تا این که در چهارم ژوئیه 1826م در 83 سالگی درگذشت.
اشغال اتریش توسط نیروهای متفقین در اواخر جنگ جهانی دوم (1945م)
اتریش پس از جنگ جهانی دوم، کشوری مستقل بود، اما چندی قبل از آغاز جنگ، هیتلر، اتریش را ضمیمه خاک آلمان نمود و سربازان اتریشی نیز به نفع آلمان وارد جنگ شدند. در آوریل 1945م، پس از عقبنشینی آلمان از اتریش و اشغال آن توسط دولتهای متفق، اتریش به چهار منطقه تجزیه شد که هر منطقه توسط یکی از دولتهای امریکا، شوروی، انگلیس و فرانسه اداره میگردید و ویِن پایتخت اتریش، تحت اداره مشترک چهار دولت قرار داشت. ده سال بعد، در سال 1955م بین چهار کشور اشغالگر و دولت اتریش، قراردادی به امضا رسید که به موجب آن، بیطرفی و استقلال اتریش تضمین شده و نیروهای چهار کشور اشغالکننده، خاک اتریش را تخلیه خواهند کرد. تخلیه نیروهای اشغالگر در سال 1955م پس از ده سال آغاز شد و از آن پس اتریش بیطرفی خود را در مناقشات بینالمللی حفظ نمود.