قيام "محمدتقي خان پسيان" در خراسان (1300 ش)
كلنل محمدتقي خان پسيان پس از اقامت شش ساله در آلمان و مراجعت به ايران از جانب دولت مشيرالدوله به فرماندهي ژاندارمري خراسان منصوب شد. وي در دوره نخست وزيري سيدضياء الدين، اقدام به بازداشت قوام السلطنه والي خراسان كرده بود و اين امر، زمينه عداوت بين آن دو را فراهم نمود. پس از سقوط حكومت سيد ضياءالدين، قوام السلطنه به رياست الوزرايي دست يافت و كلنل پسيان را كه از مدتي قبل به كفالت خراسان رسيده بود از اين مقام بركنار كرد. ولي پسيان كفيل جديد ايالت را از كار بر كنار نمود و خود شخصاً استانداري را بر عهده گرفت. در خلال اين احوال، فرمانده كل ژاندارمري ايران، مأمور رسيدگي به كار كلنل پسيان شد و به اتفاق عدهاي از افسران، عازم مشهد گرديد. ولي كلنل دستور داد تمام آنها را در شاهرود بازداشت و به مركز اعزام دارند. با اين اقدام، براي حكومت مركزي مسلّم شد كه او عليه دولت قيام كرده است و حاضر به اجراي دستورات نيست. قوام السلطنه به رؤساي ايلات متوسل شد و درخواست كمك نمود تا كلنل را دستگير نمايند. قوايي از طرف ايلات جمعآوري و به سمت مشهد حركت داده شد. كلنل براي دفع خطر، به استقبال آنها رفت و در نزديكي قوچان جنگ سختي بين طرفين درگرفت. پس از چندي زد و خورد و وارد آمدن تلفات سنگين به دو طرف، مهمّات قواي كلنل تمام شد و خود در دهم مهر 1300ش به قتل رسيد. هنگام شهادت، بيش از سي سال از عمرش نگذشته بود. خبر قتل او در مشهد با هيجان مردم و عزاي عمومي توأم بود و از جنازه وي با احساسات و نطقهاي پرشور مشايعت كردند.
هتك حرمت رژيم بعثي عراق به اماكن مقدس نجف و كربلا در جريان انتفاضه مردم عراق (1370 ش)
در پي قيام مردم مسلمان عراق عليه رژيم خونخوار بعث اين كشور در اوايل اسفند 1369 ش و درگيري شديد بين دو طرف، مزدوران بعثي براي جريحهدار كردن احساسات پاك مسلمانان و به ويژه شيعيان، با يورش به زائران روزهدار امام علي(ع) و امام حسين(ع) در نجف اشرف و كربلاي معلّي، پس از شهيد و مجروح كردن تعدادي از آنان، به بارگاه ملكوتي اين دو امام بزرگوار اهانت نمودند. همچنين رژيم منفور بعث در روزهاي نوزدهم و بيستم ماه رمضان آن سال به مراسم عزاداري مردم شهرهاي نجف و كربلا و ديگر شهرها يورش برده و ضمن جلوگيري از مراسم، گروهي را دستگير كرده و اين شهرها را تحت كنترل شديد امنيتي قرار دادند. رژيم صدام، مردم عراق را به جرم اين كه ميخواهند سرنوشت خود را به دست خود رقم بزنند، مرتكب اين جنايات گرديد. اين اهانت به مقدسات اسلامي كه در معيت و همراهي نيروهاي آمريكايي صورت ميگرفت، موجي از اعتراضات عليه رژيم بعث عراق را به وجود آورد و اين رژيم را بيش از پيش، منفور جهانيان نمود. ابعاد جنايات اين رژيم، بعد از سقوط در سال 1382، بر جهانيان آشكارتر گرديد و مردم جهان به عمق جنايات عمال رژيم آگاهتر شدند.
روز طبيعت
سیزدهبهدر سیزدهمین روز فروردین ماه و از جشن های نوروزی است. در تقویمهای رسمی ایران این روز روز طبیعت نامگذاری شدهاست و از تعطیلات رسمی است. برخی بر این باورند در این روز باید برای راندن نحسی از خانه بیرون روند و نحسی را در طبیعت به در کنند.
آغاز نخستين مهاجرت مسلمانان مكه به حبشه(5 بعثت)
در پي فشار طاقت فرساي مشركان قريش بر مسلمانان، پيامبر اكرم(ص) به تعدادي از پيروانِ خود دستور داد تا براي در امان ماندن از اذيت و آزار مشركين، به سرزمين حبشه مهاجرت كنند. جمعي از مسلمانان كه 11 مرد و 4 زن بودند به سرپرستي "عُثمان بنَ مظعون" به حبشه مهاجرت كردند و زمينهساز مهاجرت بعدي مسلمانان به سرپرستي "جعفر بن ابيطالب(ع)" شدند. اين مهاجرتها، طي ساليان متمادي، سبب نفوذ و گسترش دين اسلام در قارهي آفريقا شد.
تغيير قبله از بيت المقدس به سوي كعبه به قول مشهور(2 ق)
پس از دستور واجب شدن نماز بر مسلمانان، پيروان اين آيين الهي، به طرف بيت المقدس، محلي كه مورد احترام اديان ديگر از قبيل يهوديت و مسيحيت بود، نماز ميخواندند. ولي پس از هجرت پيامبر اسلام به مدينه، يهوديان اين شهر، پيامبر اسلام(ص) را مورد طعنه قرار داده و از اين كه مسلمانان از قبلهي يهوديان براي نماز استفاده ميكنند، آنان را استهزاء ميكردند. سرانجام در حالي كه 17 ماه از ورود پيامبر اسلام(ص) به مدينه ميگذشت، به دستور خدا، كعبه، قبلهي مسلمانان گرديد. اين دستور در حالي كه پيامبر اكرم(ص) نماز ظهر را در مسجد بنيسَلَمه اقامه ميكرد از جانب خداوند صادر شد. پيامبر اسلام(ص) در حالِ نماز، روي به مسجدالحرام كرد و دو ركعت پاياني نماز ظهر را به سوي كعبه خواند و به همين دليل اين مسجد در تاريخ اسلام به "ذوالقبلَتَين" معروف شده است.
وفات عقيله ي بني هاشم، ام المصائب "حضرت زينب كبري"(س)(62 ق)
حضرت زينب(س) پس از بازگشت از شام و رجعت به مدينه، همواره در مجالس خود از راه امام حسين(ع) و مصايب عاشورا سخن ميراند و مردم را عليه حكومت جور تحريك ميكرد. كم كم كار به جايي رسيد كه اقامت آن حضرت در مدينه با مخالفت والي شهر روبرو گرديد و ايشان عازم شام شد. سرانجام آن حضرت در سن 56 سالگي به سراي باقي شتافت. محل دفن آن بانوي مجلله مورد اختلاف است و برخي شام، مدينه وعدهاي مدفن ايشان را در سرزمين مصر ميدانند.
اعمال ام داوود در آخرين روز از ايام اعتكاف
اعمال ام داود كه از عمده اعمال روزپانزدهم رجب است و براى برآمدن حاجات و كشف كربات و دفع ظلم ظالمان مؤثر است و كیفیت آن بنا بر آنچه در مصباح شیخ است آن است كه چون خواهد این عمل را بجا آورد . روزه بگیرد روز سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم را پس در روز پانزدهم نزد زوال غسل كند و چون وقت زوال داخل شود نماز ظهر و عصر را بجا آورد در حالتى كه ركوع و سجودشان را نیكو كند و در موضع خلوتى باشد كه چیزى او را مشغول نسازد و انسانى با او تكلم ننماید پس چون از نماز فارغ شود رو به قبله كند و بخواند حمد را صد مرتبه و سوره اخلاص وآیه الكرسی را ده مرتبه و بعد از اینها بخواند سوره انعام و بنی إسرائیل كهف و لقمان و یس و صافات و حم سجده و حمعسق و حم دخان و فتح و واقعه و ملك و ن وإذا السماء انشقت و ما بعدش را تا آخر قرآن.
تولد "هانْسْ كريستيَن اندرسن" نويسنده دانماركيِ كتابهاي كودكان (1805م)
هانْسْ كريستيَن اندرسن، نويسنده دانماركي، در دوم آوريل 1805م در خانوادهاي فقير در يكي از شهرهاي دانمارك به دنيا آمد. وي يازده ساله بود كه پدرش مُرد و چون پولي براي ادامه تحصيل نداشت به قصد آوازخواني به پايتخت رفت. ولي صدايى نداشت و كسي او را تحويل نگرفت و از گرسنگي در حال مرگ بود كه يك مأمور دربار سلطنتي او را پيدا كرد و سپس وسيله ادامه تحصيل او را فراهم ساخت. اندرسن به زودي دبيرستان و سپس دانشگاه را به پايان رساند. وي در ابتدا رمانهاي مختلفي را نگاشت و چون موفقيت چنداني كسب نكرد، تصميم گرفت داستانهاي كودكان را به صورت ادبي بنگارد. اين كار با استقبال چشمگيري مواجه شد و اندرسن پس از مدتي شهرتي عالمگير يافت. اين داستانها در رديف زيباترين و در عين حال غمانگيزترين داستانهايى است كه تا كنون نوشته شده است. يكي از آثار معروف اندرسن، كتاب جوجه اردك زشت نام دارد كه تقريباً شرح حالي از زندگي خود اوست و به خاطر تجارب تلخ دوران كودكيش بود كه به صورت معروفترين نويسنده داستانهاي كودكان درآمد و در سراسر عالم طرفداران فراواني يافت. او از 1835 تا 1872م به طور متوسط هر سال يك قصه از نوع قصههاي معروف به قصههاي پريان براي كودكان مينوشت. هانس كريستين اندرسن سرانجام در 4 اوت 1875م در هفتاد سالگي در اوج شهرت و محبوبيت درگذشت.