صدور اعلاميه امام خميني(ره)در واكنش به تهاجم مزدوران پهلوي به مدرسه فيضيه (1342 ش)
عصر روز سوم فروردين 1342 و پس از حمله مزدوران رژيم پهلوي به مدرسه فيضيه قم، منزل امام خميني، مركز اجتماع مردم و روحانيان مبارز شد. امام پس از اطلاع از جريان تهاجم به مدرسه فيضيه با انتشار اعلاميهاي، رژيم را رسوا كرده و فتواي مهم خود را صادر نمودند. ايشان با شجاعت خاص خود به افرادي كه مردم را با سلاح تقيه به سكوت فرا ميخواندند به فرياد و حضور در صحنه دعوت كرده و عنوان داشتند: "تقيه حرام است و اظهار حقايق واجب است ولو بَلَغ ما بَلَغ" (تا هركجا كه مشكل باشد يا هرچه بشود مهم نيست) در اين اعلاميه، شاه دوستي برابر با غارتگري، ضربه زدن به پيكر قرآن و اسلام و تجاوز به مراكز علم و دانش و... معرفي شده است.
تاجگذاري "آغا محمد خان قاجار" در تهران و آغاز پايتختي اين شهر (1175 ش)
پس از لشكركشي آغامحمدخان قاجار به قفقاز و تسلط بر آن نواحي، مخالفان وي همگي يا به اطاعت از خان قاجار گردن نهادند يا سركوب شدند. در اين موقع، وي زمينه را براي اعلام مقصود اصلياش مناسب ديد و در نوروز سال 1175 ش برابر با دوازدهم رمضان 1210 ق، در تهران، به نام پادشاه ايران و سرسلسله پادشاهي قاجار تاجگذاري كرد. از همان روز، شهر نوپاي تهران، كه در حدود 25 الي سي هزار نفر جمعيت داشت و بيش از نيمي از آنان سربازان آغامحمدخان قاجار بودند، به عنوان مركز كشور و پايتخت رسمي دودمان قاجار اعلام شد. آغامحمدخان، با آرزوهاي دور و دراز خود و جويندگي مقام خلافت اسلامي، تهران را دارالخلافه ناميد. نزديك بودن به محل ايل قاجار در استرآباد مازندران، موقعيت جغرافيايي شهر به لحاظ قرار گرفتن در مركز ايران و محدود شدن كوه در سه طرف، از جمله دلايل اصلي انتخاب تهران براي پايتختي قاجار بود. آغامحمدخان در طول ساليان فرمانروايي خود، قبل و بعد از تاجگذاري، جنايات متعددي مرتكب شد و انسانهاي بيشماري را به كام مرگ فرستاد. تا اين كه دو سال بعد در يكي از لشكركشيهايش به گرجستان توسط دو تن از خدمتكارانش كشته شد.
تأسيس حوزه علميه قم توسط آيت اللَّه "حاج شيخ عبدالكريم حائري يزدي" (1301ش)
انديشه تأسيس حوزه علميه قم ريشه در روايات امامان معصوم به ويژه امام صادق(ع) داشت و در طول قرنها، اين نويدِ امامان بزرگوار شيعه بود كه همواره زبان به زبان نقل ميشد و در ذهن شيعيان جاي ميگرفت. تا اينكه در فروردين 1301 ش در جلسهاي كه علماي قم و آيتاللَّه حائري يزدي، در آن شركت داشتند، گفتگو پيرامون تأسيس اين حوزه شكلي جدي به خود گرفت. پس از تفأل به قرآن، سرانجام با حمايت علما، كسبه و مردم، حوزه علميه قم به دست تواناي مرجع بزرگوار تقليد، حضرت آيتاللَّه العظمي حاج شيخ عبدالكريم حائري يزدي در سوم فروردين 1301 ش (1341 ق) تأسيس شد. شكوه و عظمت حوزه علميه قم از آغاز تا به امروز، هر سال چشمگيرتر از گذشته در عرصههاي مختلف نمود داشته است و پرتو آثار وجودش، افقهاي جديدي از دورترين نقاط اين عالم را در نورديده است. اين حوزه باشكوه، گذشته از اين كه بزرگترين دانشگاه علوم اسلامي است، در رشتههاي فقه، اصول، حقوق، عرفان، فلسفه، اقتصاد، تفسير، كلام و... پاسخگوي نيازهاي اجتماعي، فرهنگي و فكري جامعه نيز بوده و هست. حوزه علميه قم در طول عمر با بركت خود، صدها عالم، فقيه، مفسّر، اصولي و محقق و مؤلف را در خود پرورش داده و همچون چشمهاي روحاني، تشنگان علم و حقيقت را سيراب ميسازد.
وقوع جنگ "چالدران" بين قواي صفوي و عثماني در نزديكي تبريز(920 ق)
پس از روي كار آمدن سلطان سليم اول، رابطهي ايران و عثماني رو به تيرگي بيشتر نهاد. او به سمت نواحي غربي ايران لشكركشي كرد و در سال 920 ق جنگ سختي در چالدران از نواحي ماكو بين شاه اسماعيل صفوي و سلطان سليم عثماني روي داد. شاه اسماعيل كه قسمت اعظم قشونش در آسياي مركزي مشغول جنگ با ازبكان بودند، تصميم به جنگ تدافعي گرفت، زيرا نيروهاي عثماني دو برابر قواي ايران بود. در ابتداي جنگ، پيروزي با سپاه ايران بود، ولي به علت كثرت نيروهاي عثماني، شكست بر ايران، مستولي شد و با كشته شدن سرداران ايراني و اسارت حرم شاه، اسماعيل صفوي مجبور به عقبنشيني گرديد. در اين جنگ سه هزار عثماني و دو هزار ايراني كشته شدند ولي علت اصلي در شكست شاه اسماعيل، وجود توپخانهي عثماني بود كه جنگ را به نفع تركها به پايان رساند. پس از عقب نشستن سپاهيان صفوي، سلطان سليم تبريز را اشغال كرد، ولي به زودي بر اثر مقاومت ملي، مجبور شد تبريز و آذربايجان را تخليه كند. گويند پس از اين واقعه،كسي شاه اسماعيل راخندان نديد.
تولد "پير لاپلاس" فيزيكدان و اخترشناس فرانسوي (1749م)(ر.ك: 5 مارس)
پیر سیمون لاپلاس (متولد ۲۳ مارس، ۱۷۴۹ در نورماندی؛ درگذشت ۵ مارس ۱۸۲۷ در پاریس)، ریاضیدان، فیزیکدان، اخترشناس و فیلسوف فرانسوی بود، که برای تکمیل مکانیک آسمانی بسیار همّت گذاشت. اولین مسئله مورد توجه لاپلاس دنبال نمودن کار نیوتن بود زیرا نیوتن قانون اصلی مکانیک آسمانی را یافته بود و لاپلاس میخواست این قانون را در مورد تمام اجسام منظومه شمسی به کار برد. لاپلاس شروع به تعیین قوانین مکانیک سیارات کرد تا نشان دهد که این اجسام مانند سایر اجسام تابع قوانین فیزیکی هستند. اولین موضوعی که لاپلاس نزد خود مطرح میکند موضوع ثبات دستگاه شمسی است که آیا به وضعی که داراست میماند یا بالاخره ماه روی زمین سقوط میکند و سیارات بر جرم خورشید پرتاب شده و معدوم میگردند. نیوتن هم این سؤال را مطرح کرده بود و به این نتیجه رسیده بود که باید گاهگاهی دست خداوند در کار بیاید و حرکات آنها را به جریان عادی برگرداند ولی لاپلاس گفت اگرچه وضع سیارات نسبت به خورشید تغییر میکند ولی این تغییرات تناوبی است. لاپلاس تمام این اکتشافات را تحت عنوان «مکانیک آسمانی» منتشر ساخت ولی چون فهم مطالبش برای همه کس مقدور نبود لذا تصمیم گرفت کتابی دیگر بنویسد که مردم عادی هم از آن بهره مند گردند. این کتاب تحت عنوان «شرح دستگاههای جهانی» منتشر شد. لاپلاس علاوه بر نجوم و ریاضیات استادی عالیقدر در علم فیزیک بود و درباره لولههای موئین و انتشار امواج صوتی مطالعه فراوانی داشت. از مهمترین آثار لاپلاس «تئوری تحلیلی احتمالات» را که در سال ۱۸۱۲ نوشتهاست میتوان نام برد. لاپلاس را که دانشمندی بی همتا میتوان گفت متأسفانه نسبت به تمام حکومتهایی که پی در پی عوض میشدند تملق میگفت و از آنها استفاده میکرد در مقابل ناپلئون تا زانو تعظیم میکرد و به همین علتها بود که از طرف امپراتور به مقامهای کنت- سناتور- ریاست مجلس سنا انتخاب شد با وجود اینها وقتی ناپلئون اسیر شد به او پشت کرد و به عزلش رأی داد و خود را در دامان لوئی هجدهم انداخت و از طرف او به سمت رئیس کمیته تجدید تشکیلات مدرسه پلی تکنیک و عضو مجلس اعیان انتخاب شد. لاپلاس با تمام این اوصاف جوانان را تشویق و کمک میکرد به طوری که روزی یکی از اکتشافات جوان ناشناسی به نام «بیو» از طرف آکادمی مورد تمجید قرار گرفت او را نزد خود خواند و معلوم گردید لاپلاس قبلاً این اکتشاف را مورد مطالعه قرار دادهاست. لاپلاس اواخر عمر را در «آرکوی» نزدیک پاریس در عمارت ییلاقی خود که نزدیک برتوله بود گذرانید.