امضاي قرارداد كمكهاي تسليحاتي شوروي به رژيم عراق در جريان جنگ (1363 ش)
پس از تغيير اوضاع جنگ در نتيجه فتح خرمشهر و احتمال سقوط رژيم عراق، شوروي نيز همگام با ديگر كشورهاي غربي، با واگذاري تجهيزات مدرن جنگي به عراق، بر ميزان كمكهاي خود به اين كشور افزود. در اين راستا، در فروردين 1363، يك هيئت بلند پايه از شوروي به بغداد اعزام شد و فروش چهار و نيم ميليارد دلار اسلحه شوروي به عراق را پيشنهاد كرد. اين بزرگترين پيشنهاد فروش سلاح بود كه تا آن زمان، شورويها به عراق ميدادند. هيئت شوروي كه از ميزان عصبانيت عراق به دليل از دست دادن جزاير مجنون در عمليات خيبر مطلع بود، به عراق اطلاع داد كه حاضر است ميگهاي 21 و 22، هليكوپترهاي توپدار و 350 موشك اسكاد در اختيار رژيم بعث قرار دهد. سرانجام اين قرارداد و قرارداد وام دو ميليارد دلاري اتحاد جماهير شوروي به رژيم بعث عراق در هفتم ارديبهشت 1363 ش برابر با 27 آوريل 1984 م بين طرفين در مسكو امضا شد و در جبهههاي جنگ عليه رزمندگان اسلام به كار رفت. لازم به يادآوري است كه بعد از سقوط صدام حسين، در سال 1382، مسأله بازپرداخت وامهاي اعطايي كشورهاي غربي و شرقي براي پيروزي در جنگ با ايران، به عنوان يكي از مهمترين چالشهاي جدي منطقه و جهان مطرح شد.
درگذشت "عبدالباقي" شاعر مشهور قرن پنجم(422 ق)
عبدالباقي شاعر مشهور قرن پنجم در چنين روزي از سال ۴۲۲ هجري قمري دار فاني را وداع گفت. حسين بن محمد بن عبدالباقي از شاعران پرآوازهي سدهي پنجم هجري قمري بهشمار ميرفت. كنيهي وي ابوعبدالله و شهرتش "خالع" بود. ابوعبدالله عبدالباقي در شهر بغداد زندگي ميكرد. عبدالله خالع علاوه بر كسب فيض از محضر اديبان بزرگ و صاحبنام عصر خود، در جلسات درس عالمان برجستهي اين شهر نيز شركت ميكرد و به كسب علوم گوناگون بهويژه علم حديث ميپرداخت. خالع در علم حديث از تبحر بسيار برخوردار بود بهطوريكه خطيب بغدادي و جمع كثيري از بزرگان از وي روايت كردهاند. هرچند که ابوالفتح صواف مصرى در مذمت وي اظهار داشته است: «من در بغداد از كسانى كه گفته مىشد دروغگو هستند، چيزى ننوشتهام مگر از چهار نفر كه يكى از آنها عبدالله خالع بوده است.» ابوعبدالله عبدالباقي همچنين طبعي روان در سرودن شعر داشت و در سرودههايش نيز خالع تخلص ميكرد. از او اشعار بسياري بهجاي مانده است. حسين بن محمد بن عبدالباقي مشهور به خالع، سرانجام در دهمين روز از شعبانالمعظم سال ۴۲۲ هجري قمري چشم از جهان فروبست.
تأسيس دادگاه تفتيش عقايد معروف به "انكيزيسيون" در اسپانيا (1231م)
همزمان با يورش سپاهيان صليبي به مناطق شرق، واقعه مهم ديگري نيز روي داد كه سرآغاز دوران مخوف انكيزيسيون يا تفتيش عقايد در تاريخ مسيحيت به شمار ميرود. در اين زمان كه پاپ اينوسان سوم فرمانروايى داشت، وي دستور تشكيل دادگاه تفتيش عقايد را صادر كرد و از اين پس، اين دادگاه در سراسر اروپا به كار پرداخت. در واقع، اينوسان سوم در عقايد خود بسيار لجوج و سرسخت بود و به هيچ وجه تحمل شنيدن عقيده و نظري را برخلاف راي خود نداشت. به همين جهت كساني كه جرأت ميكردند نظري مخالف راي و نظر او ابراز كنند از سلاطين وقت گرفته تا افراد عادي تكفير ميشدند. اين دادگاه در 27 آوريل 1231م در اسپانيا نيز تأسيس شد و دوره جديدي از خشونت و قساوت را در اين سرزمين آغاز كرد. پاپها در اين زمان، از سلاطين و فرمانروايان سرزمينهاي مسيحي ميخواستند كه در سركوبي ملحدين، يعني هر كس كه از اوامر آنها سرپيچي ميكند، با ماموران كليسا همكاري داشته باشند وگرنه خود، ملحد و سزاوار عقوبت خواهند بود. از آن طرف، سلاطين و شاهزادگان و حكام محلي از بيم تكفير كه ممكن است به قيمت جانشان تمام شود، به فرامين پاپ گردن مينهادند. كساني كه به اتهام الحاد و سرپيچي از فرامين الهي كه در واقع همان دستورات پاپ بود در اين دادگاهها محاكمه ميشدند، حق داشتن وكيل را نداشتند و آراء محكمه قطعي و لازم الاجرا بود. در اين دادگاهها، كساني كه مظنون به بدعتگذاري بودند، چنانچه نميتوانستند بيگناهي خود را ثابت كنند تكفير ميشدند و مجازات سنگيني در انتظارشان بود. سختگيري در مورد محكومان دادگاههاي تفتيش عقايد تا آنجا بود كه حتي اگر كسي ترتيب كفن و دفن آنان را ميداد، آن شخص نيز مستحق مجازاتهاي سنگين ميشد. مفتش دادگاه نيز در مقابل هيچ مقامي جز پاپ پاسخگو نبود و كار خود را يك عمل الهي تلقي ميكرد. آراء صادره از اين دادگاه شامل شكنجه، تبعيد، محروميت از پست و مقام، مصادره اموال، زندان، سوزاندن و كشتن بود. وجود اين دادگاهها از يك طرف باعث جمعآوري ثروت و غارت اموال محكومات توسط مفتّشان شد و از طرف ديگر به فروپاشي جايگاه معنوي رهبران به اصطلاح اخلاقي جامعه و بيمعني شدن مفاهيم ارزشي و معنوي انجاميد. دادگاههاي تفتيش عقايد سرانجام پس از شش قرن فعاليت جنايت بار، در 17 ژانويه 1808م تعطيل شدند.