|
آغاز انتشار روزنامه "مجلس" در تهران (1285 ش)
آغاز انتشار روزنامه "مجلس" در تهران (1285 ش)
پس از صدور فرمان مشروطيت و تشكيل مجلس شوراي ملي و ازدياد قدرت روحانيت، از طرف مظفرالدين شاه قاجار، فرماني مبني بر تاسيس و انتشار روزنامهاي به نام مجلس صادر شد. در اين ميان صريحاً امر داده شده بود كه دولت حق سانسور مندرجات روزنامه را ندارد. اين روزنامه يكي از روزنامههاي معتبر و پرمطلب دوران مشروطيت به شمار ميرود. روزنامه مجلس كه به صورت خبري، سياسي و اجتماعي، در هشت صفحه با چاپ سربي، هفتهاي چهار شماره منتشر ميشد، علاوه بر درج اخبار داخلي و خارجي، كليه مذاكرات مجلس شوراي ملي ايران را منعكس ميكرد. سردبيري اين روزنامه برعهده اديب الممالك فراهاني از ادبا، شعرا و نويسندگان مشهور آن زمان بود.
وفات حضرت سكينه بنت الحسين(ع) (117 ق)
حضرت سكينه بنت الحسين(ع) از زنان بزرگ اسلام و نوادهي امام علي(ع)، در حدود سال 42 هجري قمري در مدينه به دنيا آمد. آن حضرت داراي اخلاقي فاضله، صفاتي حميده، بلاغت، فصاحت و جود و كَرَم بود. آستان بيانش، مرجع ادبا و فضلا و شعراء و ارباب كمال بود و در شعر و ادب مهارت داشت. او همسر عبداللَّه بن حسن(ع) پسر عموي خود بود و از مادري با نام رباب به دنيا آمد. آن حضرت به همراه پدر، عموها و ديگر اعضاي خانواده از مدينه راهي كربلا شد و در نوزده سالگي پدر و بستگان را از دست داد و رنج اسارت كشيد. از آن پس راهي مدينه شد تا سرانجام در 75 سالگي در مدينه وفات يافت.
افتتاح مدرسهي "دارالفنون" به همت اميركبير در زمان "ناصرالدين شاه" (1268 ق)
دارالفنون اولين دانشگاه ايراني به سبك نوين بود كه در زمان پادشاهي ناصرالدين شاه قاجار و به همّت و پشتكار ميرزا تقي خان اميركبير صدراعظمِ بادرايتِ وي داير شد. هدف از ايجاد اين مدرسه، دستيابي به صنايع و علوم جديد در آن عصر بود. فعاليت علمي مدرسهي دارالفنون، در آغاز در رشتههاي پياده نظام، سواره نظام و ساير رشتههاي نظامي، طبّ و جراحي، معدنشناسي و داروسازي بود. مدرسهي دارالفنون در ابتدا با هفت نفر معلم اتريشي و عدهاي مترجم، كار خود را آغاز كرد. اميرکبير تأکيد زيادي بر عدم به کارگيري اساتيد از روسيه و انگلستان داشت. امّا متأسفانه چنين نشد. شاگرداني كه در آن پذيرفته ميشدند از خانوادههاي اعيان و اشراف بودند و چهارده تا شانزده سال داشتند. اين مدرسه طي فعاليت خود، 12 دوره فارغ التحصيل داشت كه بسياري از آنان به مقامهاي بالايى در كشور دست يافتند. دارالفنون با معلمين اروپايىِ آن، عامل بسيار مؤثري در شناساندنِ تمدن اروپا و فرهنگ جديد مغرب زمين بود. فارغ التحصيلان آن كه ظرف چهل سال از 1100 نفر تجاوز كردند و اغلب از خانوادههاي مهم و متنفّذ بودند، در نشر اين فرهنگ كوشيدند و مطالبي كه در آن مدرسه فرا گرفته بودند، در جامعهي خود انتشار دادند. بعدها با تفكيك رشتههاي نظامي و طب در دارالفنون و تجديد نظر در نظام آموزشي ايران، اين مركز علمي از قالب يك دانشگاه خارج و به مدرسه مبدل شد. تاسيس اين مدرسه، نقطهي عطفي در تاريخ آموزش در ايران به شمار ميرود. اين مدرسه در حالي افتتاح ميشد كه باني اصلي آن يعني اميئ
تولد "باروخ اسپينوزا" فيلسوف شهير هلندي (1632م)
باروخ اسپينوزا، فيلسوف معروف هلندي، در 24 نوامبر 1632م در آمستردام هلند، در خانوادهاي يهودي و ثروتمند به دنيا آمد. وي در ابتدا علوم عالي و زبانهاي قديمي مانند عبري را فرا گرفت و در سياست و نقد آيين يهود، مهارتي تام يافت. اسپينوزا پس از چندي به دين يهود بيعلاقه شد و به همين دليل مورد نفرت و دشمني يهوديان قرار گرفت. از اين رو نام خود را به بِنِديت تغيير داد و با كنارهگيري از همه اديان، گوشهگيري و انزوا اختيار نمود. او زندگي خود را در تفكر و تعمق و مطالعه و تاليف گذرانيد و از راه صيقل دادن شيشه جهت ساخت ذرهبين، امرار معاش ميكرد. اسپينوزا طريقه و فلسفه مخصوص به خود را دارد و افكار فلسفياش نزديك به افكار صوفيه است. او از تفحص درباره خداوند به اين نتيجه رسيد كه خداوند در همه چيز جاري و ساري است و همه چيز در خداوند است. او عقلي است كه عالم را ميآفريند و عالمي است كه به وسيله آن، عقل آفريده ميشود. هم عاقل است و هم معقول. به عقيده اسپينوزا خدا وجدان و شعور صرف است نه ناظري در آسمان. اراده خدا، قانون طبيعت است و ما مخلوق مقتضيات و ثمره محيط خويش هستيم. در فلسفه اسپينوزا، هر انسان جزئي از خدا و جزئي از يك واحد الهي است. او معتقد است كه غرض از حيات آن است كه آدمي از راه خوشبخت ساختن ديگران بر خوشبختي خود بيفزايد. اسپينوزا در زندگي خود دو رساله منتشر كرد كه يكي درباره فلسفه دكارت و ديگري رساله الهيات كه در آن، عقايد خود را در تفسير تورات و ترتيب زندگاني اجتماعي مردم بيان كرده است. اما چون اين كتاب با تعليمات علماي يهود سازگار نبود سر و صدايي به پا نمود و از اين جهت، ديگر اثري را منتشرنكرد. با اين حال كتاب اخلاق او، پس از مرگش منتشر شد كه مجموعه اصول فلسفيِ آثار او به شمار ميرود. باروخ سرانجام در 21 فوريه 1677م، در 45 سالگي بر اثر ابتلاء به بيماري سل، در لاهه درگذشت.
كبير دوران تبعيد در كاشان را سپري ميكرد.
|
|
|
|
|
|
|
| |
|
نوشته شده
در
پنجشنبه 2 آذر 1396
توسط
کاربر 1
|
|
PDF
چاپ
بازگشت
|
|
|
|
|