شهادت "ثقةالاسلام ميرزا علي آقا تبريزي" توسط قواي متجاوز روس در تبريز (1290ش)
ميرزا علي آقا تبريزي معروف به ثقةالاسلام، در سال 1239 ش (رجب 1277 ق) در تبريز به دنيا آمد. وي در 23 سالگي راهي عتبات عاليات گرديد و در محضر شيخ محمد حسين فاضل اردكاني، ميرزا حبيباللَّه رشتي و شيخ زينالعابدين مازندراني در تكميل معارف اسلامي خود كوشيد تا به مقام اجتهاد نائل آمد. ثقةالاسلام تبريزي پس از هشت سال به تبريز مراجعت كرد و با نطق و موعظه، در هدايت افكار مردم ميكوشيد. پس از استقرار نظام مشروطه و پايان يافتن دوره استبداد صغير در ايران، روسيه كه حامي استبداد بود، در صدد اعاده استبداد در كشور برآمد و به دنبال بهانه بود. استخدام مورگان شوستر آمريكايي توسط مجلس شوراي ملي براي خزانهداري كل كشور، بهانه را به دست آنها داد. روسها از اين عمل برآشفته شدند و طي اولتيماتوم شديدي، خواهان اخراج شوستر شدند. در اين زمان بين مجلس و دولت بر سر اين اولتيماتوم، بحثهاي زيادي درگرفت كه در اين حال، نيروهاي روسيه نيز بخشي از مناطق غرب و شمال ايران را به اشغال خود درآوردند. با ورود سپاهيان روس به تبريز، بسياري از مردم به دست آنان قتل عام شدند و ثقة الاسلام تبريزي نيز سعي ميكرد باگفتگو مانع از كشتار مردم گردد. در نهايت، روسها ثقة الاسلام را در روز نهم محرم 1330 ق برابر با نهم دي ماه 1290 ش دستگير كردند. آنها از ثقة الاسلام خواستند كه براي حفظ جان و مقام خود، مجاهدان تبريزي را آغازگر جنگ و كشتار معرفي كند ولي وي اين تقاضا را به شدت رد كرد. بنابراين قواي جنايت پيشه روس، اين عالم مجاهد را پس از اهانت و هتك حرمت، به دار كشيده و در دهم دي ماه 1330 ش برابر با عاشوراي سال 1330 ق به شهادت رساندند. ميرزا علي آقا ثقةالاسلام مردي فاضل، قانع، فروتن و بردبار و در عين حال جسور و بيباك بود. به ايران و ايراني عشق ميورزيد و از بيگانگان نفرت داشت. در روزهايي كه تبريز عرصه كشاكش اختلافات داخلي بود، وي سعي ميكرد تا آنها را به هم نزديك كند و نيروهايشان را در مبارزه با اشغالگران روس و انگليس به كار گيرد. ثقة الاسلام درعرصه ادب نيز دستي توانا داشت و به هر دو زبان فارسي و عربي مسلط بود. مِرآةُ الكُتُب و مقتل سيد الشُّهدا از جمله آثار اين مجاهد انقلابي ميباشند.
تظاهرات خونين مردم مشهد و ديگر شهرها در اعتراض به رژيم پهلوي (1357ش)
در روز دهم دي ماه 1357، مردم مشهد در حين تظاهرات ضد رژيم، به چند كلانتري، انجمن ايران و آمريكا و نيز به منزل چند مستشار آمريكايي حمله كردند. به دستور فرماندار نظامي مشهد، با تانك به مردم حمله شد و در نتيجه، طبق آماري كه روزنامهها منتشر كردند، دويست نفرشهيد و دو هزار نفرزخمي بر جاي ماند. در همان روز، در كرمانشاه، در زد و خورد مردم و مأموران انتظامي، يكصد نفر كشته و چهار صد تن ديگر زخمي شدند. در شهرهاي ملاير، همدان، لنگرود، اردبيل، رشت، شيراز، گرگان، لار، خرمآباد، قم، بروجرد، ورامين، بابل و پل دختر نيز تظاهرات قهرآميز مردم، صدها شهيد و كشته داد. همچنين در تهران مانند روزهاي گذشته، بين مردم و مأموران درگيري روي داد و چندين ساختمان دولتي به آتش كشيده شد.
تأسيس مجمع جهاني اهل بيت(ع) به دستور مقام معظم رهبري حضرت آيت اللَّه "خامنهاي" (1369ش)
مجمع جهاني اهل بيت(ع) در دهم دي ماه 1369، با هدف تجمّع شيعه، ايجاد رابطه بين جهان تشيع، رونق بخشيدن به حوزههاي علميه شيعه، حل مشكلات شيعيان با ساير فِرَق اسلامي و استفاده از امكانات حقيقي و حقوقي اهل تشيع به وجود آمد. شكلگيري اين مجمع پس از حكم حضرت آيتاللَّه خامنهاي رهبر معظم انقلاب اسلامي در چهارم دي ماه آن سال، با هدف آشنا نمودن شيعيان سراسر جهان به مباني انقلابي و تفكر حاكم بر نظام اسلامي ايران انجام شد. ايشان تأكيد كردند كه اولاً سياست، سر لوحه اقدامات قرار نگيرد و ثانياً بر اساس مصلحت، اگر نياز نبود، در كارها تصريح به نام ايران نشود.
تأسيس مجمع جهاني اهل بيت(ع) به دستور مقام معظم رهبري حضرت آيت اللَّه "خامنهاي" (1369ش)
مجمع جهاني اهل بيت(ع) در دهم دي ماه 1369، با هدف تجمّع شيعه، ايجاد رابطه بين جهان تشيع، رونق بخشيدن به حوزههاي علميه شيعه، حل مشكلات شيعيان با ساير فِرَق اسلامي و استفاده از امكانات حقيقي و حقوقي اهل تشيع به وجود آمد. شكلگيري اين مجمع پس از حكم حضرت آيتاللَّه خامنهاي رهبر معظم انقلاب اسلامي در چهارم دي ماه آن سال، با هدف آشنا نمودن شيعيان سراسر جهان به مباني انقلابي و تفكر حاكم بر نظام اسلامي ايران انجام شد. ايشان تأكيد كردند كه اولاً سياست، سر لوحه اقدامات قرار نگيرد و ثانياً بر اساس مصلحت، اگر نياز نبود، در كارها تصريح به نام ايران نشود.
شروع خلافت "سفاح عباسي" به روايتي (132 ق)
عباسيان با همكاري ابومسلم خراساني و سپاه او، مروان دوم، آخرين حاكم اموي را به قتل رسانده و حكومت امويان را سرنگون كردند. اما بنيعباس نيز مانند امويان، سالها با ستمگري بر جان و مال مردم كشورهاي اسلامي سلطه يافتند و تا سال 656 ق به مدت بيش از پانصد سال حكومت كردند. در اين روز ابوالعباس عبداللَّه بن محمد معروف به سفاح به معني خونريز، اولين خليفهي عباسي بر مسند خلافت نشست.
قتل "گريگوري راسپوتين" شخصيت مرموز دربار تزاري روس (1916م)
گريگوري افيموويچ نوويخ معروف به راسپوتين، دهقان زادهاي روسي بود كه در 12 مه سال 1872م به دنيا آمد. وي از همان ابتداي سنين جواني به حرفه جادوگري و پيشگويى روي آورد و توانست با استفاده لباس كشيشي، به دربار تزار نيكلاي دوم، پادشاه روسيه راه يابد. راسپوتين طي سالهاي حضور در دربار، بر ملكه روسيه نفوذ فراواني يافت و مقامات حكومتي را برضد خود برانگيخت. اما تزار به سبب علاقهاي كه همسرش به راسپوتين داشت اقداماتي جدي در اين رابطه انجام نداد تا اينكه راسپوتين توسط نخستوزير وقت كه از دخالتهاي گسترده وي به ستوه آمده بود از كشور اخراج شد. ولي راسپوتين از محل تبعيد نيز رابطه خود را با ملكه روس حفظ نمود و با ارسال نامههاي متعدد، نخست وزير را به توطئه عليه خاندان سلطنتي متهم كرد. ملكه نيز نفرت و سوء ظن خود را به تزار منتقل نمود و روابط تزار و نخست وزيرش به تدريج به سردي گراييد تا اينكه نخستوزير در حادثهاي به قتل رسيد. از اين زمان، راسپوتين به روسيه بازگشت و شهرت اعمال و رفتار جادوگرانه و آميخته با فساد و شهوتراني راسپوتين، به گوش اكثر مردم روسيه رسيد و جنجالي را نيز در داخل مجلس دوما برانگيخت. اما نفوذ وي در دربار و حمايت شخص ملكه روسيه از وي مانع از هر تصميم جدي عليه او ميگرديد به طوري كه هر كس راسپوتين را به خشم ميآورد مغضوب ملكه تزار ميشد و جانش مورد تهديد قرار ميگرفت. راسپوتين به تدريج در عزل و نصبها، ماموريت دادن به افراد دولتي و تصميمات كوچك و بزرگ تزار نيز اعمال نفوذ و دخالت ميكرد. از آن طرف، تزار نيكلاي دوم در مورد چگونگي برخورد روسيه با بحران جنگ اول جهاني و نيز شروع تهاجمات و پايان آن، با راسپوتين مشورت ميكرد. در اين زمان به توصيه راسپوتين و اصرار ملكه كه تحت تاثير تلقينات راسپوتين قرار داشت، تزارنيكلاي دوم شخصا فرماندهي كل قواي روسيه را به عهده گرفت و با خروج او از پايتخت براي عزيمت به منطقه جنگي، اختيار امور كشور به دست ملكه و در واقع به دست راسپوتين افتاد. مكاتبات ملكه روسيه با تزار از هنگام تصدي فرماندهي كل قواي روسيه از طرف تزار، نشان ميدهد كه ملكه در تمام اين مدت در جزئيات نقشههاي جنگي قرارداشته و در هر يك از نامهها و تلگرافهاي خود به تزار، نظريات راسپوتين را در امور نظامي به تزار تلقين مينمود. بعدها فاش شد كه مداخلات ملكه و تلقينات راسپوتين كه نه فقط در ملكه، بلكه در تزار هم موثر بود، يكي از عوامل مهم شكست نيروهايا روسيه در جنگ جهاني اول به شمار ميرفت. گفته ميشود راسپوتين حتي روز مرگ خود در اول ژانويه 1917م را نيز پيشبيني كرده بود. او در نامهاي به تزار متذكر شده بود كه اگر به دست عوامل دولتي يا شاهزادگان درباري كشته شود كليه خاندان سلطنتي، ظرف دو سال نابود خواهند شد. گريگوري راسپوتين سرانجام در آخرين روز سال 1916م در 44سالگي به دست يك شاهزاده تزاري به قتل رسيد. قاتلانْ، جسد او را در اول ژانويه 1917م در ميان يخهاي رود نِوا انداختند، كه ديگر هرگز اين جسد پيدا نشد.