تأسيس "بنياد شهيد انقلاب اسلامي" به فرمان امام خميني (1358ش)
هدف از تشكيل نهاد انقلابي بنياد شهيد، رسيدگي و صيانت از خانوادههاي شهداي گرانقدر انقلاب اسلامي و جنگ تحميلي است. البته اين مسأله در تاريخ معاصر ايران، سابقه دارد. زيرا پس از قيام 15 خرداد 1342، گروهي از روحانيان مبارز و افراد نيكوكار به دستور حضرت امام، در جهت رسيدگي به خانوادههاي معظم شهدا عمل ميكردند. پس از پيروزي انقلاب اسلامي به فرمان امام خميني(ره) براي رسيدگي به مسائل رفاهي، مادي، معنوي و فرهنگي خانواده معظم شهيدان، اين بنياد تشكيل يافت كه با آغاز جنگ تحميلي و بيشتر شدن تعداد شهدا، وظيفه و تكليف بنياد شهيد سنگينتر شد. احيا، حفظ و ترويج فرهنگ ايثار و شهادتطلبي، زنده نگهداشتن ياد شهيدان و حفظ آثار آنان، تجليل و تكريم از خانوادههاي معظم شهيدان، جديت در امور فرهنگي خانوادههاي شاهد، خوداتكايي و قانونمند كردن ارايه خدمات به آنان و بسيج امكانات نظام به منظور پراكندن عطر ملكوتي شهادت در جامعه، محور فعاليتهاي اين نهاد مقدس است. در سال 1382 بنياد شهيد انقلاب اسلامي با ستاد رسيدگي به امور آزادگان ادغام شده و سازماني به نام بنياد شهيد و امور ايثارگران زير نظر رئيس جمهور ايجاد شد.
تصرف قلعه ي اَلَموت توسط "حسن صباح"(483 ق)
حسن صباح كه در ابتدا در خدمت سلطان مَلِكشاه سلجوقي بود بعدها به شام و مصر مسافرت كرد و به سلك اسماعيليان - كه به امامت اسماعيل فرزند امام جعفر صادق(ع) معتقد بودند و هفت امامي به شمار ميروند - درآمد. وي از اواخر سال 473 ق به دعوت مردم ايران به مذهب اسماعيلي پرداخت و عدهي زيادي را به دور خود جمع كرد. حسن صبّاح در رجب 483 ق بر قلعهي الموت در قزوين استيلا يافت و آن جا را مركز دعوت و تربيت سرّي خود قرار داد. پس ازتصرف اَلَموت، حَسن، دايرهي دعوت خود را توسعه داد. هرچند حسن، تا آن هنگام، بسياري از مردم را درنواحي مختلف به مذهب خويش درآورده بود، ولي اهميّت واقعي كار او در حقيقت پس از تصرّف قلعهي اَلَموت آغاز شد. پس از مدتي، كار حسن صباح چنان بالا گرفت كه سپاهيان سلجوقي از رويارويى با او و قلعهي مستحكم اَلَموت، ناكام باز ميگشتند. او ياراني در اين منطقه و مناطق گوناگون شمال و شرق كشور فرستاد و پناهگاههايى بسيار در دست گرفت. حسن صباح ياران فداكاري را تربيت كرد كه مردم از كار آنها در وحشت و دِهشت ميافتادند و هركار پرخطري به دست ايشان انجام ميشد. از جمله كارهاي اين فدائيان، قتل مخالفان اين فرقه بود كه قتل نظام المُلك، وزير كهنهكار سلجوقي و دو پسر او و بسياري از ديگر افراد ميباشد. سلطان سنجر سلجوقي نيز بر اثر تهديدي كه از جانب حَسن ديده بود، از تعقيب او باز ايستاد. گويند، حسن، يكي از فداييان را مامور كرد تا شب هنگام، كاردي نزديك وي در زمين فرو كند. او سپس به شاه پيغام داد كه "آن كس كه كارد به زمينِ دُرشت فرو ميكند، در سينهي نرم سلطان هم توانَد نشانَد" سلطان ترسيد و با صبّاحيان آشتي كرد و قدرت ايشان، بيش از قبل فزوني گرفت.
تصرف قلعه ي اَلَموت توسط "حسن صباح"(483 ق)
حسن صباح كه در ابتدا در خدمت سلطان مَلِكشاه سلجوقي بود بعدها به شام و مصر مسافرت كرد و به سلك اسماعيليان - كه به امامت اسماعيل فرزند امام جعفر صادق(ع) معتقد بودند و هفت امامي به شمار ميروند - درآمد. وي از اواخر سال 473 ق به دعوت مردم ايران به مذهب اسماعيلي پرداخت و عدهي زيادي را به دور خود جمع كرد. حسن صبّاح در رجب 483 ق بر قلعهي الموت در قزوين استيلا يافت و آن جا را مركز دعوت و تربيت سرّي خود قرار داد. پس ازتصرف اَلَموت، حَسن، دايرهي دعوت خود را توسعه داد. هرچند حسن، تا آن هنگام، بسياري از مردم را درنواحي مختلف به مذهب خويش درآورده بود، ولي اهميّت واقعي كار او در حقيقت پس از تصرّف قلعهي اَلَموت آغاز شد. پس از مدتي، كار حسن صباح چنان بالا گرفت كه سپاهيان سلجوقي از رويارويى با او و قلعهي مستحكم اَلَموت، ناكام باز ميگشتند. او ياراني در اين منطقه و مناطق گوناگون شمال و شرق كشور فرستاد و پناهگاههايى بسيار در دست گرفت. حسن صباح ياران فداكاري را تربيت كرد كه مردم از كار آنها در وحشت و دِهشت ميافتادند و هركار پرخطري به دست ايشان انجام ميشد. از جمله كارهاي اين فدائيان، قتل مخالفان اين فرقه بود كه قتل نظام المُلك، وزير كهنهكار سلجوقي و دو پسر او و بسياري از ديگر افراد ميباشد. سلطان سنجر سلجوقي نيز بر اثر تهديدي كه از جانب حَسن ديده بود، از تعقيب او باز ايستاد. گويند، حسن، يكي از فداييان را مامور كرد تا شب هنگام، كاردي نزديك وي در زمين فرو كند. او سپس به شاه پيغام داد كه "آن كس كه كارد به زمينِ دُرشت فرو ميكند، در سينهي نرم سلطان هم توانَد نشانَد" سلطان ترسيد و با صبّاحيان آشتي كرد و قدرت ايشان، بيش از قبل فزوني گرفت.
كشف "پلوتون" دورترين سياره منظومه شمسي (1930م)
قبل از آن كه سياره پلوتون از رصدخانه آريزونا در امريكا توسط كلايْدْ تامبا كشف شود، بعضي از ستارهشناسان نيز در سال 1915م از طريق محاسبات نجومي به وجود سياره پلوتون و محل آن پي برده بودند. تحقيقات بعدي نشان داد كه مطالعات قبلي درست بوده و صحت محاسبات دانشمندان روشن گرديد. در نهايت، در 13 مارس 1930م كشف اين سياره اعلام شد اما تا زمان كشف قمر آن به نام "چارون" اطلاع چنداني از پلوتون در دست نبود. در 22 ژوئن 1978م اين قمر توسط جِيمز كريستين كشف گرديد. فاصله پلوتون تا خورشيد 5811 ميليون كيلومتر است و يك دور گردش آن به دور خورشيد 284 سال برابر با 99700 روز طول ميكشد. پلوتون يكي از سيارات منظومه شمسي و نهمين سياره از لحاظ بعد مسافت نسبت به خورشيد ميباشد. حجم آن نسبت به زمين 9% ميباشد. گرچه به نظر ميرسد ديگر پلوتون دورترين سياره منظومه شمسي به حساب نميرود چرا كه در 14 سپتامبر 1992م كشف سياره جديدي اعلام شد كه ماهيت آن شناخته شده نبود.
مرگ "نيكولا بوالو" شاعر و منتقد معروف فرانسوي (1711م)
نيكولا بوالو دِسپرو، شاعر و منتقد برجسته فرانسوي در 1 نوامبر 1636م در پاريس به دنيا آمد وي در ابتدا در رشته حقوق فارغ التحصيل شد و به وكالت دعاوي پرداخت. اما به زودي از اين شغل دست كشيد و بر حسب ذوق و استعداد خويش راه ادبيات را در پيش گرفت و به سرودن شعر و نقد هنري و هجو پرداخت. بوالو ذوقهاي ساختگي، بي مايه و تحميلي را كه از برخي كشورهاي اروپايى به فرانسه راه يافته بود، مردود شمرد و با وجود مخالفت محافل ادبي و حتي آكادمي فرانسه، راه سادگي و طبيعي را ارائه داد. بوالو در سي سالگي اولين هجويات خود را انتشار داد و زماني جز هجو نسرود. وي در دوازده مجموعه از هجويات خود با روشي منظم و طنزي لطيف و نقدي بيشائبه، درباره شاعرانِ مورد توجه عصر به قضاوت پرداخت و نظر مردم را به خود جلب كرد. بوالو در سال 1674م كتاب فن شعر را در چهار منظومه منتشر كرد. وي در اين اثر درباره استعداد شخصي و آگاهي از دستور زبان، انواع شعر، انواع مهم شعر، چگونگي آداب نويسندگي و ذوق و سليقه در سرودن شعر به بحث پرداخته است. بوالو پس از انتشار اثري به نام رُقعهها كه بخشي از آن را به لويى چهاردهم، پادشاه فرانسه تقديم كرده بود، به دربار فرانسه راه يافت و چهار سال بعد، در 42 سالگي، وقايع نگار و مورخ مخصوص پادشاه شد. وي با وجود مقام مهم درباري، از تملّق و مديحهگويى روي گردان بود و از اين جهت براي خود دشمنان زيادي دست و پا كرد. همچنين كار تاريخنويسي در دربار، موجب قطع فعاليت ادبي بوالو شد و پس از يك دوره سكوت، با انتشار كتاب قصيده در فتح نامور به فعاليت ادبي بازگشت. بوالو در قطعهاي از آثار خود نيز، اسكندر مقدوني را هجو كرده است كه تا آن زمان، كسي به اين شدت، اين كار را نكرده بود. بوالو با وجود سرسختي مخالفان، تنها با پشتيباني شاه، در سال 1684م به عضويت آكادمي فرانسه برگزيده شد. بوالو با خلق آثار متعدد و سودمند، يكي از بزرگمردان ادب و معروفترين شعراي مكتب كلاسيك فرانسه شناخت شد و نفوذش اگر چه در معاصرانش قابل توجه نبود، در قرن هجدهم گسترش يافت. بوالو سالهاي آخر زندگي را در خانهاي كه از طرف پادشاه برايش خريده شده بود، گذراند و دوستان اديب خود را در آنجا پذيرفت، اما از وضع نامساعد كشور و انحطاط ذوق مردم، پيوسته در رنج بود. دوران پيري بوالو بسيار تلخ گذشت زيرا در ابتدا شنوايي خود را از دست داد و بعداً فلج شد. نيكولا بوالو دسپرو سرانجام در سیزدهم مارس 1711م در 75 سالگي درگذشت.