ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : جمعه 5 دي 1404
جمعه 5 دي 1404
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : پنجشنبه 21 دي 1396     |     کد : 181852

روز شمار تاريخ

پنجشنبه21دی1396-23ربیع الثانی 1439-11ژانویه 2018

مرگ "سلطان محمود غزنوي" بزرگ ‏ترين پادشاه سلسله‏ ي غزنويان(421 ق)

مرگ "سلطان محمود غزنوي" بزرگ ‏ترين پادشاه سلسله‏ ي غزنويان(421 ق)

سلطان محمود غزنوي، سومين شاه سلسله‏ي غزنويان از سال 387 ق پس از شكست دادن برادرش اسماعيل، حكومت را به دست گرفت و با غلبه بر اميران صفاري، ساماني، آل بويه، آل زيار و خوارزمشاهيان بر شمال و شرق ايرانِ آن روز استيلا يافت. سلطان محمود غزنوي به تدريج سرزمين‏هاي بيشتري را ضميمه‏ي قلمرو خود نمود. او دوازده بار به سرزمين هندوستان لشكركشي كرد اما سرانجام قبل از رفتن به ري پس از 34 سال سلطنت، به دليل ابتلا به بيماري سل در غزنين درگذشت. سلطان محمود غزنوي، اولين پادشاه مستقل و بزرگ‏ترين فرد خاندان غزنوي است كه به دليري و بي‏باكي و كثرت فتوحات و شكوه دربار در تاريخ اسلام، بسيار مشهور شده است. جنگ های وي در هند و غنائمي كه از آن جا آورده، اجتماع علما و شعرا در دستگاه او و اشعار و كتبي كه به نام او ترتيب يافته بود، نام سلطان محمود غزنوي را در اطراف عالم، معروف كرده است. افرادي همانند عُنصري بلخي، فَرُّخي سيستاني، عَسجَدي مَروَزي، كسايي مروَزي و غضايري رازي و نيز فردوسي طوسي از شاعران دربار او بودند. هم‏چنين از علماي دستگاه محمودي، هيچ كس جليل القدرتر از ابوريحان بيروني نيست.

درگذشت فقيه رباني ملااحمد نراقي(1245 ق)

حاج ملااحمد بن ملامهدي نراقي، از بزرگان علماي دين و مجتهدان عالي قدر شيعه مي‏باشد. وي فقيه اصولي، محدث رجالي و شاعر حاذق و زاهد متقي بوده است. ملااحمد پس از كسب مدارج بالاي علمي نزد پدر دانشمندش، حاج ملامهدي نراقي، مشغول تدريس و تاليف شد و شاگرداني همچون شيخ مرتضي انصاري و سيد محمد شفيع جابلقي و بسياري ديگر را پرورش داد. اين عالم بزرگ همچنين در حديث مهارت داشته و با سه واسطه از علامه محمدباقر مجلسي روايت حديث كرده است. مُستند الشّيعه، معراجُ السَّعاده، اسرارُ الحَجّ، مفتاح الاحكام و مثنوي طاقديس از جمله آثار اوست. ايشان اشعار عرفاني فراواني سروده است و در شعر، "صفايي" تخلّص مي‏كرد. وفات ملااحمد در نراق اتفاق افتاد و بدن مطهر وي را در صحن علوي در نجف اشرف دفن كردند.

تولد "ويليام جِيمز" فيلسوف و نظريه ‏پرداز معروف امريكايي (1842م)

ويليام جِيْمْز، فيلسوف و روانشناس شهير امريكايى در يازدهم ژانويه 1842م در نيويورك به دنيا آمد. وي تحصيلات ابتدايى و متوسطه خود را در فرانسه گذراند و از ابتداي زندگي با زبان‏هاي متعددي آشنا شد. ويليام در همين زمان به نقاشي روي آورد و با علاقه زياد در گالري‏هاي هنري اروپا به مطالعه پرداخت؛ ولي معلمش او را از اين كار باز داشت و وي را به كاري ديگر فراخواند. جِيمز پس از آن به تحصيل علوم طبيعي و سپس طب مشغول شد و علي رغم اخذ دكتراي پزشكي، از طبابت صرف نظر نمود و به روان‏شناسي روي آورد. اما ديري نگذشت كه از روان‏شناسي نيز چشم پوشيد و به فلسفه پرداخت. ويليام جِيمز در نهايتْ دريافت كه رستگاري و نجات او در وجود خودش نهفته است از اين رو اعلام كرد كه به رغم رنج و دردم، زندگي خود را بر پايه كارها، رنج‏ها و ابتكارات خويش بنيان خواهم گذاشت. وي در سال‏هاي بعد، وقتش را صرف فراگيري و سپس بسط فلسفه اصالت عمل يا پراگماتيسم نمود. از نقطه نظر جِيمز، نجات و رستگاري انسانْ متكي به اراده خود اوست. جهانْ سراسر خوب نيست ولي اگر ما اراده كنيم مي‏توانيم آن را بهتر سازيم. در همين سال‏ها، جِيمز به نگارش كتاب اصول روان‏شناسي پرداخت كه نشان دهنده عطف توجه جِيمز از علم به فلسفه است. روان‏شناسي او، پيش از آنكه مطالعه نمودهاي ذهن باشد، مطالعه انسان‏هاي زنده است. جِيمز اعلام داشت كه مطالعه شور و وجدان آدمي بايد تابع مطالعه سلوك و اخلاق آدمي بوده و روان‏شناسي بايد در حكم مقدمه‏اي براي علم اخلاق باشد. به عبارت ديگر، ذهنْ يك ابزار مادي نيست، يك وسيله روحي است. ذهنْ تنها ثبات انديشه‏ها نيست، بلكه مولّد و آفريننده آنهاست. ذهنْ معلم و راهنماي ما به سوي دنياي آزادتر، آرام‏تر و بهتر است. اين انديشه، جِيمز را دوباره به فلسفه كوشش براي بهتر ساختن جهان مي‏كشاند. وي با تصديق اينكه جهان پر از شرّ و بدي است، مي‏گفت: اين همان چيز است كه زندگي ما را با ارزش و قابل تحمل مي‏سازد. زيرا وجود شر به ما گران‏بهاترين چيز را ارزاني داشته است و آن اميد است. اميد آن فعاليت اخلاقي است كه ما را به مبارزه و در صورت امكان به غلبه بر شر و بدي برمي‏انگيزد. جِيمز مي‏گفت: ما آن قدرت را داريم كه جهان را بهتر سازيم زيرا داراي اراده آزاد هستيم. جِيمز معتقد است كه اين دنيا يك عنصر تام و تمام پرداخته نيست بلكه تركيبي از عناصر مجزّا و متضاد است. سوي ديگر، جهانْ نظم واحدي نيست بلكه نظمي متكثّر است. مجموعه‏اي از جريانات مخالف است كه بعضي از آنها خوب و بعضي بد هستند. كار ما آن است كه بر بدي‏ها غلبه كنيم و خوبي‏ها را تثبيت نماييم. در اين ميان، كمترين موفقيت نيز چنان شرافتي به تلاش‏هاي ما مي‏دهد كه هر گونه كوششي را ارزش‏مند مي‏كند. در اين فلسفه، جِيمز عنوان مي‏كند: جنگيدن به خاطر خوبي، حتي اگر به نتيجه‏اي منتج نشود شادي‏بخش است. اين را نيز بايد به خاطر داشت كه در اين جنگْ خدا يار ماست. جِيمز دنيا را تركيب و مجموعه‏اي از واقعيات مي‏داند و حقيقت را انكار مي‏كند. وي بر اين عقيده بود كه آنچه را ما حقيقت مي‏ناميم تنها يك فرض است، فرضِ كارآمدي كه ما را قادر مي‏سازد تا اندكي از آشوب را به اندكي از نظم تبديل كنيم. آنچه ديروز حقيقي بود امروز ممكن است حقيقت نداشته باشد و حقايق كهن چون ابزار كهنه ممكن است زنگ بزند و ديگر به كار نيايد. حقيقت نمي‏تواند در همه وقت و براي همه افراد وجود داشته باشد. به عقيده جِيمز، معنا و مفهوم زندگي، در مجادلات و منازعات ويرانگر ميان انسان‏ها نيست بلكه در كوشش مشترك همه بشريت براي غلبه بر نيروهاي شر و اهريمني است. به عبارت ديگر، فلسفه عملي، دستگاه فلسفي خاصي نيست، بلكه در حقيقت روشي است براي به دست آوردن نتايج عملي. فلسفه اصالت عمل جِيمز، مجموعه‏اي از نظريات و ديدهاست و خصوصيت عمده آن، بي‏طرفي در ميان عقايد و آرا است. از كتاب‏هاي معتبر جِيمز، اراده باور كردن، انواع تجارب ديني، فلسفه اصالت عمل و معناي حقيقت را مي‏توان نام برد. ويليام جِيمز سرانجام در 26 اوت 1910م در 68 سالگي درگذشت.
 


نوشته شده در   پنجشنبه 21 دي 1396  توسط   کاربر 1   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode