ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : يکشنبه 30 ارديبهشت 1403
يکشنبه 30 ارديبهشت 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : پنجشنبه 8 فروردين 1398     |     کد : 187239

روزشمار تاریخ

پنجشنبه8فروردین1398-21رجب1440-28مارس 2019

قيام مردم يزد عليه رژيم پهلوي در اربعين شهداي تبريز (1357 ش)

قيام مردم يزد عليه رژيم پهلوي در اربعين شهداي تبريز (1357 ش)

قيام مردم يزد عليه رژيم پهلوي در اربعين شهداي تبريز (1357 ش)

به دنبال انتشار مقاله توهين‏آميز روزنامه اطلاعات عليه امام خميني(ره) در هفدهم دي ماهِ سال 1356 و قيام 19 دي، جرقه اعتراضي در شهر قم زده شد كه سرانجام با تظاهرات مردمي ديگر شهرهاي ايران، شعله‏هاي انقلاب، سراسر كشور را فراگرفت. تظاهرات طلاب و مردم قم در حمايت از رهبر تبعيدي نهضت عظيم اسلامي و همچنين در اعتراض به اسائه ادبي كه نسبت به مقام شامخ آن مرجع عالي‏قدر صورت گرفته بود، توسط عمّال رژيم منحوس پهلوي به خون كشيده شد كه در پي آن عده‏اي شهيد و مجروح شدند. با نزديك شدن چهلم شهداي 19 دي قم، شهر مبارزخيزِ تبريز در 29 بهمن 56، مراسم باشكوهي را برگزار كرد. اين حركتِ مردم تبريز با حمله مأموران مسلّح رژيم به مردم بي‏دفاع، فاجعه‏اي دردناك‏تر و هولناك‏تر از حادثه قم آفريد. پس از مدتي و با نزديك شدن چهلم شهداي تبريز، مردم در شهرهاي مختلف ايران، دست به تظاهرات زدند. مردم يزد نيز تظاهرات خود را از هشتم فروردين آغاز كردند. اين اعتراضات در روزهاي بعد ابعادي وسيع‏تر به خود گرفت. به دعوت آيت‏اللَّه صدوقي، بازار تعطيل شد و مردم در مسجد جامع يزد تجمع كردند. اين تجمع كه با سخنراني يكي از انقلابيون همراه بود، با تظاهرات مردم در خيابان‏ها ادامه يافت و حمله رژيم به مردم، مجدداً چهره واقعي نظام پهلوي را آشكار ساخت. اربعين شهداي تبريز در شهرهاي ديگري همچون اهواز و جهرم نيز با به خاك و خون كشيدن مردم، همراه بود. بدين ترتيب، انقلاب اسلامي ايران، حركتي پرشتاب‏تر به خود گرفت تا اين كه در 22 بهمن 1357 به پيروزي نهايي رسيد.

الحاق كشور نروژ به خاك سوئد با تصويب كنگره ويِن (1814م)

بعد از سقوط و شكست نهايى امپراتوري ناپلئون، تعيين سرنوشت اروپا به دست پادشاهان و زمام‏داران اين قاره افتاد. اين عده با برپايى كنگره‏اي در ويِن با حضور 216 نماينده از سراسر اروپا به تقسيم غنائم پرداختند. در واقع، كنگره ويِن نقشه اروپا را از نو كشيد و از جمله در 28 مارس 1814، كنگره ويِن به پاس خدماتي كه سوئد در شكست قواي ناپلئون بُناپارت امپراتور فرانسه انجام داده بود، نروژ را بر خلاف ميل مردم آن، ضميمه خاك سوئد كرد و همراه آن، جزيره ايسلند نيز كه متعلق به نروژ بود، به سوئد واگذار شد. با اين ترتيب، استقلال داخلي نروژ، عملاً از بين رفت و مردم نروژ سر به شورش برداشته و خواستار حكومتي مستقل شدند. سرانجام رهبران سوئد و نروژ با استقرار سلطنت دوگانه به توافق رسيدند.

پيروزي سلطنت ‏طلبان در اسپانيا و پايان جنگ ‏هاي داخلي اين كشور(1939م)

سرمنشأ ناآرامي‏ها و جنگ‏هاي داخلي در اسپانيا را بايد از زماني دانست كه آلْفونْسْ سيزدهم، پادشاه مستبد اين كشور، تحت فشار جمهوري خواهان، مجبور به استعفا شد و حكومت جمهوري در اسپانيا برقرار گرديد. اما چندي بعد، نظاميانِ اين كشور به رهبري ژنرال فرانسيسكو فرانكو به بهانه نابساماني‏هاي سياسي و اقتصادي، با حمايت مالي و تسليحاتي آلمان نازي و ايتالياي فاشيست، به جنگ با جمهوري خواهان پرداختند و بدين ترتيب جنگ‏هاي داخلي اسپانيا از 17 ژوئيه 1936م آغاز شد. نيروهاي فرانكو تا اواخر سال 1936م نيمي از خاك اسپانيا را به تصرف خود درآوردند و از اوايل سال 1937م به كمك آلمان و ايتاليا، حمله به پايتخت وايالات شمالي كشور را آغاز كردند. در اين ميان، جمهوري خواهان با وجود دريافت كمك از برخي كشورهاي اروپايى، نتوانستند در مقابل سلطنت طلبان مقاومت كنند و با ورود نيروهاي داوطلب خارجي به اسپانيا، جنگ داخلي اين كشور عملاً به يك رويارويى بين المللي تبديل شد. در طول سال 1938م، با افزايش كمك‏هاي آلمان و ايتاليا به نيروهاي فرانكو و قطع كمك شوروي به حكومت جمهوري اسپانيا، نيروهاي دولتي در وضعي دشوار قرار گرفتند و از اواخر سال 1938م در تمام جبهه‏ها با شكست روبرو شدند. درسه ماهه اول سال 1939م، شهرهاي بزرگ اسپانيا يكي پس از ديگري سقوط كرد و با سقوط مادريد، آخرين پايگاه حكومت جمهوري خواهان در 28 مارس 1939م، عمر حكومت جمهوري در اسپانيا نيز به پايان رسيد. سرانجام پس از دو سال و نيم جنگ داخلي در اسپانيا، جمهوري خواهان شكست خوردند و ژنرال فرانكو به قدرت رسيد. از اين زمان، حكومتِ نظامي مستبد و سركوب‏گرِ سي و شش ساله فرانكو بر اين كشور آغاز شد و او تا زمان مرگ در 20 نوامبر 1975، با ديكتاتوري تمام بر اسپانيا حكومت نمود.

قيام مردم هلند عليه استبداد شاه اسپانيا (1572م)

منطقه كاستاريكا در نيمه هزاره دوم ميلادي، محل سكونت قبائل كوچك بود. در 29 مارس 1500 كريستف كلمب در جريان سفرهاي خود، به اين منطقه رسيد اما حضور اروپائيان و سكونت آنها، 60 سال بعد عملي گرديد. آنها اين منطقه را به علت منابع طبيعي فراوان در آن، كاستاريكا ناميدند كه به معناي ساحل ثروت‏مند مي‏باشد. كاستاريكا از سال 1564 به صورت رسمي در سيطره اسپانيا قرار گرفت كه تا سال 1821 به طول انجاميد. پس از آن، ضمن اعلام استقلال خود، به امپراتوري مكزيك پيوست و با فروپاشي فدراسيون مكزيك، كاستاريكا نيز به استقلال كامل نائل آمد. كاستاريكا با 51/100 كيلومتر مربع وسعت در قاره امريكاي مركزي، در غرب درياي كارائيب و شرق اقيانوس آرام و در همسايگي كشورهاي پاناما و نيكاراگوئه واقع شده است. جمعيت آن بيش از 4 ميليون نفر بوده و اسپانيولي‏ها، دورگه‏ها و سرخ‏پوستان، مهم‏ترين گروه نژادي آن مي‏باشند و پيش‏بيني شده است جمعيت آن تا سال 2025 به حدود 6 ميليون نفر بالغ گردد. مذهب اكثر مردم، كاتوليك، زبان رسمي، اسپانيولي و پايتخت آن، شهر سان خوزه مي‏باشد. شهرهاي مهم آن عبارتند از: كارتاگو، آلاخوئلا و بندر ليمون. حكومت كاستاريكا جمهوري چند حزبي با يك مجلس قانون‏گزاري بوده و واحد پول آن كولون كاستاريكا است.(ر.ك: 15 سپتامبر)

 


نوشته شده در   پنجشنبه 8 فروردين 1398  توسط   کاربر 1   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode