آغاز "كنفرانس گوادلوپ" با حضور سران كشورهاي غرب براي بررسي اوضاع ايران (1357 ش)
در مقطعي كه سراسر ايران، در تظاهرات و راهپيمايي عليه رژيم پهلوي بود و هر لحظه ضعف و انحطاط آن، بيشتر نمايان ميشد، سران چهار قدرت بزرگ غرب به پيشنهاد فرانسه، در جزاير گوادلوپ در شرق درياي كاراييب در آمريكاي مركزي گرد هم آمدند و به بررسي رويدادهاي ايران و آينده آن پرداختند. در اين كنفرانس، جيمي كارتر رييس جمهور وقت آمريكا، هلموت اشميت، صدراعظم اسبق آلمان غربي، جيمز كالاهان، نخست وزير انگلستان و ژيسكار دستن، رييس جمهور وقت فرانسه، با هدف حفظ منافع خود در ايران، به تبادل نظر پرداختند. كارتر معتقد بود، به علت وضعيت حاكم بر ايران، ديگر امكان حمايت از شاه وجود ندارد. وي توانست، سران سه كشور ديگر حاضر در گوادلوپ را با خود همراه سازد و براي ارتباط با دولت بعد از رژيم پهلوي، به برنامهريزي بپردازند. ضمن آن كه ژيسكار دِستن اميدوار بود با توجه به حضور امام خميني(ره) در فرانسه، بتواند نقش واسطه با نيروهاي مخالف رژيم شاهنشاهي را ايفا نمايد. با شكلگيري اين كنفرانس و سپس نتايج آن، محمدرضا پهلوي كه تصميم به خروج از ايران داشت، كار خود را به كلي تمام شده ديد و متوجه شد كه ديگر حمايتهاي پيشين غرب براي او و رژيم شاهنشاهي وجود ندارد.
آغاز به كار نخستين گردهمايي جنبش هاي آزادي بخش جهان در تهران (1358ش)
نخستين گردهمايي جنبشهاي آزادي بخش جهان در تهران گشايش يافت و نمايندگان نهضتهاي آزاديبخش در آن حضور يافتند. شناساندن ابعاد عميق و گسترده انقلاب اسلامي به جهانيان، معرفي نهضتهاي آزاديبخش جهان و فراهم آوردن زمينههاي مساعد براي وحدت هرچه بيشتر اين نهضتها در برابر ظلم و جور امپرياليسم جهاني، از اهداف اصلي اين گردهمايي بود.
بلاغ پيام تاريخي امام خميني(ره) به "گورباچف" رييس جمهور اتحاد جماهير شوروي (1367ش)
به قدرت رسيدن ميخاييل گورباچف در اتحاد جماهير شوروي، موجب تحوّلات عظيمي در جهان كمونيسم گرديد. حضرت امام خميني(ره) بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران كه ناظر جريانات مهم سياسي بينالمللي بود، از اين فرصت به نحو احسن استفاده كرده و با دعوت جهان كمونيسم به اسلام، در صدد برآمدند تا خلاء به وجود آمده از فروپاشي ماترياليسم را با جايگزيني اسلام ناب محمدي(ص) پُر نمايند. به همين جهت هيأتي را به سرپرستي حضرت آيتاللَّه جوادي آملي به مسكو اعزام داشته تا پيام كتبي معظمله را به گورباچف در دعوت به اسلام ارايه دهند. امام خميني(ره) در اين پيام با بينشي برخاسته از مكتب وحي و فراتر از وقايع روزمره و اتفاقات سياسي، به ترسيم اين رويداد مهم پرداختند. استفاده دقيق و بهنگام از اين فرصت تاريخي در جهت ابلاغ نداي فطرت و پيام توحيد، بيان غناي دين مبين اسلام و آمادگي حوزههاي علميه تشيع جهت پاسخگويي به نيازهاي فكري و اعتقادي نسل معاصر، برقراري رابطه معنوي و ابراز همدردي و حمايت از مسلمانان شوروي و ديگر كشورهاي بلوك شرق، ايستادگي نظام جمهوري اسلامي ايران بر اصل خدشهناپذير نه شرقي نه غربي و مبارزه با شكلهاي استكبار در چهرههاي مختلف آن، پيشبيني شكست قطعي ماركسيسم در ميدان عمل و فروپاشي نظام الحادي كمونيسم، هشدار جدي نسبت به فروغلتيدن در دام قطب ديگر استكبار جهاني و نظام سرمايهداري غرب، تحقق وعدههاي الهي و بازگشت نهايي جامعه انساني به فطرت خداجوي خويش، از جمله ويژگيها و نكات برجسته اين پيام است. امام خميني(ره) در بخشي از اين پيام فرمود: "براي همه روشن است كه از اين پس كمونيسم را بايد در موزههاي تاريخ سياسي جهان جستجو كرد، چرا كه ماركسيسم جوابگوي هيچ نيازي از نيازهاي واقعي انسان نيست... از شما ميخواهم درباره اسلام به صورت جدي تحقيق و تفحّص كنيد و اين نه به خاطر نياز اسلام و مسلمين به شما، كه به جهت ارزشهاي والا و جهان شمول اسلام است."
درگذشت "نيمايوشيج" شاعر نوسراي معاصر (1338ش)
علي اسفندياري معروف به نيما يوشيج در سال 1276ش در روستاي يوش در استان مازندران به دنيا آمد. او در مدرسه چندان موفق نبود و به تحصيلات آكادميك اهميتي نميداد. انقلابهاي اجتماعي سالهاي 1300 و 1301، نيما را به كنارهگيري از مردم و زندگي در ميان جنگلها و دامان طبيعت و هواي آزاد كشاند و در آنجا اشعار بيشتري سرود. نيما از 1311 ساكن تهران شد و تا اواخر عمر در آن جا ماند. نيما با حركتي كه در طول زندگي خود داشت، نشان داد كه از شعر و هنر، ادراكي عميق و تازه دارد و شايستگي اين را داراست كه در عرصه سرشار و پربار ادب فارسي، بنيانگذار شيوهاي نوين باشد. بنابراين نيما، شعري را وارد صحنه ادب فارسي نمود كه در عين دارا نبودن قافيه و رديف، داراي وزن و هجا بود. اين سبك شعر به شعر نو و شعر نيمايي مشهور است و افراد فراواني به پيروي از سبك او، هنر آزمايي كردهاند. شعر آزاد نيمايي تفاوتهاي آشكاري با شعر سنتي داشته، از لحاظ عاطفي بيشتر جنبه اجتماعي و انساني دارد و تخيل و صور خيال هر شاعر از تجربه شخص او سرچشمه ميگيرد. او از لحاظ زبان، هر كلمهاي را در شعر نو به كار ميبرد با اين شرط كه با كلمات همجوار، بيگانه و ناساز نباشد. به نظر او وزن بايد تابع احساسات و عواطف شاعر باشد. نيمايوشيج را به حق، پدر شعرِ نو فارسي ميخوانند. از نيما يوشيج به غير از مجموعه اشعار، آثار ديگري به چاپ رسيده است از جمله: داستانها، اشعار، آثار تحقيقي، يادداشت و نامهها. نيما يوشيج سرانجام در شانزده دي ماه 1338ش در هفتاد سالگي در تهران بدرود حيات گفت و در امامزاده عبداللَّه تهران به خاك سپرده شد. سي و چهار سال بعد، در دي ماه 1372، به همت مردم نور و يوش، پيكر نيما يوشيج از امامزاده عبداللَّه تهران به زادگاهش، يوش منتقل شد و در آنجا مدفون گرديد.
درگذشت "پير لاروس" اديب و لغت شناس معروف فرانسوي (1875م)
پيِر لاروس اديب و لغت شناس بزرگ فرانسوي در23 اكتبر 1817م در خانوادهاي فقير در شهر پاريس به دنيا آمد. وضع مالي پدرش به قدري بد بود كه قدرت نداشت حتي براي پسرش يك لباس آبرومند خريداري نمايد و پيِر با شلوار پاره و مندرس در دبستان و دبيرستان مورد تمسخر و استهزاء دانشآموزان قرار ميگرفت. او تا 15 سالگي در كارگاه پدرش به عنوان شاگرد آهنگر، اسب را نعل ميكرد. لاروس سپس تحصيلات خود را در شهر ورساي فرانسه ادامه داد و در اين زمان، كتب منتشر شده در فرانسه و سايرنقاط جهان رامطالعه ميكرد. وي از اين زمان، درصدد تهيه فرهنگي جامع برآمد و با پشتكار فراوان، فرهنگ خود را به نام لاروس تكميل نمود. تا اينكه با اتمام تحصيلات وي، فرهنگ او نيز كامل شد و انتشار يافت. او قبل از آن، تاليفات خود را از كتب لغت و دستور زبان براي تدريس در مدارس و انتشار روزنامه تعليم و تربيت براي دانشآموزان آغاز كرده بود و سپس به تدوين اين دايرةالمعارف بزرگ پرداخت. در اين هنگامْ در فرانسه كسي نبود كه اسم لاروس را نشنيده باشد. پيِر لاروس فقط مبدع دايرهالمعارف نيست بلكه او نخستين كسي است كه كتابهاي تدريسي آموزشگاهها را تدوين و روش آنها را عوض كرده و به صورت امروزي درآورده است. لاروس بر اثر كار مداوم بيمار شد تا اينكه در سوم ژانويه 1875م در58 سالگي درگذشت. اكنون هرساله دايره المعارف وكتب لغت و فرهنگهاي تاريخي و جغرافيايي متعدد به نام لاروس از طرف هيأتهاي علمي فرانسه منتشر ميشود كه نام لاروس را جاودان ساخته است.