انتشار خبر بازگشت حضرت امام به ايران (1357 ش)
انتشار خبر بازگشت حضرت امام خميني به ميهن اسلامي، شادي و شعف فراواني در ميان مردم ايران به وجود آورد. گفتگو درباره مراجعت امام و كيفيت استقبال از ايشان، در ميان مردم و اجتماعات كوچك و بزرگ، شور و هيجان غيرقابل وصفي ايجاد كرد. از طرف ديگر، اعلام تصميم قطعي امام براي بازگشت به ايران، عوامل رژيم شاه را دچار بحران و اضطراب شديدي كرد. آنها با تلاش بيوقفه سعي داشتند راهي براي نجات خود بيابند و بسياري ناچار به استعفا و فرار از ايران شدند. بعضي از نظاميان وابسته رژيم نيز با حمله به مردم بيدفاع، آخرين تلاشهاي خود را براي حفظ نظام طاغوت به كار بستند. اما اين اقدامات نه تنها نتوانست خللي در اراده آهنين مردم ايران وارد كند، بلكه آنها را در ادامه راهشان تا حصول پيروزي نهايي، مصممتر كرد.
كشف اشعه ايكس توسط "ويلهلم رونتگن" دانشمند معروف آلماني (1896م)
اشعه ايكس اشعهاي از نوع نور ولي نامرئي با طول موج بسيار كوتاه است كه در بيستم ژانويه 1896م توسط ويلهلْمْ رونْتْگِن، فيزيكدان آلماني كشف شد و چون ماهيت آن نامعلوم بود، آن را اشعه ايكس به نام حرف X كه در رياضيات، علامت مقدار مجهول است خواندند. همچنين اين اشعه را به نام كاشف آن، رونتگن نيز مينامند. اين اشعه مانند نور معمولي، صفحه حساس عكاسي را متأثر ميكند و همچنين گازها را تجزيه كرده، هادي و رساناي برق ميسازد. اگرچه اشعه ايكس ممكن است به بافتهاي زنده آسيب برساند و ايجاد سوختگيهاي شديدو خطرناك كند، با اين حال ارزش فوق العادهاي در معالجات راديوتراپي، تشخيص امراض از طريق رؤيت ساده راديوسكوپي و عكسبرداري داخلي، راديو گرافي، دارد. علاوه بر اين، در مورد جراحي، براي تعيين محل شكستگي استخوان، پرتوهاي ايكس، وسيله بسيار سودمندي است. فيزيكدانها، پرتوهاي ايكس را براي تجزيه ماهيت ساختماني بلورها به كار ميگيرند. همچنين از اين پرتوها، در صنعت به منظور بررسي و تحقيق وضع ساختماني قسمتهايي از فلز كه بايد زير شرايط سختي كار كند استفاده ميشود.
مرگ "جان راسكين" نويسنده و منتقد معروف انگليسي (1900م)
جان راسكين، فيلسوف، منتقد هنري و نويسنده مشهور انگليسي در هشتم فوريه 1819م در خانوادهاي ثروتمند و متدين در لندن به دنيا آمد. وي در كودكي تربيتي جدي و استوار يافت و شب و روز از مراقبت شديد پدر و مادر برخوردار بود. راسكين از كودكي با آثار كهن، مناظر طبيعي و كليساها آشنايى يافت و با تشويق پدر، به جانب موسيقي و نقاشي و مطالعه شعر كشيده شد. وي در عين حال به سرودن شعر يا نوشتن قطعههاي منثور ترغيب گشت و بدين ترتيب از تعليم و تربيتي آميخته با ادراك زيبايى بهرهمند شد. راسكين با وجود دارا بودن تحصيلات نامنظم، مطالعات فراواني انجام داد و با آثار نويسندگان بزرگ كشور آشنا گرديد. راسكين پس از مرگ پدرش، ثروت عظيم موروثي خود را سخاوتمندانه به امور خيريه و سازمانهاي فرهنگي و موزه اختصاص داد و خود به كار نوشتن مشغول شد. راسكين در 20 سالگي اولين منظومه معروف خود را سرود كه به دريافت جايزه نيز نائل آمد. وي چهار سال بعد با مطالعه در هنر و طبيعت، كتاب نقاشان جديد را نگاشت و پس از چندي، آن را در پنج جلد منتشر كرد. او در اين اثر، نظر خود را درباره هنر عرضه ميدارد و ارزش نقاشي و به طور كلي، ارزش هنر را در آن ميداند كه انديشههاي عالي فراواني را به ذهن القا كند. راسكين سپس انديشههاي قدرت، تقليد، واقعيت و زيبايى را از هم مشخص ميسازد، از ارتباطشان با يكديگر سخن ميگويد و هر يك از بخشهاي كتاب را به يكي از اين انديشهها اختصاص ميدهد. به عقيده راسكين، هنر از نظر شكل و قالب بايد چنان باشد كه قسمتهاي كوچك و بزرگ آن، يكديگر را كامل كند و هماهنگي خاصي را كه براي تكاملْ ضروري است پديد آوَرَد. از نظر معنوي، هنر والا آن است كه از طرفي به عالم بشري و از طرف ديگر به عالم الهي ارتباط يابد. از اين رو، ادراكِ زيبايى راسكين، پيوسته با مباني مذهبي و اخلاقي آميخته است. با اين حالْ اين كتاب مورد حمله نقادان هنري واقع شد و نقاشانْ آن را به سردي پذيرفتند. راسكين در كتاب ديگرش با عنوان هفت چراغ معماري، هنر معماري را مبين عقايد مذهبي و اخلاقي و خواستهاي ملي و عادات اجتماعي يك ملت ميداند و هفت قانوني را كه هنرمند بايد از آنها پيروي كند، هفت چراغ مينامد. راسكين پس از آن كه از نويسندگي درباره هنر دست كشيد، بقيه عمر را به بيان اصول عقايد خود درباره مسائل اجتماعي، تربيتي، اخلاقي و مذهبي پرداخت و اصطلاحات اساسي تعليم و تربيت را به وسيله يك سلسله سخنراني ،نامه، مقاله و رساله عرضه كرد كه در حدود سي جلد از پنجاه جلد آثار او را در برگرفت. راسكين در كتابِ تا آخرين دم، ثروت را جدا از بشر و ارزشهاي معنوي نميداند. وي بر اين عقيده بود كه جسم بشر چون ماشين است و روح او چون موتور اين ماشين كه قدرتش در همه موازنههاي سياسي و اقتصادي دخالت دارد. بنابراين از اقتصاد بايد ادراكي روحي و اخلاقي داشت. ثروت واقعي نبايد از حد احتياج خود او بيشتر باشد و روزي به تملّك ديگري درآيد، زيرا اين خود تجمّل است و معادل جهل. راسكينْ هنر را نيز جزئي از تاريخ، فلسفه و دين ميشمرد. دنياي مطلوب او دنيايى بود كه در رابطه ميان انسانها با يكديگر هماهنگي بيشتر وجود داشته باشد. راسكين به هر جنبشي كه براي بهتر ساختن زندگي، خاصه براي بيچارگان در ميگرفت، به چشم رغبت مينگريست. بسيار كسان، راسكين را نويسندهاي بزرگ و نثرنويسي برجسته ميدانند هر چند عدهاي از منتقدان به ذوق هنري او شك دارند. تمام كتابهاي راسكين كه موضوعات بسيار مختلفي را شامل ميشوند، داراي لحن و صبغه اخلاقي هستند. جان راسكين سرانجام در بيستم ژانويه 1900م در 81 سالگي درگذشت در حالي كه نفوذ فراواني بر نويسندگان پس از خود نهاد.