مقدمه
سرزميني كه امروزه جمهوري آذربايجان ناميده ميشود، پيش از بستن قراردادهاي گلستان (1813م) و تركمنچاي (1828م) بخشي از خاك كشور ايران به شمار ميرفت. اين منطقه پس از جدايي از ايران زماني تحت سلطه تزارهاي روسيه و مدتي در استيلاي کمونيستها قرار داشت تا اينکه در سال 1991 با فروپاشي اتحاد جماهير شوروي، اين منطقه با نام جمهوري آذربايجان به استقلال دست يافت، اما بايد اذعان نمود مردم اين منطقه پس از رهايي از چنگال آهنين کمونيسم، تحت ستم غرب و غربگرايان قرار گرفتند تا در دوره استقلال نيز ويژگي خاص قفقاز که وابستگي تاريخي کشورهاي اين منطقه به يک قدرت ديگر بود، همچنان حفظ شود.
امروزه مردم جمهوري آذربايجان در کنار مشکلات عديده خود با معضل اساسي با نام وهابيت روبهرو هستند. وهابيت به عنوان فرقهاي خودساخته، منشعب از مذهب سني حنبلي است که در دويست سال اخير سبب جنگها و خونريزيهاي بسياري در بين مسلمانان شده است. در حال حاضر چنين به نظر ميرسد که جمهوري آذربايجان به محلي براي ماجراجويي اين فرقه تبديل شده است. انفجار اخير در مسجد ابوبکر باکو ميتواند مقدمهاي باشد براي ايجاد بيثباتي ديني در جمهوري آذربايجان که بطور يقين، دامنه اين بيثباتي فراتر از مرزهاي جمهوري کوچک آذربايجان خواهد بود.
زمينههاي نفوذ و گسترش وهابيت در جمهوري آذربايجان:
- 1بيشتر مردم جمهوري آذربايجان را مسلمانان تشکيل ميدهند، ليکن اين مسلمانان به دليل سالها زندگي تحت سيطره تزارها و کمونيستها و سياستهاي دين ستيزي آنان از اسلام حقيقي و معارف بلند آن فاصله زيادي گرفتهاند و از اسلام چيزي جز نام آن را يدک نميکشند. پس از استقلال اين جمهوري در فضاي باز ايجاد شده، مردم دنبال گمشده خود يعني دين اسلام بودند که به دليل عدم محدوديتهاي فراوان در عرضه اسلام واقعي فرقههايي از قبيل وهابيت و بهائيت توانستند اعتقادات خود را به عنوان اسلام حقيقي به بخشي از مردم آذربايجان تحميل کنند.
- 2 واضعان قانون اساسي جمهوري آذربايجان پس از استقلال اين کشور بدون توجه به دين اکثريت مردم ؛ قانون اساسي را بردو پايه لائيسم (دنيوي بودن) و سکولاريسم (جدايي دين از سياست) بنا کردند که در نتيجه آن اعتقاد به هر ديني و حتي بي ديني تجويز شد. همين عامل و نيز واهمه دولتمردان جمهوري آذربايجان از اسلام حقيقي که دربرگيرنده همه نيازهاي بشري است سبب شد، مبلغان اديان آسماني و حتي فرقههاي ضاله به تبليغ اديان و باورهاي خود پرداختند که در اين ميان وهابيت نيز گروندگاني را به ويژه در بين ماجراجويان به سوي خود جلب کرد.
- 3حمايتهاي آمريکا و رژيم صهيونيستي از فرقه وهابيت، عامل اساسي ديگري در گسترش اين فرقه در آذربايجان است. اين دو رژيم به دليل اشتراکات تاريخي، ديني، فرهنگي و... مردم ايران و آذربايجان و نيز به دليل آگاهي از علاقه قلبي مردم جمهوري آذربايجان به ايران و با احساسترس از ايجاد حکومتي شبيه حکومت ايران در آذربايجان تلاش زيادي براي ايجاد شکاف بين مردم دو کشور شيعي جهان انجام ميدهد که حمايت همه جانبه از وهابيت از جمله تلاشهاي مذکور است. وهابيت به جهت اينكه نطفه تشكيلش كشورهاي استعماري مانند انگليس بوده و از پايههاي اعتقادي منحرف و متزلزل و جدا از ولايت ائمه اطهار(ع) كه منشا تفسير و تبيين آيات الهياند، برخوردار است، براي همين، هميشه جاهلانه شيعه را دشمن شماره يك خود خوانده و همواره سعي در ضربه زدن به شيعيان دارد و در اين بين آمريكا و صهيونيسم بينالملل هستند كه بيشترين نفع را براي دشمني با كل اسلام ميبرند. آنها با اطلاع از فرهنگ شيعه كه در سه عنصر انتظار و شهادت و ولايتپذيري خلاصه ميشود،به اهميت قدرت شيعيان پي برده و براي همين، همواره با حمايت و تحريك پنهان وهابيت در جمهوري آذربايجان، ميكوشند از احياي تفکر شيعي در کشور شيعه نشين جمهوري آذربايجان جلوگيري نمايند.
- 4مناقشه قره باغ و حضور مبارزان افغاني با گرايشهاي وهابي در محل مناقشه براي کمک به نيروهاي آذري و همچنين مناقشه چچن و استفاده افراد و گروههاي وهابي حاضر در اين مناقشه از سرزمينهاي جمهوري آذربايجان به عنوان يک مسير ارتباطي عوامل ديگري هستند که خواه برنامهريزي شده وخواه ناخواسته توانسته است توجه بخشهايي از مردم جمهوري آذربايجان را به سوي وهابيت جلب كند.
دو دستگي؛ سياست جديد وهابيون در جمهوري آذربايجان
امروزه در ميان وهابيهايي جمهوري آذربايجان كه خود را «سلفي» مينامند، نوعي دو دستگي پيش آمده و آنها به دو فرقه «جامعه ابوبكر» و « جماعه الحق» تقسيم شدهاند که هرکدام از اين دو فرقه اتهامات فراواني را براي فرقه ديگر منسوب ميکنند.
در سايت اينترنتي متعلق به جماعه الحق اتهامات فراواني عليه قامت سليماناف، رهبر جامعه ابوبكر مطرح شده است. از بررسي مطالب مندرج در اين سايت چنين تصور ميشود كه «جماعه الحق» نسبت به رهبر مجاهدين چچني دوكا عمراف (وي مدتي رئيسجمهور چچن بوده، ولي در سال 2007 از اين سمت كنار رفته و خود را «امير قفقاز» ناميده است) رغبت و علاقهمندي فراواني دارند، زيرا ديدگاههاي افراطي عمراف و فراخوانيهاي وي به جهاد به طور گسترده در آنجا منعكس شده است.
اعضاي جماعه الحق، «قامت سليماناف» را فتنهكار و ابليس مينامند و وي و هوادارانش را به چاپلوسي به نفع حاكميت متهم ميکنند. آنها از بردباري «جامعه ابوبكر» در برابر حاكميت و موضع محتاطانه سليماناف در قبال فراخوانيهاي جهاد، شديداً انتقاد ميکنند.
سليماناف نيز در مصاحبه با سايت مسجد ابوبكر، مخالفان خود را بيسواد، اهل بدعت و كافر خوانده و بر اين باور است كه جهاد علمي، بهتر از مبارزه مسلحانه است. سليماناف نسبت به امير قفقاز « دوكا عمراف » نيز چنين نظري دارد و ميگويد: «ادعاهاي وي بي ارزش و بيمعني است، افرادي در جنگل نشستهاند و به جهاد فراميخوانند. حتي زماني كه خود پيامبر اسلام (ص) در مكه بود و هنوز از قدرت لازم برخوردار نبود، چنين فراخوانيهايي از زبانش شنيده نميشد. ادعاهاي آنها بيسوادانه و به دور از مصلحت است». با انفجار اخير در مسجد ابوبکر اختلافات اين دو گروه حالت عملي به خود گرفت و وهابيهاي جامعه ابوبکر؛ طرفداران جماعه الحق را عاملان اين انفجار معرفي کردند. در اين انفجار چند نفر کشته شده و بيش از ده نفر مجروح شدند که قامت سليماناف، امام جماعت مسجد ابوبکر نيز جراحات سطحي برداشته بود.
لازم به توضيح است برخي گروهها و احزاب جمهوري آذربايجان مانند حزب اسلامي آذربايجان تعدادي از فعالان ديني، کميته دولتي امور ديني و نيز برخي کشورهاي ديگر مانند آمريکا اين انفجار را محکوم کردند.
به نظر ميرسد دو دستگي ايجاد شده در بين وهابيون فعال در جمهوري آذربايجان بيش از آنکه ناشي از اختلاف اعتقادي وهابيون باشد، در راستاي سياستهاي جديد اين فرقه و نيز به سفارش حاميان خارجي اين گروه ايجاد شده است و درحقيقت، نوعي تقسيم وظايف به شمار ميرود؛ با اين توضيح که گروهي به نام جامعه ابوبکر مأموريت يافته است با نام مبارزه علمي با تشيع به تبليغات منفي عليه ايران و نيز مردم شيعه آذربايجان بپردازند که از جمله تبليغات آنان ميتوان به تهيه سي ديها و بلوتوثهايي با مضامين ضد شيعي و ضد ايراني؛ راهاندازي سايتهاي اينترنتي براي به سخره گرفتن اعتقادات شيعي، توزيع کتابهاي تبليغ اعتقادات انحرافي، جذب دانشجو براي تحصيل در دانشگاههاي عربستان و...اشاره نمود. همچنين گروه ديگر به نام جماعه الحق در صدند با محور قرار دادن مبارزه عملي با تشيع که از نظر آنان کافر به شمار ميروند، روياروييهاي ايجاد شده ميان مسلمانان در عراق و ديگر کشورهاي اسلامي را به آذربايجان نيز منتقل نمايند. با اين وصف انفجار اخير مسجد ابوبکررا بايد اقدام نمايشي گروه وهابي جماعه الحق به حساب آورد که خواسته است با اين اقدام نمادين جديت خود در مبارزه با آنچه از نظر آنان مطرود است را به نمايش بگذارند و به نوبه خود، ميتواند مقدمه عمليات اين گروه در مساجد و اماکن متبرکه مربوط به شيعيان تلقي شود؛ اقدامي که در صورت عملي شدن آن، مذاهب گوناگون اسلامي رودرروي همديگر قرار خواهند گرفت و ثبات ديني جمهوري آذربايجان با چالش جدي روبهرو خواهد شد.
بديهي است در اوضاع کنوني که دولت آمريکا درجريان مناقشه گرجستان تحقير شده، به منظور تغيير دادن اين وضعيت و در راستاي سياست ايران ستيزي خود به دنبال تقويت حضور و نفوذ خود در منطقه قفقاز جنوبي مخصوصا در کنار مرزهاي جمهوري اسلامي ايران است و براي همين، بيش از هر کشور ديگري ميتواند از بيثباتي ديني در آذربايجان بهره برداري نموده و با بهانههايي چون تلاش براي حفظ آرامش و نيز حفظ منافع ملي خود به گسترش حضور خود در منطقه اقدام نمايد. همچنين به وجود آمدن اين وضيعت خواسته رژيم صهيونيستي نيز هست، چراکه در نتيجه تحقق آن، ميتواند با هزينه کمتري از منابع انرژي اين کشور استفاده كرده و همچنين نفوذ خود و گروههاي يهودي در آذربايجان را بيش از پيش افزايش دهد.
ناگفته پيداست پيدايش اين وضيعت، بيش از هر کشور ديگري با منافع ملي ايران در تضاد است، ضمن اينکه دولت کنوني آذربايجان نيز در درازمدت خسارتهاي عمدهاي را از اين وضيعت متحمل خواهد شد و آرزوي رنگ باخته بازگشت قره باغ به آذربايجان به طور کلي منتفي خواهد شد. البته بايد اذعان داشت تا کنون بيشتر مردم آذربايجان، با وجود سالها زندگي در سلطه تزارها و کمونيستها و به رغم همه سياستهاي جاري، توانسته اند در سايه فطرت ديني و الهي خويش، بخشهايي از هويت تاريخي خود را که مذهب تشيع جزء لاينفک آن است حفظ نمايند و در حال حاضر، گسترش بيداري اسلامي در جمهوري آذربايجان، موضوعي نيست که بتوان آن را انکار كرد.
به هر تقدير، دولت آذربايجان براي حفظ ثبات ديني و نيز اثبات ادعاهاي خود مبني بر رعايت دمکراسي، چارهاي جز پذيرفتن واقعيتهاي موجود ندارد؛ هرچند دولتمردان آذربايجان، تلاشهايي را براي تقليل تعداد شيعيان جمهوري آذربايجان در اذهان عمومي انجام ميدهند، ليکن همگان بر اين نکته اذعان دارند که دستكم 75 درصد جمعيت آذربايجان را شيعيان تشکيل ميدهند که اين موضوع دولت آذربايجان را مجبور مينمايد بيش از پيش حقوق اکثريت را مورد توجه قرار داده و بيش از اين براي گروههايي مانند وهابيت که اساسا براي مبارزه با تشيع سازماندهي شدهاند، اجازه فعاليت ندهد، هر چند که ويژگيهايي مانند خشونت فوق العاده، تحميل عقيده، تعصب شديد و افراطي، آشنا نبودن با ارزشهاي فرهنگي، جمود و مخالفت با هر پديده نوين و ضعف منطق اين گروه را در آستانه نابودي قرار داده است.