اعتصاب سراسري تهران به مناسبت هفتم شهداي 15 خرداد (1342 ش)
پس از دستگيري امام خميني(ره) و وقوع قيام خونين 15 خرداد 1342، حوزههاي علميه عراق و نيز مردم شهرهاي ايران حمايت خود را از امام و تنفر خويش را نسبت به اعمال وحشيانه رژيم شاه اعلام نمودند و خواستار آزادي فوري رهبر نهضت اسلامي ايران شدند. در ادامه اين اعتراضات، اعتصاب سراسري تهران در 21 خرداد 1342 به مناسبت هفتم فاجعه خونين 15 خرداد، ضربهاي بود كه رژيم طاغوت را درماندهتر كرد. همچنين مهاجرت علما و مراجع قم و مشهد و علماي سرشناس شهرستانها به تهران موجب شد كه رژيم، تن به سياست آرامسازي و تشنجزدايي زند و با آزادنمايي رهبر نهضت اسلامي ايران، خشمها را فرو نشاند.
درگذشت دكتر "محمد خزائلي" بنيانگذار انجمن حمايت از نابينايان (1353ش)
دكتر محمد خزائلي دانشمند و محقق نابيناي معاصر، در سال 1293 ش در اراك تولد يافت. وي در چهار سالگي، به علت ابتلا به بيماري آبله، بينايياش را از دست داد و با وجود نابينايي مطلق، از پنج سالگي در مدرسه مخصوص نابينايان به تحصيل پرداخت. او به كمك حافظه نيرومندش در امور درسي به سرعت پيشرفت كرد و موفق به اخذ دو درجه ليسانس و دكترا در رشتههاي حقوق و حكمت و فلسفه از دانشگاه تهران شد. دكتر خزائلي چندي آموزگار بود و زماني پيشه دبيري داشت تا سرانجام خود به تأسيس يك واحد بزرگ فرهنگي مبادرت نمود و كليه دروس متوسطه و دانشگاه توسط استادان نُخبه و دانشمندان در آن مؤسسه تدريس ميشد. اقدام خزائلي در تأسيس چنين مؤسسه فرهنگي عظيم و غني، خدمت با ارزشي به فرهنگ كشور نمود و هزاران نفر از جوانان، تحصيلات خود را در آن مؤسسه به پايان بردند. وي همچنين مدتي به نمايندگي مجلس شوراي ملي رسيد ولي پس از آن از فعاليتهاي سياسي كناره گرفت و به امور فرهنگي پرداخت. خزائلي مردي محقق و دانشمند بود و گرچه از نابينايي رنج ميبرد ولي حافظه و هوشِ سرشار او غوغا ميكرد به طوري كه هر مطلب را كه يك بار براي او ميخواندند، فراميگرفت. در پيشرفت علمي وي، همسر وفادارش نقشي اساسي و شايسته ايفا نمود. اين دانشمند سختكوش، با قدرت خارقالعاده هوش و ذكاوت، نابينايي خود را جبران ميكرد. دكتر خزائلي به زبانهاي عربي، فرانسه و انگليسي تسلط كامل داشت و علاوه بر ترجمه چندين اثر، كتابهاي متعددي را به رشته تحرير درآورد، كه از جمله آنها، فلسفه اسلام، تحقيق در اعلام قرآن، شرح بوستان و گلستان سعدي و نهجالادب است. دكتر محمد خزائلي در جهت رفاه نابينايان در سطح جهان نيز فعاليتهاي چشمگيري داشت و از اعضاي كميته اجرايي خاورميانه در شوراي ملي رفاه نابينايان و اتحاديه بينالمللي نابينايان بود. وي سرانجام در 21 خرداد 1353 ش در شصت سالگي در تهران درگذشت.
عمليات فرمانده كل قوا در منطقه دارخوين در شرق رود كارون توسط سپاه (1360ش)
عمليات فرمانده كل قوا، خميني روح خدا در حالي انجام گرفت كه تا روز قبل، اسم دقيقي براي آن مشخص نشده بود و هنگامي كه خبر عزل بنيصدر از فرماندهي كل قوا توسط حضرت امام منتشر گرديد، اين عمليات به نام حضرت امام، نامگذاري شد. به دليل واكنش سريع رزمندگان اسلام در عمليات غير كلاسيك و چريكي، مناطق مختلفي از جبههها براي اين منظور شناسايي و در نظر گرفته شدند. تا اينكه اين عمليات در قسمت شرق كارون در جنوب دارخوين به اجرا درآمد. در عمليات فرمانده كل قوا، خميني روح خدا، هماهنگي اصولي و كامل از ابتداي طرحريزي تا پايان عمليات بين يگان سپاه پاسدارانِ عمل كننده رعايت گرديد. رزمندگان اسلام پاتك دشمن را خنثي كرده و مزدوران بعثي را در 21 خرداد 1360 به عقب راندند. در نهايت، رزمندگان اسلام پس از پيشروي و تصرف مواضع از پيش تعيين شده، به هدف نهايي عمليات كه عقب راندن نيروهاي دشمن به غرب كارون بود دست يافتند.
اشغال بوشهر توسط انگلیسى ها و آغاز قيام مردم تنگستان (1333ق)
بوشهر از بنادر بزرگ و مهم ايران مىباشد كه قريب به يكصد سال است بهعنوان مركز بنادر جنوب كشور شناخته شده. قبل از ظهور و ورود دين اسلام به ايران، بندرى بهنام بوشهر اساساً وجود نداشته است و آبادى در دو فرسنگى سمت جنوب بوشهر در ساحل دريا بوده كه آنجا را (ريشهر) مىناميدهاند. به قول مؤلفين "فارسنامه ناصرى" و "گنج دانش"، بوشهر از زمان كريمخان زند رو به آبادى گذاشت و در زمان ناصرالدينشاه رو به عمران بيشتر گذاشت و از بنادر تجارى مهم محسوب شد. تا در سال ۱۲۷۳ق كه شهر هرات از طرف دولت ايران محاصره شد، انگليسيها خائف گشتند و براى انصراف ايران از تصرف هرات كه كليد هندوستان شمرده مىشد، سى فروند كشتى جنگى به خليج فارس فرستادند و پس از جنگ با دلاورمردان تنگستان اين بندر را تصرف كردند. (اين درگيرى بين باقرخان ضابط تنگستانى و پسر رشيدش احمدخان تنگستانى با چهارصد تفنگچى در قلعه ريشهر روى داد و احمدخان تنگستانى بههمراه ۷۲ نفر در اين راه شهيد شدند.) • در آغاز جنگ جهانى اول (۱۹۱۴م) قواى روس از شمال و نيروهاى انگليس از جنوب كشور، ايران را در معرض هجوم قرار دادند. كشتيهاى جنگى انگليس در مقابل بوشهر لنگر انداختند و نيروهاى اشغالگر در بيست و ششم رمضان المبارک سال ۱۳۳۳ هجري قمري (۸ اوت ۱۹۱۵م، برابر با ۱۷ مرداد ۱۲۹۴ش)، شهر بوشهر را به اشغال خود درآورند. يك روز از پس از اشغال بوشهر، چهارده نفر از احرار آن عليه اشغالگران اعتراض كردند ولى چون اهل جدال و اسلحه نبودند دستگير و به هندوستان تبعيد شدند. رئيسعلىخان دلوارى، شيخحسينخان چاهكوتاهى و زائرخضرخان اهرمى سه نفر خوانين دلير تنگستان از اين وقايع آگاه شدند و تصميم گرفتند كه عليه دشمن قيام و در مقام مدافعه از وطن برآيند. حدود دو ماه قبل از اينكه قواى انگليس بوشهر را اشغال كنند، جنرال كاكس كنسول انگليس در خليج فارس، نامهاى به مرحوم شيخ محمدحسين برازجانى روحانى متنفذ و مجتهد معروف دشتستان نوشت كه جواب آن نامه انگيزه قيام رئيسعلى دلوارى آن قهرمان نامى ايران و اسلام شد. كنسول انگليس در اين نامه از شيخ محمدحسين برازجانى خواسته بود كه از نفوذ خود استفاده كند و از هرگونه آشوب و قيام عليه اشغالگران جلوگيرى نمايد. در اين نامه تأكيد شده بود كه از دشمنى با دولت انگليس هيچ سودى عايد ملت ايران نخواهد شد، بلكه در صورتى كه ايرانيان وارد جنگ شوند، انگليس يك سوم خاك ايران را به تصرف خود درخواهد آورد. شيخ در پاسخ به اين نامه تمام مصيبتها را از طرف دولت انگليس برشمرده و اعلام كرده بود كه چنانچه عمليات انتقامجويانه عليه اشغالگران صورت پذيرد، مسئوليت آن بر عهده انگليسيها خواهد بود. رئيسعلى در نامههاى متعدد به شيخ محمدحسين برازجانى، براى جهاد و قيام عليه قواى انگليس كسب تكليف مىكند كه سرانجام مرحوم شيخ صورتى از حكم جهادى كه مراجع شيعه از نجف اشرف ارسال داشته بودند، به ضميمه حكم خود مبنى بر وجوب جهاد با كفار انگليسى و جلوگيرى از رخنه آنها به بنادر جنوب و دشتى و تنگستان و لزوم همكارى خوانين اين مناطق و بسيج مردم مسلمان براى رفتن به ميدان جنگ صادر مىكند و براى همه خوانين مىفرستد. رئيسعلى دلوارى همينكه از حكم جهاد مرحوم شيخ محمدحسين برازجانى و ديگر مراجع دينى آگاهى مىيابد، آماده نبرد با قدرت امپراتورى انگليس مىشود و مقدمات كار را در خانه حاج سيدمحمدرضا كازرونى فراهم مىسازد. رئيسعلى همراه دوستش خالوحسين دشتى در اوايل ماه رمضان ۱۳۳۳ق در عمارت حاج سيدمحمدرضا كازرونى، پس از مذاكراتى با وى آمادگى خود را براى دفاع از بوشهر و جلوگيرى از پيشروى نيروهاى انگليسى اعلام مىدارد. رئيسعلى پس از اظهار تشكر، قرآن مجيد را مىطلبد و همينكه خادم قرآن مىآورد، برمىخيزد و تعظيم مىكند و با احترام تمام آن را روى ميز جلو خود مىگذارد، آنگاه رو به حاضرين كرده و مىگويد: «اى كلامالله گفتار مرا شاهد باش. من به تو سوگند ياد مىكنم كه اگر انگليسيها بخواهند بوشهر را تصرف كنند و به خاك وطن من تجاوز نمايند در مقام مدافعه برآيم، و تا آخرين قطره خون من بر زمين نريخته است، دست از جنگ و ستيز با آنان نكشم، و اگر غير از اين رفتار كنم در شمار منكرين و كافرين به تو باشم، و خدا و رسول از من بيزار شوند.» بعد از اشغال شهر بوشهر در ۲۶ رمضان ۱۳۳۳ق، نيروهاى انگليسى قصد تصرف ناحيه دلوار را مىكنند. دلوار محلى بود كه پيش از آن چند بار سربازان انگليسى ببه آنجا تجاوز كرده اما طعم تلخ شكست را در اين ناحيه چشيده بودند. رئيسعلىخان دلوارى، شيخحسينخان چاهكوتاهى و زائرخضرخان اهرمى، از اين وقايع آگاه و در مقام دفاع از وطن برمىآيند. بدينترتيب قيام دليران تنگستان عليه اشغالگران انگليس آغاز مىشود و نيروهاى متجاوز انگليس كه قريب به پنچ هزار بودند در دام دليرمردان تنگستانى گرفتار مىآيند و عده زيادى از متجاوزان انگليسى در اين حمله از بين مىروند. قيام مردم تنگستان بر روى هم، هفت سال به طول مىانجامد.
مرگ "ارنست رادرفورد" فيزيكدان انگليسي و پدر انرژي هستهاي (1937م)
ارنست رادرفوردْ فيزيكدان انگليسي و پدر انرژي هستهاي در 30 اوت 1871م در شهر نلسون زلاندنو به دنيا آمد. وي پس از اتمام تحصيلات مقدماتي در زادگاهش راهي كمبريج در انگلستان شد و از سال 1919م به استادي فيزيك تجربي دانشگاه كمبريج دست يافت. رادرفورد در اين هنگام، تحقيقات و مطالعات خود را در راه تجزيه وتحليل تشعشعات راديواكتيو متمركز كرد. رادرفورد در اوايل كار تحقيقاتي خود، با انجام آزمايشي كه فكر آن از خود وي بود، دو تابش راديواكتيوي ناهمانند شناسايى كرد. وي اشعه اول را كه تابشي با بار الكتريكي مثبت بود و به سهولت در مواد جذب ميشد اشعه آلفا نام داد و اشعه دوم را كه تابشي با بار الكتريكي منفي بود و تشعشع كمتري ايجاد ميكرد اما قابليت نفوذ آن در مواد، زياد بود، اشعه بتا ناميد. رادرفورد همچنين پس از چندي اشعه سومي را كه شبيه پرتوهاي ايكس بود و نافذترين تابش را داشت، پرتو گاما نامگذاري كرد. وي سپس قسمتي از اشعه صادر شده از عنصر راديواكتيو راديوم را در لولهاي جمعآوري كرد و پس از بررسيهاي فراوان، طيف هليوم را كه عنصر ديگر راديواكتيو است در آن مشاهده نمود. رادرفورد در اين آزمايش متوجه شد كه ذره آلفا، همان اتمهاي هليوم است. رادرفورد در سال 1903م به عضويت انجمن سلطنتي لندن درآمد و در سال 1904م نخستين كتاب خود به نام فعاليت تشعشعي را منتشر كرد. شهرت روزافزون رادرفورد در مجامع علمي سبب شد كه از طرف دانشگاهها، تصدي كرسيهاي استادي زيادي به وي پيشنهاد شود. از اين رو، رادرفورد در دانشگاه منچستر، رهبر گروهي شد كه به سرعت دست به كار تدوين نظريههاي تازه درباره ساختار اتم شد. وي در سال 1908م به دليل تحقيق در زمينه فعاليت تشعشعي عناصر، موفق به اخذ جايزه نوبل شيمي شد. بزرگترين دستآورد علمي رادرفورد در اين سالها، كشف ساختار هسته اتم بود كه اين امر، دانش فراواني درباره ماهيت ماده براي جامعه علمي به ارمغان آورد. او آشكارا بزرگترين فيزيكدان آزمايشگر زمان خود بود و به دليل پژوهشهاي طولاني درباره اتم به پدر انرژي هستهاي شهرت يافت. رادرفورد اتم را موجود سختي ميدانست كه يك منظومه شمسي بسيار ريز متشكل از ذرات بيشمار است كه داراي اسرار نهفته فراواني ميباشد. ارنست رادرفورد سرانجام در يازدهم ژوئن 1937م در 66 سالگي درگذشت.