سخنراني تاريخي عصر عاشوراي امام خميني(ره) در مدرسه فيضيه قم (1342 ش)
در آغاز محرم سال 1383 ق برابر با خرداد 1342 ش، قم به صورت پايگاه ضد رژيم درآمده و شور خاصي در آن برپا بود. در عصر عاشوراي آن سال برابر با سيزدهم خرداد 1342 ش حضرت امام خميني(ره) با حضور در مدرسه فيضيه، طي سخنان كوبندهاي، ضمن انتقاد شديد از رژيم پهلوي و اربابان آمريكايي و اسرائيلي شاهِ ايران، پرده از جنايات طاغوت برداشتند. حضور مردم در سخنراني به اندازهاي بود كه تمام صحن فيضيه و دارالشفاء، صحن حرم حضرت معصومه، ميدان آستانه و اطراف، مملو از جمعيت بود. در پي سخنراني افشاگرانه حضرت امام، در سحرگاه پانزدهم خرداد سال 1342، دژخيمان رژيم ستمشاهي به خانه ساده و بيآلايش امام در قم يورش برده و امام را دستگير و دور از چشم مردم به زنداني در تهران منتقل كردند. هنوز چند ساعتي از اين حادثه نگذشته بود كه فرياد مردم معترض و انقلابي، عليه حكومت ديكتاتوري شاه بلند شد و خواستار برقراري حكومت اسلامي و پايان دادن به رژيم ستمشاهي شدند. به همين جرم بود كه گلولههاي برخاسته از خشم و كينه حكومت ننگين شاه، قلب هزاران مسلمان انقلابي بپاخاسته را در اين روز نشانه رفت و با به خاك و خون كشيدن آنان، قيام خونبار و جاويد پانزدهم خرداد 42 شكل گرفت.
نزول كتاب مقدس زبور بر حضرت داود(ع)
زبور نام کتابی است که بر اساس قرآن و روایات اسلامی، بر داوود از پیامبران بنیاسرائیل نازل شدهاست. زبور به زبان عبری است و سراسر اندرز و دعا و مناجات با ایزد متعال و تجلیل مقام ربوبی است و پس از تورات نزول یافتهاست.
وفات بانو "بدريه" ملقب به "امكلثوم" دختر "ملاصدرا" از زنان فاضل و اديب(1090 ق)
بانو بدريه مادر ميرزاحسن لاهيجي و دختر ملاصدراي شيرازي ملقب به امكلثوم از زنان فاضل، فيلسوف، اديب و پرهيزگار سده يازدهم هجري بهشمار ميرفت. وي در سال ۱۰۱۹ق چشم به جهان گشود؛ علوم و فلسفه را نزد پدرش ملاصدرا فرا گرفت و در حدود سال ۱۰۳۴ق به ازدواج ملاعبدالرزاق لاهيجى مشهور به فياض درآمد. بانو بدريه سپس نزد همسرش به ادامه تحصيل مشغول گرديد تا آنكه در اغلب علوم زمانه خود به مرتبه استادي رسيد. مىگويند كه وى با علما جلسات علمى برگزار مىكرده و با فصاحت و بلاغت با آنها به بحث مىپرداخته است. او خواهر صدريه و زبيده و مادر ميرزاحسن معروف به كاشفى (۱۱۲۱ق، صاحب كتابهاى "شمعاليقين" و "زواهرالحكم") است. بانو بدريه سرانجام در هجدهمين روز از رمضانالمبارک سال ۱۰۹۰ هجري قمري در سن ۷۱ سالگي روي در نقاب خاک کشيد.
درخواست حكومت جمهوري توسط نهضت جنگل(1338 ق)
يونس معروف به ميرزاکوچک، فرزند ميرزابزرگ به سال ۱۲۹۸ق در شهرستان رشت محله استادسرا - به نقلي در حوالي روستاي کسماء - در خانوادهاي متوسط چشم به جهان گشود. وي سنين اول عمر را در مدرسه حاجيحسن واقع در صالحآباد رشت و مدرسه جامع به آموختن صرف و نحو و تحصيلات ديني گذرانيد؛ چندي هم در مدرسه محموديه تهران بههمين منظور اقامت گزيد. نهضت جنگل - به رهبري ميرزاکوچکخان - از جمله مبارزات پرافتخار مردم مسلمان ايران بر ضد استعمار بيگانگان است که به مدت هفت سال و از شوال ۱۳۳۳ق تا دوم ربيعالثاني ۱۳۴۰ق به طول انجاميد. • ميرزا در مراحل مختلف انقلاب مشروطيت فعالانه حضور داشت و در فتح قزوين شرکت نمود؛ اما پس از استقرار مشروطيت و بهوجود آمدن حوادثي که ايران را دستخوش تغيير قرار دادند؛ نظير قرارداد ۱۹۰۷م و تقسيم ايران به دو منطقه نفوذ روس و انگليس، کشيده شدن ايران به جنگ جهاني اول، حضور نيروهاي روسي در گيلان و ساير نقاط کشور... زمينههاي پيدايش نهضت جنگل به رهبري ميرزاکوچکخان فراهم گرديد. • جنگليها هدف خود را "اتحاد اسلامي، اخراج نيروهاي بيگانه، رفع بيعدالتي، مبارزه با خودکامگي و استبداد و برقراري دولتي مردمي" اعلام ميکردند. اين امر را در "روزنامه جنگل" نيز منعکس کردند. در همين راستا در روز يکشنبه ۱۶ خرداد ۱۲۹۹ش قواي جنگل با انتشار بيانيهاي تشکيل کميته انقلاب سرخ ايران و الغاء اصول سلطنت و تأسيس حکومت جمهوري را اعلام نمودند و يک روز بعد کميته انقلاب، هيئت دولت جمهوري (هيأت اتحاد اسلامي) را معرفي کرد، که ميرزا عنوان سرکميسر و کميسر جنگ را داشت.
مرگ "ويليام هارْوي" كاشف جريان گردش خون و بنيانگذار طب نوين (1657م)
ويليام هاروي، دانشمند برجسته انگليسي در اول آوريل 1578م در فولْكْستون انگلستان به دنيا آمد و از كودكي به تحصيل پرداخت. وي تحصيلات خود را در رشته پزشكي به پايان برد و به استادي طب دانشگاه كمبريج دست يافت. او مدتي نيز در دربار انگليس خدمت كرد و طي ساليان بعد به شهرت رسيد. وي معتقد بود كه نميتوان شناخت وظايف اعضاي بدن را در كتابها آموخت بلكه وسيله آموختن آن، كالبد شكافي و تجربه است. هاروي در راه شناسايى اعمال بدن تلاش وافري به كار برد تا اينكه پس از سالها مطالعه و تحقيق، در چهارم دسامبر 1619م موفق به كشف جريان گردش خون گرديد. وي همچنين وظايف و عمل قلب را بدون كمك ميكروسكوپ كشف كرد. هاروي در سال 1628م تمام تجربيات خود را در يك جزوه هفتاد صفحهاي منتشر نمود. با انتشار اين جزوه، نفرت عجيبي درمردم به وجود آمد. زيرا آنها عقيده داشتند كه قلب مركز و جايگاه روح است و خون در كبد وجود دارد. همچنين مردم زمان بر اين باور بودند كه غذا بعد از وارد شدن به معده، هضم و به وسيله رودهها وارد كبد ميشود و به صورت خون در ميآيد. ولي هاروي ثابت كرده بود كه غذا پس از هضمْ وارد خون شده و خون پس از گردش در قلب، به تمام نقاط بدن ميرود. ويليام هاروي سرانجام در سوم ژوئن 1657م در شصت و نه سالگي درگذشت ولي افكارش مطرود شد، تا اينكه در سال 1661م، يكي از متخصصان پزشكي در مشاهدات ميكروسكوپي، جريان خون را مشاهده كرد و بدين وسيله، كشف بزرگ هاروي مورد تاييد پزشكان و مردم قرار گرفت.