رحلت آيت اللَّه "سيد شهاب الدين مرعشي نجفي" عالم رجالي و مرجع بزرگ تقليد شيعيان (1369 ش)
آيتاللَّه سيدشهاب الدين بن سيد محمود بن سيدالحكماء تبريزي مرعشي نجفي، فقيه اصولي و محدث رجالي در سال 1276 ش ( 1315 ق) در شهر نجف در خاندان پرسابقه و اهل علم "مرعشي" به دنيا آمد. تحصيلات ابتدايي و مقدمات علوم را نزد پدرش فرا گرفت و پس از طي سطوح، در درس خارج فقه و اصول حضرات آيات: آقاضياءالدين عراقي و شيخ احمد كاشف الغطاء و شماري از استادان و مدرسان برجسته حوزه نجف شركت كرد. آيتاللَّه مرعشي در نجف، كربلا، كاظمين، سامرا، تهران و قم، نزد بيش از يكصد استاد زانوي ادب به زمين زد و در سايه پشتكار عالي و همت بلند به مدارج بالاي علمي و اخلاقي دست يافت. حافظه قوي، هوش سرشار و علاقه شديد به اهل بيت(ع)، از ايشان عالمي ساخت كه نه تنها در علوم ديني از جمله فقه و اصول به مرحله اجتهاد رسيده بود، بلكه در بسياري از علوم مانند: كلام، اديان، انساب، حديث، رجال، درايه و علم حروف نيز مهارت بسيار داشت. آيتاللَّه مرعشي نجفي مجتهدي بنام بود، به طوري كه بيش از 200 تن از علماي اسلامي اماميه و تعداد كثيري از شخصيتهاي اهل سنت بر اجازه اجتهادش، مهر تأييد زده بودند. وي از فِرَق شيعه نيز اجازه نقل روايت داشت. ايشان در سن 27 سالگي پس از بازگشت به ايران، در قم رحل اقامت افكند و تا پايان عمر در همانجا به تدريس و تأليف مشغول گرديد. حاصل عمر پربركت ايشان در حدود يكصد و پنجاه اثر نفيس علمي در زمينههاي مختلف علمي است. در طول بيش از هفتاد سال تدريس اين عالم بزرگوار، شاگردان فاضلي پرورش يافتند كه هر كدام از آنها، در شمار علما و مدرسين حوزههاي علميه شيعه ميباشند كه حضرات آيات: سيد مصطفي خميني، سيد محمود طالقاني، مرتضي مطهري، سيدمحمد بهشتي، شهاب الدين اشراقي، محمد مفتح، امام موسي صدر، ميرزا جواد تبريزي، شيخ حسين نوري همداني، سيدرضا صدر، سيد مهدي روحاني و سيد مرتضي عسكري از آن جمله اند. از ديگر خدمات معظمله بناي كتابخانه، مسجد، مدارس، حسينيه ها و مراكز درماني ميباشد. آيت اللَّه مرعشي در طول نهضت اسلامي ايران به رهبري امام خميني(ره)، همواره حامي و پشتيبان نهضت و رهبري آن بود و بارها در حمايت از حضرت امام، اقدام نمود. پس از پيروزي انقلاب نيز، ايشان هماره از نظام اسلامي حمايت ميكرد و در مناسبت هاي مختلف، با ارسال پيامها، به تقويت نظام ميپرداخت. سرانجام اين اسوه فضيلت و علم، در هفتم شهريور 1369 ش برابر هفتم صفر 1411 ق، در 96 سالگي دار فاني را وداع گفت و پس از تشييعي باشكوه، بر حَسَب وصيت معظم له، در راهروي ورودي كتابخانهاش به خاك سپرده شد.
شهادت حضرت امام محمدباقر(ع) به دستِ هشام بن عبدالملك اُمَوي(114 ق)
امام پنجم، حضرت امام محمدباقر(ع) در هفتم ذيالحجه ي سال صد و چهارده هجري قمري به دست هشام بن عبدالملك اموي در مدينه مسموم گرديد و در قبرستان بقيع در كنار امام حسن مجتبي(ع) و امام سجاد(ع) به خاك سپرده شد. آن حضرت به هنگام شهادت، پنجاه وهفت سال داشته و از امامت ايشان، در حدود بيست سال ميگذشت. در دوران امامت آن حضرت، فرصتهايى براي نهضت فكري به دست آمده بود كه امام باقر(ع) كمال استفاده را در جهت تربيت شاگرد و استحكام و گسترش تشيع و انقلاب فرهنگي نمود. امام باقر(ع) در فرصت كوتاه و مناسبي كه به دست آمده بود، يكسره به تعليم و نشر علوم اسلامي پرداخت و پايههاي يك مركز بزرگ علمي را كه مملو از دانش پژوهان برجسته بود، پيريزي كرد. اين موقعيت حساس، سرفصل بزرگي در تاريخ تمدن اسلامي گشود و رشد اسلام در دورههاي بعد، تاثير فراواني از آن پذيرفت.
درگذشت "محمد نجيب" اولين رئيس جمهور مصر (1984م)
محمدنجيب اولين رئيس جمهور مصر، در سال 1901م از يك مادر سوداني در خارطوم به دنيا آمد. او پس از طي مدارج نظامي در ارتش مصر، در سال 1942م جنبش افسران آزاد را به كمك جمال عبدالناصر و ديگران بنيانگذاري كرد. نجيب پس از كودتاي 1952 عليه رژيم سلطنتي ملك فاروق، وي را وادار به استعفا كرد و خود رياست شوراي فرماندهي انقلاب را بر عهده گرفت. ژنرال محمد نجيب سرانجام در 18 ژوئن 1953م به عنوان اولين رئيس جمهور مصر برگزيده شد اما خود در نوامبر 1954، قرباني كودتاي آرام ناصر گرديد. نجيب تا پايان حكومت ناصر در ويلايي در شمال قاهره تحت نظر بود. او پس از مرگ ناصر و روي كار آمدن انور سادات در سال 1971 به دستور سادات آزاد شد و سرانجام در 29 اوت 1984م در 83 سالگي درگذشت.
آزمايشِ پنهانی اولين بمب هستهاي اتحاد جماهير شوروی (1949م)
چهار سال پس از بمباران هستهاي هيروشيما و ناكازاكي توسط امريكا، با آزمايش نخستين بمب هستهاي شوروي در 29 اوت 1949م، سلاح هستهاي از انحصار امريكا خارج شد و ميان امريكا و شوروي توازني به وجود آمد كه توازن وحشت نام گرفت. در اين وضعيت، هر طرف به دليل هراس از حمله اتميِ طرف ديگر، از به كارگيري سلاح هستهاي خودداري ميكرد. از آن پس امريكا و شوروي به جنگ تبليغاتي عليه يكديگر روي آوردند كه ميانِ دو بلوك شرق و غرب ادامه داشت. اگر چه با اضمحلال اتحاد جماهير شوروي، تهديد سلاح هستهاي كاهش يافت اما هنوز اين تهديد به ويژه از جانب دولتهايي همچون امريكا و رژيم صهيونيستي، عليه كشورهاي مستقل و مخالف با سياستهاي توسعه طلبانه آنها، ادامه دارد.