ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : جمعه 5 دي 1404
جمعه 5 دي 1404
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : دوشنبه 21 خرداد 1397     |     کد : 183929

روز شمار تاريخ

دوشنبه21خرداد1397-26رمضان 1439-11ژوئن2018

اعتصاب سراسري تهران به مناسبت هفتم شهداي 15 خرداد (1342 ش)

اعتصاب سراسري تهران به مناسبت هفتم شهداي 15 خرداد (1342 ش)

پس از دستگيري امام خميني(ره) و وقوع قيام خونين 15 خرداد 1342، حوزه‏هاي علميه عراق و نيز مردم شهرهاي ايران حمايت خود را از امام و تنفر خويش را نسبت به اعمال وحشيانه رژيم شاه اعلام نمودند و خواستار آزادي فوري رهبر نهضت اسلامي ايران شدند. در ادامه اين اعتراضات، اعتصاب سراسري تهران در 21 خرداد 1342 به مناسبت هفتم فاجعه خونين 15 خرداد، ضربه‏اي بود كه رژيم طاغوت را درمانده‏تر كرد. همچنين مهاجرت علما و مراجع قم و مشهد و علماي سرشناس شهرستان‏ها به تهران موجب شد كه رژيم، تن به سياست آرام‏سازي و تشنج‏زدايي زند و با آزادنمايي رهبر نهضت اسلامي ايران، خشم‏ها را فرو نشاند.

درگذشت دكتر "محمد خزائلي" بنيانگذار انجمن حمايت از نابينايان (1353ش)

دكتر محمد خزائلي دانشمند و محقق نابيناي معاصر، در سال 1293 ش در اراك تولد يافت. وي در چهار سالگي، به علت ابتلا به بيماري آبله، بينايي‏اش را از دست داد و با وجود نابينايي مطلق، از پنج سالگي در مدرسه مخصوص نابينايان به تحصيل پرداخت. او به كمك حافظه نيرومندش در امور درسي به سرعت پيشرفت كرد و موفق به اخذ دو درجه ليسانس و دكترا در رشته‏هاي حقوق و حكمت و فلسفه از دانشگاه تهران شد. دكتر خزائلي چندي آموزگار بود و زماني پيشه دبيري داشت تا سرانجام خود به تأسيس يك واحد بزرگ فرهنگي مبادرت نمود و كليه دروس متوسطه و دانشگاه توسط استادان نُخبه و دانشمندان در آن مؤسسه تدريس مي‏شد. اقدام خزائلي در تأسيس چنين مؤسسه فرهنگي عظيم و غني، خدمت با ارزشي به فرهنگ كشور نمود و هزاران نفر از جوانان، تحصيلات خود را در آن مؤسسه به پايان بردند. وي همچنين مدتي به نمايندگي مجلس شوراي ملي رسيد ولي پس از آن از فعاليت‏هاي سياسي كناره گرفت و به امور فرهنگي پرداخت. خزائلي مردي محقق و دانشمند بود و گرچه از نابينايي رنج مي‏برد ولي حافظه و هوشِ سرشار او غوغا مي‏كرد به طوري كه هر مطلب را كه يك بار براي او مي‏خواندند، فرامي‏گرفت. در پيشرفت علمي وي، همسر وفادارش نقشي اساسي و شايسته ايفا نمود. اين دانشمند سخت‏كوش، با قدرت خارق‏العاده هوش و ذكاوت، نابينايي خود را جبران مي‏كرد. دكتر خزائلي به زبان‏هاي عربي، فرانسه و انگليسي تسلط كامل داشت و علاوه بر ترجمه چندين اثر، كتاب‏هاي متعددي را به رشته تحرير درآورد، كه از جمله آنها، فلسفه اسلام، تحقيق در اعلام قرآن، شرح بوستان و گلستان سعدي و نهج‏الادب است. دكتر محمد خزائلي در جهت رفاه نابينايان در سطح جهان نيز فعاليت‏هاي چشمگيري داشت و از اعضاي كميته اجرايي خاورميانه در شوراي ملي رفاه نابينايان و اتحاديه بين‏المللي نابينايان بود. وي سرانجام در 21 خرداد 1353 ش در شصت سالگي در تهران درگذشت.

عمليات فرمانده كل قوا در منطقه دارخوين در شرق رود كارون توسط سپاه (1360ش)

عمليات فرمانده كل قوا، خميني روح خدا در حالي انجام گرفت كه تا روز قبل، اسم دقيقي براي آن مشخص نشده بود و هنگامي كه خبر عزل بني‏صدر از فرماندهي كل قوا توسط حضرت امام منتشر گرديد، اين عمليات به نام حضرت امام، نامگذاري شد. به دليل واكنش سريع رزمندگان اسلام در عمليات غير كلاسيك و چريكي، مناطق مختلفي از جبهه‏ها براي اين منظور شناسايي و در نظر گرفته شدند. تا اينكه اين عمليات در قسمت شرق كارون در جنوب دارخوين به اجرا درآمد. در عمليات فرمانده كل قوا، خميني روح خدا، هماهنگي اصولي و كامل از ابتداي طرح‏ريزي تا پايان عمليات بين يگان سپاه پاسدارانِ عمل كننده رعايت گرديد. رزمندگان اسلام پاتك دشمن را خنثي كرده و مزدوران بعثي را در 21 خرداد 1360 به عقب راندند. در نهايت، رزمندگان اسلام پس از پيشروي و تصرف مواضع از پيش تعيين شده، به هدف نهايي عمليات كه عقب راندن نيروهاي دشمن به غرب كارون بود دست يافتند.

اشغال بوشهر توسط انگلیسى‏ ها و آغاز قيام مردم تنگستان (1333ق)

بوشهر از بنادر بزرگ و مهم ايران مى‏باشد كه قريب به يك‏صد سال است به‏عنوان مركز بنادر جنوب كشور شناخته شده. قبل از ظهور و ورود دين اسلام به ايران، بندرى به‏نام بوشهر اساساً وجود نداشته است و آبادى در دو فرسنگى سمت جنوب بوشهر در ساحل دريا بوده كه آنجا را (ريشهر) مى‏ناميده‏اند. به قول مؤلفين "فارسنامه ناصرى" و "گنج دانش"، بوشهر از زمان كريم‏خان زند رو به آبادى گذاشت و در زمان ناصرالدين‏شاه رو به عمران بيش‏تر گذاشت و از بنادر تجارى مهم محسوب شد. تا در سال ۱۲۷۳ق كه شهر هرات از طرف دولت ايران محاصره شد، انگليسي‏ها خائف گشتند و براى انصراف ايران از تصرف هرات كه كليد هندوستان شمرده مى‏شد، سى فروند كشتى جنگى به خليج فارس فرستادند و پس از جنگ با دلاورمردان تنگستان اين بندر را تصرف كردند. (اين درگيرى بين باقرخان ضابط تنگستانى و پسر رشيدش احمدخان تنگستانى با چهارصد تفنگچى در قلعه ريشهر روى داد و احمدخان تنگستانى به‏همراه ۷۲ نفر در اين راه شهيد شدند.) • در آغاز جنگ جهانى اول (۱۹۱۴م) قواى روس از شمال و نيروهاى انگليس از جنوب كشور، ايران را در معرض هجوم قرار دادند. كشتي‏هاى جنگى انگليس در مقابل بوشهر لنگر انداختند و نيروهاى اشغالگر در بيست و ششم رمضان‏ المبارک سال ۱۳۳۳ هجري قمري (۸ اوت ۱۹۱۵م، برابر با ۱۷ مرداد ۱۲۹۴ش)، شهر بوشهر را به اشغال خود درآورند. يك روز از پس از اشغال بوشهر، چهارده نفر از احرار آن عليه اشغالگران اعتراض كردند ولى چون اهل جدال و اسلحه نبودند دستگير و به هندوستان تبعيد شدند. رئيسعلى‏خان دلوارى، شيخ‏حسين‏خان چاه‏كوتاهى و زائرخضرخان اهرمى سه نفر خوانين دلير تنگستان از اين وقايع آگاه شدند و تصميم گرفتند كه عليه دشمن قيام و در مقام مدافعه از وطن برآيند. حدود دو ماه قبل از اين‏كه قواى انگليس بوشهر را اشغال كنند، جنرال كاكس كنسول انگليس در خليج فارس، نامه‏اى به مرحوم شيخ محمدحسين برازجانى روحانى متنفذ و مجتهد معروف دشتستان نوشت كه جواب آن نامه انگيزه قيام رئيسعلى دلوارى آن قهرمان نامى ايران و اسلام شد. كنسول انگليس در اين نامه از شيخ محمدحسين برازجانى خواسته بود كه از نفوذ خود استفاده كند و از هرگونه آشوب و قيام عليه اشغالگران جلوگيرى نمايد. در اين نامه تأكيد شده بود كه از دشمنى با دولت انگليس هيچ سودى عايد ملت ايران نخواهد شد، بلكه در صورتى كه ايرانيان وارد جنگ شوند، انگليس يك سوم خاك ايران را به تصرف خود درخواهد آورد. شيخ در پاسخ به اين نامه تمام مصيبت‏ها را از طرف دولت انگليس برشمرده و اعلام كرده بود كه چنان‏چه عمليات انتقام‏جويانه عليه اشغالگران صورت پذيرد، مسئوليت آن بر عهده انگليسي‏ها خواهد بود. رئيسعلى در نامه‏هاى متعدد به شيخ محمدحسين برازجانى، براى جهاد و قيام عليه قواى انگليس كسب تكليف مى‏كند كه سرانجام مرحوم شيخ صورتى از حكم جهادى كه مراجع شيعه از نجف اشرف ارسال داشته بودند، به ضميمه حكم خود مبنى بر وجوب جهاد با كفار انگليسى و جلوگيرى از رخنه آن‏ها به بنادر جنوب و دشتى و تنگستان و لزوم همكارى خوانين اين مناطق و بسيج مردم مسلمان براى رفتن به ميدان جنگ صادر مى‏كند و براى همه خوانين مى‏فرستد. رئيسعلى دلوارى همين‏كه از حكم جهاد مرحوم شيخ محمدحسين برازجانى و ديگر مراجع دينى آگاهى مى‏يابد، آماده نبرد با قدرت امپراتورى انگليس مى‏شود و مقدمات كار را در خانه حاج سيدمحمدرضا كازرونى فراهم مى‏سازد. رئيسعلى همراه دوستش خالوحسين دشتى در اوايل ماه رمضان ۱۳۳۳ق در عمارت حاج سيدمحمدرضا كازرونى، پس از مذاكراتى با وى آمادگى خود را براى دفاع از بوشهر و جلوگيرى از پيشروى نيروهاى انگليسى اعلام مى‏دارد. رئيسعلى پس از اظهار تشكر، قرآن مجيد را مى‏طلبد و همين‏كه خادم قرآن مى‏آورد، برمى‏خيزد و تعظيم مى‏كند و با احترام تمام آن را روى ميز جلو خود مى‏گذارد، آن‏گاه رو به حاضرين كرده و مى‏گويد: «اى كلام‏الله گفتار مرا شاهد باش. من به تو سوگند ياد مى‏كنم كه اگر انگليسي‏ها بخواهند بوشهر را تصرف كنند و به خاك وطن من تجاوز نمايند در مقام مدافعه برآيم، و تا آخرين قطره خون من بر زمين نريخته است، دست از جنگ و ستيز با آنان نكشم، و اگر غير از اين رفتار كنم در شمار منكرين و كافرين به تو باشم، و خدا و رسول از من بيزار شوند.» بعد از اشغال شهر بوشهر در ۲۶ رمضان ۱۳۳۳‍ق، نيروهاى انگليسى قصد تصرف ناحيه دلوار را مى‏كنند. دلوار محلى بود كه پيش از آن چند بار سربازان انگليسى ببه آن‏جا تجاوز كرده اما طعم تلخ شكست را در اين ناحيه چشيده بودند. رئيسعلى‏خان دلوارى، شيخ‏حسين‏خان چاه‏كوتاهى و زائرخضرخان اهرمى، از اين وقايع آگاه و در مقام دفاع از وطن برمى‏آيند. بدين‏ترتيب قيام دليران تنگستان عليه اشغالگران انگليس آغاز مى‏شود و نيروهاى متجاوز انگليس كه قريب به پنچ هزار بودند در دام دليرمردان تنگستانى گرفتار مى‏آيند و عده زيادى از متجاوزان انگليسى در اين حمله از بين مى‏روند. قيام مردم تنگستان بر روى هم، هفت سال به طول مى‏انجامد.

مرگ "ارنست رادرفورد" فيزيك‏دان انگليسي و پدر انرژي هسته‏اي (1937م)

ارنست رادرفوردْ فيزيك‏دان انگليسي و پدر انرژي هسته‏اي در 30 اوت 1871م در شهر نلسون زلاندنو به دنيا آمد. وي پس از اتمام تحصيلات مقدماتي در زادگاهش راهي كمبريج در انگلستان شد و از سال 1919م به استادي فيزيك تجربي دانشگاه كمبريج دست يافت. رادرفورد در اين هنگام، تحقيقات و مطالعات خود را در راه تجزيه وتحليل تشعشعات راديواكتيو متمركز كرد. رادرفورد در اوايل كار تحقيقاتي خود، با انجام آزمايشي كه فكر آن از خود وي بود، دو تابش راديواكتيوي ناهمانند شناسايى كرد. وي اشعه اول را كه تابشي با بار الكتريكي مثبت بود و به سهولت در مواد جذب مي‏شد اشعه آلفا نام داد و اشعه دوم را كه تابشي با بار الكتريكي منفي بود و تشعشع كمتري ايجاد مي‏كرد اما قابليت نفوذ آن در مواد، زياد بود، اشعه بتا ناميد. رادرفورد هم‏چنين پس از چندي اشعه سومي را كه شبيه پرتوهاي ايكس بود و نافذترين تابش را داشت، پرتو گاما نام‏گذاري كرد. وي سپس قسمتي از اشعه صادر شده از عنصر راديواكتيو راديوم را در لوله‏اي جمع‏آوري كرد و پس از بررسي‏هاي فراوان، طيف هليوم را كه عنصر ديگر راديواكتيو است در آن مشاهده نمود. رادرفورد در اين آزمايش متوجه شد كه ذره آلفا، همان اتم‏هاي هليوم است. رادرفورد در سال 1903م به عضويت انجمن سلطنتي لندن درآمد و در سال 1904م نخستين كتاب خود به نام فعاليت تشعشعي را منتشر كرد. شهرت روزافزون رادرفورد در مجامع علمي سبب شد كه از طرف دانشگاه‏ها، تصدي كرسي‏هاي استادي زيادي به وي پيشنهاد شود. از اين رو، رادرفورد در دانشگاه منچستر، رهبر گروهي شد كه به سرعت دست به كار تدوين نظريه‏هاي تازه درباره ساختار اتم شد. وي در سال 1908م به دليل تحقيق در زمينه فعاليت تشعشعي عناصر، موفق به اخذ جايزه نوبل شيمي شد. بزرگ‏ترين دست‏آورد علمي رادرفورد در اين سال‏ها، كشف ساختار هسته اتم بود كه اين امر، دانش فراواني درباره ماهيت ماده براي جامعه علمي به ارمغان آورد. او آشكارا بزرگ‏ترين فيزيك‏دان آزمايشگر زمان خود بود و به دليل پژوهش‏هاي طولاني درباره اتم به پدر انرژي هسته‏اي شهرت يافت. رادرفورد اتم را موجود سختي مي‏دانست كه يك منظومه شمسي بسيار ريز متشكل از ذرات بي‏شمار است كه داراي اسرار نهفته فراواني مي‏باشد. ارنست رادرفورد سرانجام در يازدهم ژوئن 1937م در 66 سالگي درگذشت.


نوشته شده در   دوشنبه 21 خرداد 1397  توسط   کاربر 1   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode