صدور فرمان تأسيس "عدالتخانه" توسط "مظفرالدين شاه قاجار" (1284 ش)
پافشاري و مبارزات مردم مسلمان ايران به رهبري روحانيت، براي به دست آوردن حق تصميمگيري در امور خويش و برقراري حكومت مشروطه، سرانجام استبدادگران را منزوي و شاه قاجار را به پذيرش درخواست ايشان ناچار ساخت. بست نشينان در حرم حضرت عبدالعظيم، با واسطه قرار دادن سفير عثماني، خواستههاي خويش از جمله تأسيس عدالتخانه در سراسر كشور را به دولت اطلاع دادند. مظفرالدينشاه نيز كه شور و هيجان مردم را در اين امر ديده بود، بدون هيچ درنگي حكم تأسيس عدالتخانه را صادر نمود. بدين ترتيب نخستين كوششهاي مردم آزادمنش ايران و رهبرانشان به خصوص آيتاللَّه سيد محمد طباطبايي كه اولين بار، تأسيس عدالتخانه توسط وي مطرح شد به ثمر نشست و راه براي تحقق خواستههاي مهمتر كه همان پذيرش مشروطيت بود، هموار گشت. به دنبال صدور اين فرمان، آيتاللَّه سيد عبداللَّه بهبهاني و سيد محمد طباطبايي به همراه ساير علما پس از يك ماه تحصُّن باشكوه و احترام فراوان و با استقبال مردم، وارد شهر شدند.
مرگ "گيخاتو" ايلخان مغول در ايران و آغاز حكومت "بايدوخان"(694 ق)
پس از ارغون خان مغول، برادرش گيخاتو كه در زمان او، فرمانرواي آسياي صغير بود به پادشاهي رسيد. گيخاتو به سبب آن كه از مرض شفا يافته بود، فرمان آزاد كردن زندانيان را داد و از خزانهي مملكت، آنچه را كه دستش رسيد در بين تهيدستان و درباريان تقسيم كرد. اين حاتم بخشيهاي او، كشور را به كمبود درآمد و فقر اقتصادي دچار ساخت و در نتيجه، خزانهي سلطنتي تهي گشت. وزير گيخاتو كه ميدانست چينيها از پول كاغذي استفاده ميكنند، براي جبران كمبود مالي، چاپخانهاي تاسيس كرد و به رواج نوعي اسكناس كه "چاو" خوانده ميشد، اقدام نمود. هدف از چاپ پول كاغذي اين بود كه اسكناس در ميان مردم رايج شود و طلا و نقره به خزانه باز گردد. اما مردم از قبول اين اسكناسِ بدون پشتوانه خودداري كردند تا اين كه گيخاتو، چاو را ملغي كرد. ديري نگذشت كه در جمادي الاولي سال 694 ق، اميران مغول طغيان كرده، گيخاتو را بكشتند و پسر عموي او، بايدو، را به پادشاهي نشاندند.
تولد "جك لندن" نويسنده بلند آوازه امريكايي (1876م)
جك لندن نويسنده شهير امريكايى در 12 ژانويه سال 1876م در سانفرانسيسكو به دنيا آمد. جك، دوره كودكي را به دشواري گذراند و براي كمك به وضع مالي خانواده، به شغلهاي گوناگون دست زد. همچنين سالهاي بسياري از عمر جك لندن در سرزمينهاي قطب شمال و درياهاي ناآرام جنوب سپري شد و با اقوام گوناگون آشنا گرديد. وي پس از اين سفرها، داستانهاي كوتاهي نگاشت كه در مجلههاي گوناگون منتشر شد و در سال 1903م، داستان آواي وحش را به نگارش درآورد. لندن در سالهاي بعد داستانهاي ديگري انتشار داد و به شهرت رسيد. لندن بسياري از صحنههايى را كه در كتابهايش به تصوير كشيده، به چشم ديده و با برخي از قهرمانهاي داستانها نيز آشنا بود. در نوشتههاي جك لندن كه متأثر از افرادي همچون چارلز داروين، كارل ماركس و فردريك نيچه ميباشد، غالباً تجزيه و تحليلهاي بسيار دقيق اجتماعي مشهود است. شهرت اين نويسنده بزرگ در اروپا و قارههاي ديگر نيز بسيار است و هر سال، ترجمههاي فراواني از آثارش در اغلب كشورهاي جهان چاپ و در تيراژ بسيار منتشر ميشوند. جك لندن، آثار خود را ظاهراً تنها براي به دست آوردن پول نوشته است، اما همه اين آثار مبتني بر فلسفه خاصي است كه در آن مبارزه دايمي بشر را براي رهايى از فقر و بينوايى نشان ميدهد. جك لندن، مدافع مستمندان و بينوايان و طرفدار اصل زندگي مرفه براي همه است. عصيان بر ضد جامعه و برضد عقايد باطل و خرافي در همه آثار او به چشم ميخورد. وي جز توانايى و استادي در هنر نقل، طبع و نهاد خود را در وجود قهرمانانش گنجانده است و آن شور زندگي، حسن نيت، جوانمردي، بردباري، اصالت در مبارزه و تمايل به بخشايش است. كمتر كسي در ميان نويسندگان امريكايى از چنين پيروزي و محبوبيت عام و مداوم در كشور و خارج از كشورش برخوردار بوده است. عشق به زندگي، انسانهاي تهيدست، نداي جنگل و سپيد دندان از مشهورترين رمانهاي اوست. وي در مدت هجده سال نويسندگي، بيش از پنجاه داستان بلند و 125 داستان كوتاه نگاشت. جك لندن سرانجام در 22 نوامبر سال 1916م بر اثر عصيان روحي برضد اجتماع و تطابق نيافتن با شيوه زندگي زمان، در چهل سالگي خودكشي كرد.