ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : شنبه 6 دي 1404
شنبه 6 دي 1404
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : چهارشنبه 13 تير 1397     |     کد : 184202

روز شمار تاریخ

چهار شنبه13تیر1397-20شوال 1439-4جولای 2018

تبعيد دسته جمعي علماي بزرگ شيعه از عتبات عالياتِ عراق به ايران (1302 ق)

تبعيد دسته جمعي علماي بزرگ شيعه از عتبات عالياتِ عراق به ايران (1302 ق)

پس از پايان جنگ جهاني اول و تسلط انگلستان بر امور كشور عراق، علماي نجف طي فتواهايي، حضور آنان را محكوم كرده و عليه انتخابات فرمايشي عراق كه تحت نظر انگليس بود، احكامي صادر كردند. اين عمل آنان با خشم مقامات انگليسي مواجه شد از اينرو با اصرار استعمارگران، حاكمان عراق دستور تبعيد علماي بين النهرين به ايران را صادر كردند. آيات عظام سيد ابوالحسن اصفهاني، ميرزا حسين ناييني، و سي تن ديگر از بزرگان ديني، از جمله علماي تبعيد شده بودند. دولت ايران به محض اطلاع از اين موضوع، فوراً دست به اقدام زد و ساير ماموران دولتي موظف شدند ازعلما به وضع شايسته‏اي استقبال و تجليل نمايند و آنچه لازمه احترام و بزرگداشت است درباره آنان اجرا كنند. اين تبعيد، واكنش شديد علماي ايران را دربرداشت و تجمعات اعتراض‏آميزي در تهران و شهرستان‏ها بر پا گرديد. پس از مدتي علماي تبعيدي وارد قم شده و مورد استقبال گرم مردم و روحانيون قرار گرفتند. دولت ايران به اين هتك حرمت نسبت به فقها اعتراض كرد و از دولت عراق خواست به هر نحو ممكن، از آنان اعاده حيثيت شود. درنتيجه، حكومت عراق، نمايندگان ويژه‏اي را به تهران فرستاد تا درباره بازگشت آقايان مراجع مذاكره كنند وقرار شد هركدام كه مايل بودند بدون قيد و شرط به عراق برگردند. سرانجام اين بازگشت به وضع آبرومندي انجام گرفت.

امضاي عهدنامه بين ايران و عراق در مورد اختلافات مرزي دو كشور، تحت فشار انگلستان (1316 ش)

اختلافات مرزي درباره اروندرود از سال‏ها قبل مورد منازعه دو كشور ايران و عراق بود. از اين رو در سال 1311 ش با سفر مقامات بلند پايه عراق به ايران، قرار بر رفع اين اختلافات گرديد ولي با كارشكني‏هاي پنهان استعمار بريتانيا اين مذاكرات به نتيجه مطلوب دست نيافت. در اين حال، عراق در سال 1313 ش رسماً به جامعه ملل شكايت كرد و ايران را به ناديده انگاشتن تعهدات مرزي متهم نمود. اين شكايت، اختلافات دو كشور را افزايش داد و اين مسأله براي نخستين بار به ارگان‏هاي بين‏المللي كشيده شد. در همين اوضاع كه جو تشنج بالا گرفته بود، وزير خارجه عراق در سال 1314 براي مذاكرات پيرامون حل اختلافات مرزي وارد تهران شد و اعلام كرد كه آماده‏اند تا مرز رسمي دو كشور را به رسميت بشناسند. ايراني‏ها نيز كه تحت فشار مستقيم و غير مستقيم دولتمردان انگليسي براي رفع اختلافات خود با عراق و تشكيل يك جبهه مشترك براي جلوگيري از نفوذ شوروي به خاورميانه قرار گرفته بودند به ناچار با اين درخواست موافقت كردند. در نتيجه، عراق شكايت خود را رسماً از جامعه ملل پس گرفت. سرانجام در تاريخ 13 تيرماه 1316 ش (4 ژوئيه 1937 م) عهدنامه‏اي ميان ايران و عراق زير فشار و نفوذ انگلستان به امضا رسيد كه درجهت منافع انگلستان در منطقه بود. اين عهدنامه در اسفند آن سال در مجالس دو كشور تصويب و در سي‏ام خرداد سال 1317، اسناد آن در بغداد ميان وزراي خارجه دو كشور مبادله شد. مدتي پس از امضاي اين عهدنامه، باز هم اختلافات دو كشور ادامه يافت تا اينكه در حدود چهل سال بعد نيز قرارداد 1353 ش برابر با 1975 الجزاير بين دو طرف به امضا رسيد.

درگذشت استاد "محمدمعين" اديب برجسته معاصر (1350 ش)

دكترمحمد معين در سال 1297 ش در شهر رشت و در خانواده‏اي روحاني به دنيا آمد. به هنگام طفوليتِ، نخست مادر و پس از 5 روز پدر را از دست داد و از آن پس، پدربزرگش به تربيت وي همت گماشت. وي پس از اخذ ديپلم، ليسانس ادبيات و فلسفه و علوم تربيتي را از دارالفنون گرفت و به وسيله آموزش مكاتبه‏اي، از آموزشگاه روانشناسي بروكسل (بلژيك) خطشناسي، قيافه‏شناسي و مغزشناسي را فرا گرفت. اين اديب سرشناس اولين فرد داراي درجه دكتراي ادبيات فارسي در ايران است. در سال 1336 كه سازمان لغتنامه دهخدا به دانشكده ادبيات دانشگاه تهران انتقال يافت، طبق اساسنامه شوراي دانشگاه، رياست آن سازمان به عهده دكتر معين محول گرديد. از اين استاد بزرگ ادب فارسي تاليفات متعددي بر جاي مانده كه فرهنگ لغت و اعلام معين، مشهورترين آنهاست. وي علاوه بر اخذ نشان‏هاي متعدد علمي در داخل كشور، در پائيز 1340 ش نيز از طرف دولت فرانسه، نشان عالي هنر و ادب را دريافت كرد. دكتر معين در نهم آذر 1345 ش در دفتر گروه زبان و ادبيات فارسي دچار بي‏هوشي موقت شد و در بيمارستان بستري گرديد. بر اثر همين عارضه وي به حالت اغماء افتاد و در مرداد 1346 با همان حال جهت معالجه به كانادا اعزام شد. معالجات سودي نبخشيد و سرانجام پس از حدود 5 سال كه در اغما بود در 13 تيرماه 1350 در 53 سالگي به رحمت ايزدي پيوست.

دستگیری امام کاظم (ع) به دستور هارون (179ق)

هارون یکی از خلفای ستمگر عباسی هم‏دوره با امام موسی ابن جعفر علیه‏السلام، از بیم محبوبیت و نفوذ امام، کسانی را در مدینه بر حضرت گماشته بود تا از آن‏چه در گوشه و کنار خانه امام علیه‏السلام می‌گذرد، وی را آگاه کنند. او از محبوبیت بسیار و معنویت نافذ امام علیه‏السلام سخت بیمناک بود. نفوذ معنوی امام موسی علیه‏السلام در دستگاه حاکم به‏حدی بود که کسانی مانند علی بن یقطین صدراعظم (وزیر) دولت عباسی، از دوستداران حضرت موسی بن جعفر علیه‏السلام بودند و به دستورات حضرت عمل می‌کردند. سرانجام بدگوئی‏هائی که اطرافیان از امام کاظم علیه‏السلام کردند در وجود هارون کارگر افتاد. وی در سفری نیز که در سال ۱۷۹ق به حج رفت، بیش از پیش به عظمت معنوی امام علیه‏السلام و احترام خاصی که مردم برای امام موسی الکاظم علیه‏السلام قائل بودند، پی برد. هارون سخت از این جهت، نگران شد. وقتی به مدینه آمد و قبر منور پیامبر اکرم صلی‏الله علیه و آله و سلم را زیارت کرد، تصمیم بر جلب و دستگیری امام علیه‏السلام یعنی فرزند پیامبر صلی‏الله علیه و آله و سلم گرفت. وقتی قرار شد آن حضرت را از مدینه به بصره آورند، دستور داد چند کجاوه به کجاوه امام علیه‏السلام ببندند و بعضی را نابهنگام و از راه‏های دیگر ببرند، تا مردم ندانند که امام علیه‏السلام را به کجا و با کدام کسان بردند، تا یأس بر مردمان چیره شود و به نبودن رهبر حقیقی خویش خو گیرند و سر به شورش و بلوا برندارند و از تبعیدگاه امام علیه‏السلام بی‌خبر بمانند. و این‏همه بازگوکننده بیم و هراس دستگاه بود. هارون، امام موسی کاظم علیه‏السلام را - با چنین احتیاط‌ها و مراقبت‏هایی - از مدینه تبعید کرد و چندین سال امام علیه‏السلام از این زندان به آن زندان انتقال می‌یافت. شگفت آن‏که، هارون با توجه به شخصیت والای موسی بن جعفر علیه‏السلام پس از درگذشت و شهادت امام علیه‏السلام نیز اصرار داشت تا مردم این خلاف حقیقت را بپذیرند که حضرت موسی بن جعفر علیه‏السلام مسموم نشده بلکه به مرگ طبیعی از دنیا رفته است.
روز ملي و استقلال "ايالات متحده امريكا" از انگلستان (1776م)

روز ملي و استقلال "ايالات متحده امريكا" از انگلستان (1776م)

كشور جمهوري فدرال ايالات متحده امريكا با 9/363/364 كيلومتر مربع وسعت در قاره امريكاي شمالي و در كنار اقيانوس آرام و اطلس قرار دارد. پايتخت امريكا، واشينگتن دي سي و شهرهاي مهم آن، نيويورك، لس‏آنجلس، شيكاگو، ديترويت و فيلادلفيا مي‏باشند. جمعيت امريكا حدود 278 ميليون و پانصدهزار نفر مي‏باشد. پيش‏بيني مي‏شود جمعيت امريكا تا سال 2025 در حدود 326 ميليون نفر گردد. واحد پول اين كشور دلار و زبان رسمي آنها انگليسي است. سرزمين امريكا طي هزاران سال، محل زندگي سرخ‏پوستان بود تا اين كه پس از كشف اين سرزمين در اواخر قرن پانزدهم، كشورهاي مختلف اروپايى هر كدام قسمتي از امريكا را تصرف كردند. با مهاجرت بيشتر اروپاييان، ميليون‏ها برده افريقايى نيز براي كار در مزارع و كارخانه‏ها به امريكا آورده شدند. از اوايل قرن هجدهم، نهضت استقلال‏طلبي در امريكا آغاز شد و مهاجرنشينان با كمك نيروهاي انگليسي، سربازان فرانسوي را از امريكا بيرون راندند. پس از اين پيروزي، مهاجران به مخالفت با انگليسي‏ها برخاسته و در سال 1775م جنگ دو طرف آغاز شد. اين جنگ علي رغم اعلام استقلال امريكا در 4 ژوئيه 1776م همچنان ادامه يافت تا اين كه در سال 1778 به شكست انگليس و استقلال نهايى امريكا منجر شد. پس از آنكه با اتحاد ميان 13 ايالت مهاجرنشين، كشور ايالات متحده امريكا پا به عرصه جغرافياي سياسي گذاشت، دست‏يابي و تسلط بر تمامي مناطق حد فاصل اقيانوس اطلس و اقيانوس آرام در برنامه هيأت حاكمه اين كشور قرار گرفت. براين اساس به وسيله تهديد، تطميع، معامله، تصرف و خريد، ساير مناطق موجود، تحت سيطره امريكا درآمد و در اين راه بسياري از بوميان محلي و نيز سرخ‏پوستانِ اين مناطق، قرباني اهداف استكباري دولت مرداني شدند كه در راه تشكيل امپراتوريِ خود، از هيچ جنايتي روي‏گردان نبودند. به اين ترتيب در فاصله يك قرن، تعداد ايالات از 13 به 50 ايالت افزايش يافت. بر اساس قانونِ اساسي، هر يك از ايالت‏ها در قلمرو خود داراي استقلال داخلي هستند، گرچه در سال‏هاي اخير حدود و اختيارات دولت فدرال افزايش يافته است. دولت امريكا در ابتدا به مسائل داخلي پرداخت و سپس بر اساس دكترين مونروئه در نيمه نخست قرن نوزدهم، به دول اروپايى در مورد دخالت احتمالي در امور داخلي قاره امريكا هشدار داد. اين سياستِ انزواطلبي در پايان جنگ جهاني دوم و از نيمه قرن بيستم كنار گذاشته شد و اين كشور به عنوان يكي از دو قدرت برتر جهان وارد عرصه بين‏المللي گرديد و دوران جنگ سرد را شكل بخشيد. اگرچه در اين مقطع، رويارويى شرق و غرب به جنگ مستقيم امريكا و شوروي منجر نشد، اما دامنه دخالت‏هاي امريكا در امور داخلي كشورها و حضور تجاوزكارانه اين كشور، از جنوب شرق آسيا تا جنوب افريقا و از منطقه خاورميانه تا امريكاي جنوبي، بيش از ده كشور را در برمي‏گرفت. دخالت نظامي در كره، آنگولا، گرانادا، ويتنام و... نمونه‏هايى از عملكرد امريكا در دوره جنگ سرد است. اما اين دورانِ 45 ساله با فروپاشي شوروي خاتمه يافت و پس از آن امريكا با اعلام نظم نوين جهاني به عنوان قدرت واحد جهاني به تحكيم موقعيت خود پرداخت و در فاصله زماني حدود 10 سال، به 10 كشور جهان لشكركشي نمود. عملياتِ نظامي در هائيتي، سومالي، پاناما، عراق و افغانستان و دخالت‏هاي بي‏شمار آشكار و پنهان اين كشور نشان دهنده جهت‏گيري جديد و روش مداخله‏جويانه امريكاست.


نوشته شده در   چهارشنبه 13 تير 1397  توسط   کاربر 1   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode