ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : جمعه 5 دي 1404
جمعه 5 دي 1404
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : جمعه 20 بهمن 1396     |     کد : 182402

روز شمار تاريخ

جمعه20بهمن1396-22جمادی الاول 1439-9فوریه 2018

شهادت آيت ‏اللَّه "سيد مصطفي موسوي" پدر "امام خميني"(ره) به دست اشرار منطقه (1281ش)

شهادت آيت ‏اللَّه "سيد مصطفي موسوي" پدر "امام خميني"(ره) به دست اشرار منطقه (1281ش)

آيت‏اللَّه سيد مصطفي خميني پدر بزرگوار امام خميني(ره) در حدود سال 1238 ش (1277 ق) در خمين به دنيا آمد. ايشان پس از پشت سر گذاشتن دروس مقدماتي، براي تحصيل مدارج عالي راهي نجف اشرف گرديد و پس از اخذ اجتهاد، در خمين اقامت گزيد. اين عالم رباني در دوران اقامت در خمين در قطعه زميني متعلق به خود كشاورزي مي‏نمود و در عين حال به هدايت و ارشاد مردم اشتغال داشت و ملجأ و پناهگاه آنان بود. از اين رو در مقابل زورگويي خوانينِ دست نشانده حكومت وقت، به مقاومت بر مي‏خاست. سرانجام، طاغوتيان نداي حق‏طلبي او را با گلوله پاسخ دادند و در مسير خمين به اراك وي را در 42 سالگي به شهادت رساندند. به هنگام شهادت ايشان، بيش از پنج ماه از تولد حضرت امام نگذشته بود و از آن پس تحت تكفل مادر و عمه خويش قرار گرفتند.

واگذاري امتياز خط آهن بندر مُحَمَّرِه "خرمشهر" - خرم‏آباد به انگلستان (1291 ش)

دولت انگلستان كه به راه‏هاي ارتباطي مطمئن و امن در جنوب ايران نياز ضروري داشت تا به وسيله آن، تجارت بازرگانان انگليسي و منافع حياتي آن كشور را تضمين و حفظ كند در اين تاريخ موفق به اخذ امتياز احداث راه آهن مُحَمَّرَه (خرمشهر) - خرم آباد و بروجرد شد. اين امتياز سه روز پس از امتياز مشابهي بود كه از جانب دولت ايران، به روسيه واگذار گرديده بود.

حمله گارد شاهنشاهي به هُمافران نيروي هوايي در پي بيعت هُمافران با حضرت امام (1357ش)

در پي اعلام همبستگي گروهي از همافران و پرسنل نيروي هوايي با انقلاب اسلامي ايران و بيعت با حضرت امام، مزدوران گارد شاهنشاهي در شامگاه 20 بهمن به يكي از پادگان‏هاي نيروي هوايي در تهران حمله‏ور شدند. به محض انتشار اين خبر، مردم مسلمان از همه نقاط تهران براي ياري رساندن به پرسنل نيروي هوايي كه در حال مقاومت بودند، به طرف پادگان نيروي هوايي شتافتند. مردم انقلابي كه سلاح‏هاي ابتدايي و ناچيزي در اختيار داشتند با رشادت‏هاي خود، حمله مزدوران رژيم شاه را با شكست مواجه كردند و به اين ترتيب، مرحله نهايي مبارزه مردم براي براندازي رژيم شاهنشاهي در ايران آغاز شد.

آغاز عمليات بزرگ والفجر 8 در فاو (1364 ش)

عمليات بزرگ والفجر 8 با رمز يا زهرا(س) در جبهه جنوب در منطقه فاو و در وسعت 800 كيلومتر مربع از بيستم بهمن ماه 1364 آغاز شد. در اين عمليات هزاران تن از نيروهاي ايراني از رودخانه خروشان اروندرود گذشتند و در اولين روز عمليات، شهر مهم فاو را در جنوب شرقي عراق فتح كردند. اين عمليات به قدري غيرمنتظره و از لحاظ نظامي پيچيده و موفقيت‏آميز بود كه باعث اعجاب كارشناسان نظامي و سياسي جهان و غافلگيري رژيم عراق شد. اين عمليات با هدف فشار بر رژيم صدام براي پايان دادن به اشغال خاك ايران و تن دادن به جبران خسارت‏هاي وارد شده بر ايران انجام شد و برتري نظامي ايران بر عراق را در دفع تجاوز نظامي اين كشور ثابت كرد. نتايج اين عمليات عبارتند از: تلفات نيروي انساني دشمن 3000 نفر اسير، قريب به 50/000 نفر كشته و زخمي؛ ساير نتايج: آزادسازي حدود 800 كيلومتر مربع و تصرف شهر و تأسيسات نفتي فاو و كارخانه نمك؛ تجهيزات و امكانات: تانك و نفربر: 600 دستگاه انهدامي، 120 دستگاه اغتنامي، هواپيما: 45 فروند انهدامي، هليكوپتر: 10 فروند انهدامي، خودرو: 500 دستگاه انهدامي، 250 دستگاه اغتنامي، توپ: 150 قبضه انهدامي، 20 قبضه اغتنامي و دستگاه مهندسي: 34 دستگاه اغتنامي. نبرد سرنوشت ساز فاو، به عنوان برجسته‏ترين و پيچيده‏ترين عمليات جنگي جمهوري اسلامي ايران، سرانجام پس از هفتاد و پنج شبانه روز درگيري، كه در طول جنگ بي‏سابقه بود، با پيروزي كامل رزمندگان اسلام پايان يافت. از نظر سياسي، تبعات ناشي از فتح فاو به منزله تغيير در ماهيت سياسي جنگ بود، به اين معنا كه اتخاذ استراتژي دفاع متحرك از سوي عراق، پس از فتح خرمشهر، با اين هدف بود كه جنگ در روند فرسايشي، سرانجام منتهي به پذيرش صلح از سوي ايران شود. اما فتح فاو و ارتقاي موقعيت سياسي و نظامي ايران در شمال خليج فارس عملاً منجر به پيدايش شرايط جديدي شد كه هيچ گونه مطابقتي با مشخصه‏هاي جنگ فرسايشي نداشت.

وفات آیت ‌الله شیخ محمدتقی بهجت ، خاتم‌العرفا والمجتهدین(1430ق)

حضرت آیت‌الله العظمی شیخ محمدتقی بهجت فومنی در اواخر سال ۱۳۳۴ق در خانواده‌ای دین‌دار و تقواپیشه، در شهر مذهبی فومن واقع در استان گیلان چشم به جهان گشود. هنوز شانزده ماه از عمرش نگذشته بود که مادرش را از دست داد و از اوان کودکی طعم تلخ یتیمی را چشید. درباره نام آیت‌الله بهجت خاطره‌ای شیرین از یکی از نزدیکان ایشان نقل شده است: «پدر آیت‌الله بهجت در سن ۱۶- ۱۷ سالگی بر اثر بیماری وبا در بستر بیماری می‌افتد و حالش بد می‌شود به‌گونه‌ای که امید زنده ماندن او از بین می‌رود وی می‌گفت: در آن حال ناگهان صدایی شنیدم که گفت با ایشان کاری نداشته باشید، زیرا ایشان پدر محمدتقی است. تا این‌که با آن حالت خوابش می‌برد و مادرش که در بالین او نشسته بود گمان می‌کند وی از دنیا رفته است اما بعد از مدتی پدر آقای بهجت از خواب بیدار می‌شود و حالش رو به بهبودی می‌رود و بالاخره کاملاً شفا می‌یابد. چند سال پس از این ماجرا تصمیم به ازدواج می‌گیرد و سخنی را که در حال بیماری به او گفته شده بود کاملاً از یاد می‌برد. بعد از ازدواج، نام اولین فرزند خود را به‌نام پدرش مهدی می‌گذارد، فرزند دومی دختر بوده، وقتی فرزند سوم را خدا به او می‌دهد، اسمش را محمدحسین می‌گذارد، و هنگامی که خداوند چهارمین فرزند را به او عنایت می‌کند به‌یاد آن سخن که در دوران بیماری‌اش شنیده بود می‌افتد و وی را «محمدتقی» نام می‌نهد، ولی وی در کودکی در حوض آب می‌افتد و از دنیا می‌رود تا این‌که سرانجام پنجمین فرزند را دوباره «محمدتقی» نام می‌گذارد، و بدین‌سان نام آیت‌الله بهجت مشخص می‌گردد.» کربلایی محمود بهجت، پدر آیت‌الله بهجت از مردان مورد اعتماد شهر فومن بود و در ضمن اشتغال به کسب و کار، به رتق و فتق امور مردم می‌پرداخت و اسناد مهم و قباله‌ها به گواهی او می‌رسید. وی اهل ادب و از ذوق سرشاری برخوردار بوده و مشتاقانه در مراثی اهل بیت علیهم‌السلام به‌ویژه حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام شعر می‌سروده، مرثیه‌های جان‌گدازی که اکنون پس از نیم قرن هنوز زبان‌زد مداحان آن سامان است. آیت‌الله بهجت در کودکی تحت تربیت پدری چنین که دلسوخته اهل بیت علیهم‌السلام به‌ویژه سیدالشهداء علیه‌السلام بود و نیز با شرکت در مجالس حسینی و بهره‌مندی از انوار آن، بار آمد. از‌‌ همان کودکی از بازی‌های کودکانه پرهیز می‌کرد و آثار نبوغ و انوار ایمان در چهره‌اش نمایان بود و عشقی فوق‌العاده به کسب علم و دانش در رفتارش جلوه‌گر. تحصیلات ابتدایی را در مکتب‌خانه فومن به پایان برد و پس از آن در‌‌ همان شهر به تحصیل علوم دینی ‌پرداخت. به هر حال، روح کمال‌جو و جان تشنه او تاب نیاورد و پس از طی دوران مقدماتی تحصیلات دینی در شهر فومن، به سال ۱۳۴۸ق هنگامی که تقریباً ۱۴ سال از عمر شریفش می‌گذشت، به عراق مشرف شد و در کربلای معلی اقامت‌ گزید. بنا به گفته یکی از شاگردان نزدیک ایشان، معظم‌له خود به‌مناسبتی فرمودند: «بیش از یک سال از اقامتم در کربلا گذشته بود که مکلف شدم.» آری! دست تربیت حضرت رب سبحانه هماره بندگان شایسته را از اوان کودکی و نوجوانی تحت نظر جهان‌بین خود گرفته و فیوضاتش را شامل حال آنان گردانیده و پیوسته می‌پاید، تا در بزرگسالی مشعل راهبری راه‌پویان طریق الی‌الله را به دستشان بسپارد. بدین‌سان، آیت‌الله بهجت حدود چهار سال در کربلای معلی می‌ماند و از فیوضات سیدالشهداء علیه‌السلام استفاده نموده و به تهذیب نفس می‌پردازد و در طی این مدت، بخش معظمی از کتاب‌های فقه و اصول را در محضر استادان بزرگ آن دیار مطهر می‌خواند. در سال ۱۳۵۲ق برای ادامه تحصیل به نجف اشرف مشرف می‌گردد و قسمت‌های پایانی سطح را در محضر آیات عظام از آن جمله مرحوم آیت‌الله آقاشیخ مرتضی طالقانی به پایان می‌رساند. با این‌همه، همت او تنها مصروف علوم دینی نبوده بلکه عشق به کمالات والای انسانی هماره جان ناآرام او را به جست‌وجوی مردان الهی و اولیاء برجسته وامی‌داشته ‌است. آیت‌الله بهجت پس از اتمام دوره سطح و درک محضر استادان بزرگی چون آیات عظام: آقا سیدابوالحسن اصفهانی و آقا ضیاءالدین عراقی و میرزای نائینی، به حوزه گران‌قدر و پرمحتوای آیت حق حاج شیخ محمدحسین غروی اصفهانی معروف به غروی وارد شد و در محضر آن علامه کبیر به تکمیل نظریات فقهی و اصولی خویش پرداخت و به یاری استعداد درخشان و تأییدات الهی از تفکرات عمیق و ظریف و دقیق مرحوم علامه کمپانی - که دارای فکری سریع و جوال و متحرک و همراه با تیزبینی بوده است - بهره‌ها برد. آیت‌الله بهجت در ضمن تحصیل و پیش از دوران بلوغ، به تهذیب نفس و استکمال معنوی همت گمارده و در کربلا در تفحص استاد و مربی اخلاقی برآمده و به وجود آقای قاضی که در نجف بوده پی می‌برد. پس از مشرف شدن به نجف اشرف، از استاد برجسته خویش آیت‌الله شیخ محمدحسین اصفهانی (غروی) استفاده‌های اخلاقی می‌نماید. هم‌چنین در درس‌های اخلاقی آقا سیدعبدالغفار در نجف اشرف شرکت جسته و از آن استفاده می‌نموده تا این‌که در سلک شاگردان حضرت آیت‌الله سیدعلی قاضی درآمده و درصدد کسب معرفت از ایشان برمی‌آید، و در ۱۸ سالگی به محضر پرفیض عارف کامل حضرت آیت‌الله سیدعلی آقای قاضی بار می‌یابد و مورد ملاطفت و عنایات ویژه آن استاد معظم قرار می‌گیرد و در عنفوان جوانی چندان مراحل عرفان را سپری می‌کند که غبطه دیگران را برمی‌انگیزد. ایشان بعد از تکمیل دروس، در سال ۱۳۶۳ق (موافق با ۱۳۲۴ش) به ایران مراجعت کرده و چند ماهی در موطن خود فومن اقامت گزید و بعداً درحالی‌که آماده بازگشت به حوزه علمیه نجف اشرف بود، قصد زیارت حرم مطهر حضرت معصومه علیهاالسلام و اطلاع یافتن از وضعیت حوزه قم را کرد، ولی در طول چند ماهی که در قم توقف کرده بود، خبر رحلت استادان بزرگ نجف، یکی پس از دیگری شنیده می‌شد، لذا ایشان تصمیم گرفت که در شهر مقدس قم اقامت ‌کند. در قم از محضر آیت‌الله العظمی حجت کوه‌کمره‌ای استفاده کرده و در بین شاگردان آن فقید سعید درخشید. چند ماهی از اقامت حضرت آیت‌الله العظمی بروجردی در قم نگذشته بود که آیت‌الله بهجت وارد قم شد و هم‌چون حضرات آیات عظام امام خمینی (ره)، گلپایگانی و... به درس فقید سعید مرحوم بروجردی حاضر شد. آیت‌الله بهجت در‌‌ همان ایام که در درس آیات عظام: اصفهانی، غروی و شیرازی حضور می‌یافت ضمن تهذیب نفس و تعلم، به تعلیم هم می‌پرداخت و سطوح عالیه را در نجف اشرف تدریس می‌کرد. پس از هجرت به قم نیز پیوسته این روال را ادامه می‌داد. در رابطه با تدریس خارج فقه توسط ایشان نیز در مجموع می‌توان گفت که آیت‌الله بهجت بیش از چهل سال به تدریس خارج فقه و اصول اشتغال داشت و به‌واسطه شهرت‌گریزی غالباً در منزل تدریس کرد و فضلای گران‌قدری سالیان دراز از محضر پرفیض ایشان بهره بردند. آیت‌الله بهجت دارای تألیفات متعددی در فقه و اصول می‌باشد که خود برای چاپ اکثر آن‌ها اقدامی نکرد و‌ گاه به کسانی که می‌خواستند آن‌ها را حتی با غیر وجوه شرعیه چاپ کنند، اجازه نمی‌داد و می‌فرمود: «هنوز بسیاری از کتاب‌های علمای بزرگ سال‌هاست که به گونه خطی مانده، آن‌ها را چاپ کنید، نوبت این‌ها دیر نشده است.» برخی تألیفات معظم‌له عبارت‌اند از: یک دوره کامل اصول، حاشیه بر مکاسب شیخ انصارى و تکمیل آن تا آخر مباحث مربوط به مکاسب و متاجر، دوره کامل طهارت، دوره کامل کتاب صلاة، دوره کامل کتاب زکات، دوره کامل کتاب خمس و حج، حاشیه بر کتاب ذخیرةالعباد مرحوم شیخ محمدحسین غروى، تقریباً یک دوره فقه فارسى، حاشیه بر مناسک شیخ انصارى و... با این‌که ایشان فقیهی شناخته شده بود، ولی هماره از پذیرش مرجعیت سرباز زد. تا این‌که بعد از فوت سیداحمد خوانساری، جلد اول و دوم کتاب «ذخیرةالعباد» (جامع‌المسائل کنونی) را به قلم خود تصحیح و در اختیار خواص گذاشت و پیش از فوت مرجع عالی‌قدر حضرت آیت‌الله العظمی اراکی، اجازه نشر رساله عملیه خویش را داد. سرانجام وقتی جامعه مدرسین با انتشار اطلاعیه‌ای هفت نفر از جمله حضرت آیت‌الله العظمی بهجت را به‌عنوان مرجع تقلید معرفی کرد و عده‌ای از علمای دیگر از جمله آیت‌الله مشکینی، آیت‌الله جوادی آملی و... مرجعیت ایشان را اعلام کردند، به‌دنبال درخواست‌های مصرانه و مکرر راضی شد تا رساله عملیه ایشان در تیراژ وسیع به چاپ برسد، با این حال از نوشتن نام خویش بر روی جلد کتاب دریغ ورزید. مرجع عالی‌قدر جهان تشیع، حضرت آیت‌الله العظمی شیخ محمدتقی بهجت فومنی سرانجام در ساعت ۱۵:۳۰ روز یک‌شنبه بیست و دوم جمادی‌الاولی سال ۱۴۳۰ هجری قمری (برابر با بیست و هفتم اردیبهشت‌ماه ۱۳۸۸ش) چشم از جهان فروبست.

درگذشت "تئودور داستايوسكي" داستان‏سراي شهير روسي (1881م)

تئودور ميخائيلويچ داستايوسْكي نويسنده بلندآوازه روسي در 11 نوامبر سال 1821م در مسكو به دنيا آمد. وي در سال 1843م دوره تحصيلات مهندسي خود را به پايان رساند و پس از كمي خدمت در اين زمينه، وارد عرصه ادبيات گرديد. داستايوسكي نخستين داستانش را مردم فقير نام گذاشت كه با استقبال پر شوري مواجه گرديد. پس از آن به نوشتن داستان‏هايى از قبيل زن صاحبخانه و شب‏هاي سپيد پرداخت و مردم به همان سرعت كه به اثر اول او روي آورده بودند، از اين نوشته‏ها ابراز تنفر كردند. داستايوسكي از اين موضوع دلسرد شد و به جمعيت آزادي‏خواهان كه در آن هنگام فعاليت‏هايى داشتند پيوست. در سال 1849م او را به جرم قيام بر ضد سلطنت و مخالفت با كليسا دستگير و محكوم به اعدام كردند. اما در آن لحظه كه مي‏خواستند حكم اعدام او را اجرا كنند قاصدي از طرف تزار خبر آورد كه محكوميت او به چهار سال زندان و تبعيد به سيبري تغيير يافته است. بدين ترتيب داستايوسكي به طرزي معجزه‏آسا از مرگ نجات يافت. وي دوران سختي را در سيبري گذراند كه در جسم و روح او اثري فراوان به جاي نهاد. وقتي كه داستايوسكي از تبعيد بازگشت، حيات ادبي خود را با شيوه رئاليستي و واقع‏گرايى آغاز كرد. وي در طول زندگي خود دچار رنج زندان، بيماري و تهي‏دستي شد و به همين دليل، شفقت سرشاري كه در آثارش نسبت به نوع بشر ديده مي‏شود تا حدي ناشي از همين رنج‏هاست. آثار داستايوسكي از لحاظ مهارت وي در تحليل رواني قهرمانان، همدردي با بيچارگان و شكست‏خوردگان و نيز توصيف‏هاي نافذ زندگي قرن نوزدهم ميلادي، در روسيه ممتاز است. بسياري از داستان‏هاي وي، انعكاسي ازتجارب شخصي اوست. هم‏چنين در آثار بزرگ داستايوسكي، موضوع اصلي، مسئله آزادي انسان و توجيه خدا و نظم جهاني است. داستايوسكي در داستان‏هاي خود كوشش مي‏كرد پرده از رازهاي روح انسان بردارد و تضادهاي باطني روح را كشف نمايد. از ويژگي‏هاي آثار او، ايمان و اعتقاد به دوگانگيِ احتراز ناپذير و غيرقابل استيلاي درون انسان است. او معتقد بود در درون انسان، نيك و بد و خير و شر، همواره مبارزه مي‏كنند. در تمام آثار داستايويسكي، يك نفر كه آرزو كند زندگاني آرامي را داشته باشد وجود ندارد. گويى مريض‏خانه‏اي به همراه معلولين عصبي و اماكن كثيف و متعفن و بيغوله‏هاي تنگ و تاريك را توصيف مي‏كند. عوالم او پر از اشباح تاريك و سراپا آيينه دِق است. اما قدرت فكري تخيل او، انسان را سخت مسخر مي‏كند. داستايوسكي نابغه‏اي عظيم و معجوني است از قدرت و ضعف، عصيان و اطاعت، نظم و آشفتگي و فضيلت و تبهكاري و... . او خالق آثار عميقي است كه در همه آنها تمايل شديد به رقت و ترحم ويك ديد رواني قوي به چشم مي‏خورد. نفوذ داستايوسكي در نويسندگان و فلاسفه بعدي چنان حيرت‏انگيز است كه برخي از فلاسفه بزرگ اذعان مي‏كنند كه روان‏شناسي را از داستايوسكي آموخته‏اند. غالب نوشته‏هاي وي پيچيده و به زبان دشوار روسي كه خاص جامعه ممتاز روسيه قديم و مشحون از اصطلاحات و جمله‏هاي فرانسوي كه در زبان روسي نفوذ يافته بود، نوشته شده است، ولي بعضي از آثار او نيز با زباني فصيح و مردم پسند تحرير گرديده و تا حدي ساده است. داستايوسكي زندگي مردم روسيه را آن چنان كه بود، توصيف كرده است. برخي از آثار او عبارتند از: دل نازك، جنايت و مكافات، خانه اموات، جن زدگان، ابله و برادران كارامازوف. تئودور داستايوسكي سرانجام در 9 فوریه سال 1881م در شصت سالگي درگذشت.

 
 


نوشته شده در   جمعه 20 بهمن 1396  توسط   کاربر 1   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode